اى اسيران آرزوها ، بس كنيد! زيرا صاحبان مقامات دنيا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افكند، اى مردم كار تربيت خود را خود بر عهده گيريد، و نفس را از عادت هايى كه به آن حرص دارد باز گردانيد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  نهج البلاغه موضوعی  >  فصولی دیگر از نهج البلاغه  >  علم و عالم

علم و عالم

2143. نام نیک بهتر از مال و ثروت

ایها الناس! انه لا یستغنی الرجل - و ان کان ذا مال - عن عترته، و دفاعهم عنه بایدیهم و السنتهم... و لسان الصدق یجعله الله للمرء فی الناس خیر له من المال یرثه غیره .

ای مردم! هیچ کس، هر اندازه هم مال و ثروت داشته باشد، از خاندان خود و دفاع جانی و زبانی آن ها بی نیاز نیست... و نام نیکی که خداوند در میان مردمان برای کسی باقی می گذارد از مال و ثروتی که برای دیگران به ارث می نهد، برای او بهتر است. ( خطبه 23)


2144. علمی را که نمی دانی مگو!

لا تقل ما لا تعلم، و ان قل ما تعلم.

آنچه را که نمی دانی مگو، گرچه آنچه را که می دانی اندک باشد. ( نامه 31)


2145. زینت علم ها

فی وصیته لابنه الحسن علیه السلام - : و رایت... ان ابتدئک بتعلیم کتاب الله عزوجل و تاویله، و شرائع الاسلام و احکامه، و حلاله و حرامه، لا اجاوز ذلک بک الی غیره .

امام علی علیه السلام در وصیت به فرزند خود حسن علیه السلام می فرماید: خواستم تا قبل از هر چیز کتاب خدای عزوجل و تاویل و تفسیر آن را و شرایع و احکام اسلام و حلال و حرام آن را به تو تعلیم دهم و جز این چیزی به تو نیاموزم. ( نامه 31)


 

2147. دانش به از مال

یا کمیل! العلم خیر من المال، العلم یحرسک و انت تحرس المال. و المال تنقصه النفقه، و العلم یزکو علی الانفاق، و صنیع المال یزول بزواله .


ای کمیل! دانش بهتر از مال است؛ زیرا دانش تو را حفظ می کند، در حالی که تو باید مال را حفظ کنی، مال به خرج کردن، کاهش می یابد، ولی دانش با صرف کردن افزوده می شود، آن که ساخته مال است با زوال مال از بین می رود.( حکمت 147)


2148. آباد کردن سرزمین

مماکتبه للاشتر حین ولاه مصر - : و اکثر مدارسه العلماء، و منافثه مناقشه الحکماء، فی تثبیت ما صلح علیه امر بلادک، و اقامه ما استقام به الناس قبلک .

در عهدنامه خود به مالک اشتر می فرماید: برای تقویت عواملی که اوضاع سرزمین تو (مصر) را به سامان می آورد و پیش از تو کار مردم به وسیله آن عوامل درستی و سامان می گرفت، با دانشمندان و فرزانگان بسیار به گفتگو و تبادل نظر بپرداز. ( نامه 31)


2149. مردم بر سه دسته اند

قال علیه السلام لکمیل بن زیاد: الناس ثلاثه: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه، و همج رعاع اتباع کل ناعق، یمیلون مع کل ریح، لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجاوا الی رکن وثیق .

امام علیه السلام به کمیل بن زیاد فرمود: مردم به سه دسته اند: عالم ربانی، آموزنده در راه نجات حق، و مردم عوام و بی سروپایی که دنبال هر صدایی می دوند و با هر یادی حرکت می کنند که نه از نور علم، بهره مندند و نه به پناهگاه محکمی تکیه زدند. ( حکمت 147)


2150. نادانی دشمن آدمی

الناس اعداء ما جهلوا.

مردم دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند. ( حکمت 172)


2151. دانش شنیدنی همراه دانش فطری

العلم علمان: مطبوع و مسموع، و لا ینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع .

