پاكدامنى زيور تهيدستى ، و شكر گزارى زيور بى نيازى (ثروتمندى) است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه (سید علی نقی فیض السلام)  >  به جرير بن عبدالله البجلى ( نامه شماره 8 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

 (8) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) إلى جرير بن عبد الله البجلي لما أرسله إلى معاوية
 

«844»

أَمَّا بَعْدُ فَإِذَا أَتَاكَ كِتَابِي فَاحْمِلْ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْفَصْلِ وَ خُذْهُ بِالْأَمْرِ الْجَزْمِ ثُمَّ خَيِّرْهُ بَيْنَ حَرْبٍ مُجْلِيَةٍ أَوْ سِلْمٍ مُخْزِيَةٍ فَإِنِ اخْتَارَ الْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَيْهِ وَ إِنِ اخْتَارَ السِّلْمَ فَخُذْ بَيْعَتَهُ وَ السَّلَامُ .


متن فارسی

ص844

 از نامه هاى آن حضرت عليه السَّلام است به جرير ابن عبد اللَّه بجلىّ هنگامي كه او را (بشام براى بيعت گرفتن) نزد معاويه فرستاده بود
(بجلّى منسوبست به بجيله نام قبيله اى در يمن كه به جدّشان بجيلة ابن ثمار ابن ارش ابن عمرو ابن الغوث نسبت داده مى شدند، علماى رجال جرير را نكوهش نموده به روايت و گفتار او اعتماد ندارند، و مى گويند: رسالت و پيغام بردن او از جانب امام عليه السَّلام براى معاويه اگر چه در اوّل امر به نيكوئى او گواهى مى دهد ولى جدائى او از آن حضرت و ملحق شدنش به معاويه در آخر كار بدى او را ثابت مى نمايد «مرحوم حاجّ شيخ عبد اللَّه مامقانىّ در كتاب تنقيح المقال بطور تفصيل بيان فرموده» خلاصه چون امام عليه السَّلام جرير را براى بيعت گرفتن از معاويه بشام فرستاد معاويه به بهانه اى جواب او را نداده امروز و فردا مى نمود تا از مردم شام براى خود بيعت گرفت، و اصحاب آن حضرت كه دانستند معاويه فرمان آن بزرگوار را اطاعت نخواهد نمود پيش از مراجعت جرير از شام و پاسخ آوردن گفتند: مصلحت در آنست كه آماده جنگ با مردم شام شويم، و امام عليه السَّلام پيش از جواب آوردن جرير پيشدستى بجنگ با مردم شام را صلاح نمى دانست، و سبب آنرا «چنانكه در سخن چهل و سوم گذشت» بيان فرمود، بنا بر اين براى يكسره شدن كار اين نامه را براى بيعت گرفتن از معاويه بجرير نوشت): 1 پس از ستايش خداوند و درود بر پيغمبر اكرم نامه من كه بتو رسيد معاويه را وادار تا كارش را يكسره نموده به يك سو تصميم گرفته آماده شود (سرگردانى را از خود دور نموده ترا معطّل نداشته در بيعت كردن بهانه نجسته امروز و فردا نكند) 2 پس از آن او را مخيّر ساز بين جنگ خانمانسوزى كه مردم را از روى جبر و نگرانى از وطن و سامان خود آواره مى سازد و بين صلح و آشتى كه خوارى در بردارد (چون آشتى دليل بر ناتوانى است، در اينجا امام عليه السَّلام مى خواهد بفهماند در هر دو صورت خواه جنگ

 

 ص845

كند يا آشتى غلبه و فيروزى با آن حضرتست، و او را باين بيان تهديد مى نمايد) پس اگر جنگ اختيار نمود و پيمان امان را بسوى او بينداز، و اگر صلح و آشتى پذيرفت از او بيعت بگير (بزودى وظيفه ات را انجام داده مراجعت نما ما را چشم براه مگذار) درود بر آنكه شايسته درود است.
 

 ص846

قبلی بعدی