اهمیت نهج البلاغه از نگاه اهل سنت
اهمیت کتاب نهج البلاغه به حدی است که حتی بعضی از علمای اهل سنت درباره این کتاب شرح نوشتهاند. "ابن ابی الحدید معتزلی" این کتاب را در بیست جلد شرح داده است و علمای شیعه درباره این کتاب (شرح ابن ابیالحدید) نظرات مثبتی دادهاند.
رهبر معظم انقلاب درباره این کتاب چنین میفرماید: «اينك در آيينه نهج البلاغه نگاه كنيد و ببينيد شما از وضع كنونى خودتان چه چيزى را در آن مىبينيد؟ كدام درد و كدام خطر را مىبينيد؟ كدام هشدار متوجه ماست؟ و بدانيد كه درمان همه اينها در نهج البلاغه است. امروز بسيار لازم است كه محققان، نهج البلاغه را از اين جهات تفسير كنند.» در جای دیگر این بزرگوار میفرماید: « امروزه براى ما نهج البلاغه از جهات مختلفى حساس است، تأكيد مىكنم كه اين كتاب، گنجينهى بىنظير و تمام نشدنى است و امروز هم بيشتر از هميشه ملت و جامعه اسلامى ما به آن نيازمند است.» [۱]
اما متاسفانه با این وجود، برخی از عامه سند این کتاب را ضعیف میدانند، و میگویند: «خطبهها و نامهها و کلمات قصار نهج البلاغه به صورت روایات مرسل (طبق جمع آورى مرحوم سیّد رضى) آمده است. یعنى اسنادى که به طور متّصل به معصومین برسد براى آنها ذکر نشده». در پاسخ به این عده باید گفت که:
- اکثریّت محتویات این کتاب، مطالبى است مستدل و یا در خور استدلالهاى منطقى و در واقع از قبیل «قَضایا قِیاساتُها مَعَها»؛ (مسائلى که دلیلش در خودش نهفته است). با این وجود نیازى به سلسله اسناد به عنوان مباحث تعبّدى ندارد زیرا بخش عظیمى از آن درباره معارف اعتقادى، مبدأ و معاد، صفات خداوند، دلایل عظمت قرآن و پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) و مانند آن است. بخش دیگرى درباره مواعظ و نصایح و درسهاى عبرت در زندگى امّتهاى پیشین و آیین کشوردارى و زندگى اجتماعى و آداب جهاد و امثال آن است که عموماً مطالبى منطقى و مستدل یا قابل استدلال است. همان گونه که نوشتههاى فلاسفه بزرگ و علماى علوم مختلف و حتّى اشعار نغز شعراى نامى و مانند آن بدون نیاز به سلسله سند مقبول است، درباره محتواى نهج البلاغه نیز به همین دلیل و به طریق اولى مشکلى نداریم. تنها بخش کوچکى از نهج البلاغه است که از احکام فرعیّه تعبّدیّه سخن مىگوید. اگر مسأله سند مطرح باشد تنها در این قسمت است که قطعاً یک دهم نهج البلاغه را نیز تشکیل نمى دهد. بنابراین سر و صداهاى مربوط به اسناد نهج البلاغه بسیار کم رنگ و کم اثر است.
- این طور نیست که سید رضی تنها کسی بوده است که نهج البلاغه را جمع آوری کرده است بلکه از این گذشته کتابهاى زیادى قبل از «سیّد رضى» نوشته شده است که بسیارى از محتویات نهج البلاغه یا غالب آنها در آن کتب آمده است و این به خوبى نشان مىدهد که این کلمات قبل از «سیّد رضى» نیز در میان دانشمندان و راویان حدیث و گاه در میان تودههاى مردم مشهور و معروف بوده است و این شهرت مىتواند ما را بىنیاز از اسناد متّصل کند. حتّى بعضى از بزرگان مورّخان نوشتهاند، خطبههاى نهج البلاغه که در میان مردم شهرت داشته بسیار بیش از آن مقدارى بوده است که «سیّد رضى» در نهج البلاغه آورده است و در واقع نهج البلاغه گلچینى از آن خطبههاست.
از جمله مورّخ معروف «مسعودى» که حدود یک قرن قبل از «سیّد رضى» مىزیسته در اینباره مىگوید: «آنچه مردم از خطبههاى امام در موارد مختلف حفظ کرده اند چهارصد و هشتاد و چند خطبه است در حالى که خطبههاى نهج البلاغه که اکنون در دست ماست حدود دویست و چهل خطبه است.»[۲] جاحظ يكی از دانشمندان معروف اهل سنت در کتاب خود چندین خطبه از امام علی (علیه السلام) را آورده است.[۳]
از مجموع آنچه در بالا گفته شد به خوبى روشن شد که جایى براى خدشه کردن در سند نهج البلاغه وجود ندارد.
پینوشت:
[۱]. بيانات مقام معظم رهبرى در كنگره پنجم نهج البلاغه، ۱۳۶۴.
[۲]. مسعودی، مروج الذهب، ج ۲ ص ۴۲۰، تحقيق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چ دوم، ۱۴۰۹.
[۳]. جاحظ، البيان والتبيين، ج ۱ ص ۲۳۷، دار النشر: دار صعب، بيروت، تحقيق: فوزي عطوي