دانش بر دو قسم است: دانش فطری (که در نهاد انسان است) و دانش شنیدنی، دانش شنیدنی هرگاه با دانش فطری نباشد سودی نمی دهد. ( حکمت 338)


2152. تعهد آموزش

ما اخذ الله علی اهل الجهل ان یتعلموا حتی اخذ علی اهل العلم ان یعلموا .

خداوند از نادانان تعهد به آموختن دانش نگرفته، مگر آن که قبلا از دانشمندان تعهد آموزش آنها را گرفته است. ( حکمت 478)


2153. بالاترین شرافت

لا شرف کالعلم.

شرافتی چون دانش نباشد. ( حکمت 113)


2154. بسته شدن تحصیل

ادا ارذل الله عبدا، حظر علیه العلم .

هرگاه خداوند بنده ای را (به خاطر گناهانش) پست شمرد، تحصیل دانش را بر او ببندد. ( حکمت 113)


2155. میراث ارجمند

العلم وراثه کریمه.

دانش میراثی است ارجمند. ( حکمت 5)


2156. فهم حق

من ابصر فهم، و من فهم علم

هر که خوب بنگرد، حق را فهمید، و هر که حق را فهمید، دانشمند گردید. ( حکمت 208)


2157. ندانستن عیب نیست

من و صایاه علیه السلام لا یستحین احد منکم اذا سئل عما لا یعلم، ان یقول لا اعلم و لا یستجین احد اذالم یعلم الشی ء ان یتعلمه .

از سفارشات امام علیه السلام نباید، هیچ یک از شما در برابر پرسش از چیزی که نمی داند شرم کند که بگوید من نمی دانم و نباید کسی که چیزی را نمی داند شرم کند، از این که آن را بیاموزد. ( حکمت 82)


2158. خیر در سکوت و گفتار

لا خیر فی الصمت عن الحکم، کما انه لا خیر فی القول بالجهل .

در سکوت از حکمت و دانش خیری نیست، چنانچه در گفتار از روی نادانی خیری نیست. ( حکمت 471)


2159. دو گرسنه ای که سیر نمی شوند

منهومان لا یشبعان: طالب علم و طالب دنیا .

دو گرسنه اند که سیر نمی شوند: طالب علم و طالب دنیا. ( حکمت 457)


2160. ظرف علم

کل و عاء یضیق بما جعل فیه، الا وعاء العلم، فانه یتسع .

هر ظرفی به آنچه در او گذاشته می شود تنگ می گردد، جز ظرف علم که هر چه به آن اضافه گردد پهناور می شود. ( حکمت 205)


2161. تنها کیش بشر

یا کمیل! معرفه العلم دین یدان به، به یکسب الانسان الطاعه فی حیاته، و جمیل الاحدوته بعد وفاته، و العلم حاکم و المال محکوم علیه .

ای کمیل! دانش تنها کیش بشر است و باید بدان پایبند بود، به وسیله دانش هر انسانی در دوران حیاتش شیوه طاعت و بندگی خدا را به دست می آورد، و پس از مرگش ذکر خیری به جا گذارد و دانش حکم فرماست، ولی مال فرمان بر. ( حکمت 147)


2162. بستن راه هرگونه عذر

قطع العلم عذر المتعللین.

علم، عذر بهانه آوران و آنها که از مسئولیت شانه خالی می کنند را قطع کرده است. ( حکمت 284)


2163. عالم بی عمل

ان العالم العامل بغیر علمه، کالجاهل الحائر الذی لا یستفیق من جهله، بل الحجه علیه اعظم، و الحسره له الزم، و هو عند الله الوم .

عالمی که به دانش خود عمل نکند، مانند جاهل سرگردانی است که از نادانی اش بیدار نمی شود؛ بلکه حجت و برهان علیه او بزرگ تر و حسرت و اندوه او پیوسته تر است و اوست که نزد خدا از همه بیشتر سرزنش می شود. ( خطبه 110)


2164. ترس از مرگ

بالعلم یرهب الموت.

