دست نيافتن به گناه نوعى عصمت است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

تلخیص البیان فی مجازات القرآن

تلخیص البیان فی مَجازات القرآن، کتابی به عربی در بیان مفاهیم مجازی و استعاری قرآن، تألیف ابوالحسن محمد بن حسین شریف رضی، دانشمند امامی نیمه دوم قرن چهارم.(متوفی 406) این کتاب نخستین اثر مستقل درباره مجازها و استعاره های قرآن است و خود مؤلف در المجازات النبویّة [۱] به این نکته اشاره کرده است، هر چند کتاب مَجاز القرآن ابوعبیده مَعمر بن مثنّی (متوفی 209) عنوان مجاز دارد، اما مجاز در نزد وی معنایی عام داشته و مراد از آن راههایی بوده که قرآن برای بیان مقاصد خود برگزیده است.[۲] از این رو مَجاز با کلمات تفسیر، معنی، تقدیر و تأویل مترادف شده است و معنای بلاغی آن مورد نظر نیست.[۳]

تلخیص البیان کتابی ارزشمند و به نوشته ابن خلکان [۴] در نوع خود نادر است. مؤلف در المجازات النبویّة [۵] و ابن عنبه [۶] و امین،[۷] نام کتاب را تلخیص البیان عن مجازات القرآن آورده اند، اما در پاره ای منابع نام آن تلخیص البیان من مجازات القرآن آمده است.[۸] برخی نیز به دلیل موضوع کتاب ، آن را با عنوان مجاز یا مجازات القرآن ذکر کرده اند.[۹] ولی عنوان آن در تمام چاپها، تلخیص البیان فی مجازات القرآن است.

با توجه به نثر زیبای شریف رضی [۱۰] و عبارتهای فصیح و ترکیب های اصیل که استادی وی را نشان می دهد،[۱۱] در سیر علوم بلاغی این کتاب از مهمترین آثار تحقیقی سدة چهارم است.[۱۲] که مجازها و استعاره ها و کنایه های قرآن کریم را به ترتیبِ سوره ها و آیات و با استشهاد فراوان از اشعار عربی، با عنوان کلی مجاز آورده است.[۱۳] و می توان آن را تفسیر بیانی قرآن کریم دانست که برای نشان دادن جنبه اعجاز بلاغی و بیانی قرآن نوشته شده است.[۱۴] از جمله، بحث از آیه: «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ...» (سوره بقره: 15) قابل ذکر است که «استهزاء» مجازاً به خداوند اسناد داده شده است زیرا خداوند حلیم و حکیم است و استهزاء، عکس اینهاست؛ از این رو در این آیه جزای استهزاء که مؤاخذه و عِقاب است، استهزاء نامیده شده است.[۱۵] شریف رضی همچنین ضمن بحث از آیة «... مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ...». (سوره توبه: 117) آن را استعاره دانسته و معنای حقیقی زیغ را اعوجاج و کجی ذکر کرده است.

به نظر او در این آیه حالت درونی و روانی آنانی که از شدت ترس نزدیک بوده است خود را ببازند، به موجود محسوسی تشبیه شده که پس از استقامت و راستی به کجی گراید و بعد از ثبات و استواری، منحرف شود. شریف رضی برای اثبات گفتة خود آیه بعد را دلیل آورده که می گوید: «...حَتَّىٰ إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ...». (سوره توبه: 118) و افزوده است که این نیز استعاره است و در واقع تشبیه معقول به محسوس است زیرا توصیف نفس به تنگی و گشادگی حقیقی نیست بلکه مجازی است.[۱۶]

شریف رضی در تلخیص البیان از پدر خود، ابواحمد حسین بن موسی با عبارت «رضی اللّه عنه و أرضاه» یاد کرده است.[۱۷] با توجه به سال درگذشت پدرش (400) و سال وفات خودش (406)، وی باید کتاب را در شش سال آخر زندگی اش نوشته باشد. او در این کتاب از برخی استادانش نام برده است از جمله از ابن جنّی، قاضی عبدالجبار معتزلی و ابوبکر محمد بن موسی خوارزمی.[۱۸]