با دانش است که از مرگ ترسیده می شود. ( خطبه 156)


2165. عمل کردن به علم

یا جابر! قوام الدین و الدنیا باربعه: عالم مستعمل علمه، و جاهل لا یستنکف ان یتعلم، و جواد لا یبخل بمعروفه، و فقیر لا یبیع آخرته بدنیاه؛ فاذا ضیع العالم علمه، استنکف الجاهل ان یتعلم .

ای جابر! دین و دنیا به چهار کس پایدار است: عالمی که به علم خویش عمل کند، نادانی که از آموختن ننگ ندارد، بخشنده ای که از بخشش به جا دریغ نکند و فقیری که آخرت خویش را به دنیا سودا نکند، پس اگر عالم به علم خویش عمل نکند، نادانان هم از آموختن سرباز زنند. ( حکمت 372)


2166. خیر واقعی

لیس الخیر ان یکثر مالک و ولدک، ولکن الخیر ان یکثر علمک و ان یعظم حلمک، و ان تباهی الناس بعباده ربک .

خیر آن نیست که دارایی و فرزندت زیاد شود؛ بلکه خیر آن است که علمت افزون و حلم و بردباری ات بزرگ گردد و بتوانی در میان مردم به پرستش پروردگارت مباهات کنی. ( حکمت 94)


2167. مخزن راز خردمند

صدر العاقل صندوق سره.

سینه خردمند، مخزن راز اوست. ( حکمت 6)


 

2168. سینه مملو از دانش

یا کمیل! ها، ها ان هاهنا لعلما جما و اشار بیده الی صدره لو اصبت له حمله! بلی اصبت لقنا غیر مامون علیه، مستعملا اله الدین للدنیا، و مستظهرا بنعم الله علی عباده، و بحججه علی اولیائه؛ او منقادا لحمله الحق، لا بصیره له فی احنائه، ینقدح الشک فی قلبه لاول عارض من شبهه. الا! لاذا و لا ذاک! او منهوما باللذه، سلس القیاد للشهوه، او مغرما بالجمع و الادخار، لیسا من رعاه الدین فی شی ء اقرب شی ء شبها بهما الانعام السائمه! کذلک یموت العلم بموت حاملیه .

ای کمیل! بدان در این جا (با دست اشاره به سینه مبارکش کرد) دانش فراوانی است، ای کاش افراد شایسته ای می یافتم و از این دانش به آنها تعلیم می دادم. آری! شاگردانی برای آموختن دارم، اما افرادی زود آموزند و غیر مطمئن؛ زیرا دین را ابزار دنیا قرار می دهند و از نعمت قدرت دانش بر ضد بندگان خدا کمک می گیرند و از آن شمشیری علیه اولیای خدا می سازند و یا افرادی تسلیم و مطیع پیشوایان حق اند؛ اما بصیرتی ندارند و آغازی که شبهه آنها را می لرزاند و به شک می اندازد.

آگاه باش نه این طایفه به درد می خورد و نه آن. و نه طایفه سوم که حریص بر لذتهای دنیا و مهارشان به دست شهوت است و نه طایفه چهارم که پول پرست و شیفته اندوختن زر و سیم و دنبال پس انداز مال اند، پس این دو طایفه هم به هیچ وجه دین نگهدار نیستند و شبیه ترین موجودات به آنها چارپایان هستند که برای چرا رها شده اند. آری! چنین علمی با مرگ حاملشان می میرد. ( حکمت 147)


2169. سخن حکیمان

ان کلام الحکماء اذا کان صوابا کان دواء، و اذا کان خطا کان داء .

همانا سخن حکیمان در صورتی که درست باشد داروی شفابخش و اگر نادرست و خطا باشد درد و بیماری است. ( حکمت 265)


 

2170. ارزش انسان

قیمه کل امری ما یحسنه.

ارزش هر انسان، به آن چیزی است که می داند. ( حکمت 81)


 

2171. دانش و کردار

العلم مقرون بالعمل. فمن علم عمل؛ و العلم یهتف بالعمل، فان اجابه و الا ارتحل عنه .