برخی از ویژگیهای تلخیص البیان عبارت است از: ذکر قرائت های مختلف بنابر نظر قاریان هفت گانه [۱۹] بحث از معانی واژگان و ترکیبهای قرآنی؛[۲۰] برطرف کردن مشکلات شواهد شعری که به آنها استناد کرده و اظهارنظر در مسائل اختلافی [۲۱] و استفاده از احادیث در بیان مجازها و ترکیب های قرآنی.[۲۲] به تصریح مؤلف در این کتاب برخی سوره ها معانی مجازی ندارند، مانند سوره عبس[۲۳] و سوره انفطار.[۲۴] او در کتاب خود، از شاعران دوره عباسی شاهدی نیاورده زیرا در گذشته اصالت شعر عربی را تا پایان دوره اموی می دانسته اند.[۲۵]

نخستین بار سید محمد مشکوة نسخه ای از این کتاب را شناسایی و عکس آن را با مقدمه و فهرست های مختلف در 1329 در تهران چاپ کرد. سپس محقق مصری، محمدعبدالغنی حسن همین نسخه را به شیوه ای بدیع تحقیق و در 1374/1955 در مصر چاپ کرد و چاپ افست آن را نیز در بیروت منتشر نمود. پس از این دو چاپ نسخة دیگری از کتاب در کتابخانه سید محمد جزائری در نجف بدست آمد و مکی سید جاسم چاپ کامل آن را در 1375 در بغداد انتشار داد که اساس چاپ دیگری در تهران در 1407 شد. سید محمدباقر سبزواری آن را در 1330ش در تهران به فارسی برگرداند و با استشهاد از اشعار فارسی[۲۶] به چاپ رساند.

پانویس

  1.  المجازات النبویّة؛ص10.
  2.  ج1، مقدمة سزگین، ص19.
  3.  همان، ص18ـ19؛ علوی مقدم، ص133، 139؛ برای نمونه ها رجوع کنید به ابوعبیده، ج1، ص3، 147، 205.
  4.  ج4، ص416.
  5.  ص9.
  6.  ص207.
  7.  ج9، ص218.
  8.  ابن شهرآشوب، ص51؛ حرّ عاملی، قسم2، ص261.
  9.  نجاشی، ص398؛ آقا بزرگ طهرانی، ج4، ص421؛ فرّوخ، ج3، ص60.
  10.  رجوع کنید به باخرزی، ج1، ص293؛ ابن جوزی، ج15، ص115؛ متز، ج1، ص487، 491؛ تستری، ج8، ص148.
  11.  رجوع کنید به شریف رضی، چاپ محمد عبدالغنی حسن، ص161، 304؛ چاپ مشکوة، مقدمه، ص م.
  12.  ضیف، ص139.
  13.  همان، ص140؛ برای نمونه شواهد رجوع کنید به شریف رضی، چاپ محمدعبدالغنی حسن، ص143، 169، 179.
  14.  همان، مقدمه، ص61.
  15.  همان، ص113ـ114.
  16.  همان، ص150ـ151؛ علوی مقدم، ص145ـ146.
  17.  چاپ محمدعبدالغنی حسن، ص322.
  18.  همان، ص148، 212، 280ـ281.
  19.  رجوع کنید به همان، ص114، پانویس2، ص127، پانویس 1.
  20.  رجوع کنید به همان، فهرست، ص447ـ458.
  21.  همان، چاپ مشکوة، مقدمه، ص م.
  22.  رجوع کنید به همان، چاپ محمدعبدالغنی حسن، ص157، 174، 274.
  23.  همان، ص359.
  24.  همان، ص360.
  25.  همان، مقدمه محمدعبدالغنی حسن، ص39.
  26.  برای نمونه رجوع کنید به ص44ـ45، 49، 60.

منبع:دانشنامه جهان اسلام، جلد 8، ذیل مدخل تلخیص البیان فی مَجازات القرآن از باقر قربانی زرّین، در دسترس در پایگاه دانشنامه جهان اسلام.