دانش، جفت کردار است، هر کس بداند عمل کند و دانش فریاد به عمل برآورد، پس اگر به پاسخ رسد بماند وگرنه کوچ کند. ( حکمت 366)


 

 

2172. سخن حکیمانه را بپذیر!

خذاالحکمه انی کانت، فان الحکمه تکون فی صدر المنافق فتلجلج فی صدره حتی تخرج فتسکن الی صواحبها فی صدر المومن.

و قال علیه السلام: الحکمه ضاله المومن.

سخن حکیمانه هرجا بود دریافت کن؛ زیرا حکمت در سینه منافق است و بدین سو و آن سو می چرخد تا از آن به درآید و خود را به یارانش در سینه مؤ من برساند. و فرمود که: حکمت گمشده مؤمن است. ( حکمت 79)


2173-استوار در علم و عمل

 لَا تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ‏ جَهْلًا وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا.

آگاهی خود را جهل،و یقینتان را شک قرار ندهید ،بنابراین هرگاه دانستید عمل کنید و هر وقت یقین کردید ،اقدام نمایید.(حکمت 274)


 

2174. پرهیز از آموختن اخترشناسی

لما قال له رجل یستخدم علم النجوم: ان سرت فی هذا الوقت خشیت ان لا تظفر بمرادک، قال علیه السلام: اتزعم انک تهدی الی الساعه التی من سار فیها صرف عنه السوء؟ و تخوف من الساعه التی من سار فیها حاق به الضر؟ فمن صدقک بهذا، فقد کذب القرآن، و استغنی عن الاستعانه بالله فی نیل المحبوب و دفع المکروه. ثم اقبل علیه السلام علی الناس فقال:

ایها الناس! ایاکم و تعلم النجوم، الا ما یهتدی به فی بر او بحر، فانها تدعو الی الکهانه، و المنجم کالکاهن، و الکاهن کالساجر، و الساحر کالکافر! و الکافر فی النار، سیروا علی اسم الله .

یکی از یاران آن حضرت با نظر به اخترشناسی گفت: اگر در این موقع حرکت فرمایی می ترسم در مقصودت پیروز نگردی.

آن حضرت فرمودند: آیا گمان می بری تو آن ساعتی را که هر کس در آن ساعت حرکت کند ناگواری از او برطرف می شود می دانی؟ و از حرکت در ساعتی که موجب احاطه ضرر بر انسان متحرک می شود می ترسانی؟

هر کس که تو را در این نظر تصدیق کند قرآن را تکذیب کرده و از طلب کمک از خدا در رسیدن به محبوب و دفع ناخوشایند احساس بی نیازی نموده است.

سپس رو به مردم نمود و فرمود: ای مردم! بپرهیزید از آموزش نجوم (برای حکم در سرنوشت مردم) مگر به عنوان وسیله ای برای سمت یابی در خشکی و یا در دریا؛ زیرا علم نجوم انسان را به کهانت می کشاند و منجم مانند کاهن است و کاهن مانند ساحر و ساحر مانند کافر و کافر در آتش است، به نام خداوند حرکت کنید! ( خطبه 79)


2175. فضیلت دانش با بینش

فتح باب الحرب بینکم و بین اهل القبله، و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق .

در جنگ میان شما و اهل قبله باز شده است و این پرچم را بر دوش نکشد، مگر کسی که از بینش و شکیبایی و آگاهی به جایگاه های حق برخوردار باشد. ( خطبه 173)


2176. دانش آموزی حتی از منافق

الحکمه ضاله المومن، فخذ الحکمه و لو من اهل النفاق .

حکمت، گمشده مؤمن است، پس آن را به دست آور، هر چند از اهل نفاق باشد. ( حکمت 80)


2177. عالم زنده است گرچه بمیرد

هلک خزان الاموال و هم احیاء، و العلماء باقون ما بقی الدهر. اعیانهم مفقوده، و امثالهم فی القلوب موجوده .

مال اندوزان با آن که زنده اند مرده اند و اهل علم تا دنیا هست زنده اند، پیکرهایشان از میان می رود، اما یادشان در دل هاست( حکمت 147).


2178. با ارزش ترین ثروت

لا غنی کالعقل.

هیچ ثروتی چون خرد نیست. ( حکمت 54)


2179. مردم کم خردند!

الناس منقوصون مدخولون الا من عصم الله: سائلهم متعنت، و مجیبهم متکلف .

مردم کوته اندیش و کم خردند، مگر کسی که خدایش نگهدارد، پرسش کننده آنها به قصد خطا گرفتن می پرسد و پاسخ دهنده شان تکلف به خرج می دهد. ( حکمت 343)


 

2180. عالم حیوان نما

و آخر قد تسمی عالما و لیس به... فالصوره صوره انسان، و القلب قلب حیوان، لا یعرف باب الهدی فیتبعه، و لا باب العمی فیصد عنه. و ذلک میت الاحیاء .

در مقابل بنده ای از بندگان خدا، بنده دیگری است که عالم نامیده می شود، اما عالم نیست، پس چهره چنین کسی چهره انسان، اما قلب او، قلب حیوان است. نه راه رسیدن به هدایت را می شناسد تا به دنبال او برود و نه راه رسیدن به گمراهی را می داند تا از آن روی برگرداند، پس انسانی با این صفات، مرده ای است در میان زندگان. ( خطبه 87)


2181. دانشمند حقیقی

کل عالم غیره متعلم.

هر دانشمندی جز او یادگیرنده است. ( خطبه 65)


2182. نیت سوال

قال علیه السلام لسائل ساله عن معضله: سل تفقها، و لا تسال تعنتا، فان الجاهل المتعلم شبیه بالعالم، و ان العالم المتعسف شبیه بالجاهل المتعنت .

امام علیه السلام به شخصی که از مساله مشکلی سوال کرد فرمود: برای فهمیدن پرسش کن، نه برای آزار دادن؛ زیرا نادان متعلم، مانند عالم است و عالم خلافگو، مانند نادان زورگو است. ( حکمت 320)


2183. بپرسید پیش از آن که نیابید!

ایها الناس! سلونی قبل ان تفقدونی، فلانا بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض .

ای مردم! از من بپرسید پیش از آن که از دستم دهید؛ زیرا من به راه های آسمان داناترم از راه های زمین. ( خطبه 189)


2184. راسخین در علم

اعلم ان الراسخین فی العلم هم الذین اغناهم عن اقتحام السدد المضروبه دون الغیوب، الاقرار بجمله ما جهلوا تفسیره من الغیب المحجوب، فمدح الله - تعالی - اعترافهم بالعجز عن تناول ما لم یحیطوا به علما، و سمی ترکهم التعمق فیما لم یکلفهم البحث عن کنهه رسوخا .

بدان که انسان های راسخ در علم کسانی هستند که اقرار به همه غیب های پوشیده، آنان را از تجاوز از سدها و حدودی که میان آنان و حقایق غیبی زده شده بی نیاز ساخته است، پس خداوند تعالی آنان را به جهت اعتراف به نادانی خود از وصول به آنچه احاطه علمی ندارند مدح فرموده و چشم پوشیدن و رها ساختن تعمق در آنچه را که خداوند آنان را به بحث از حقیقت آنان تکلیف نفرموده است رسوخ نامیده است. ( خطبه 91)


2185. علم با عمل

اعقلوا الخبر اذا سمعتموه عقل رعایه لا عقل روایه، فان رواه العلم کثیر، و رعاته قلیل .

هرگاه خبری را شنیدید پیرامون آن تفکر کنید، تفکر برای عمل نه برای نقل کردن؛ زیرا روایت کنندگان دانش بسیارند، اما عمل کنندگان به آن اندک اند. ( حکمت 98)


2186. آبادی با علم

بالایمان یعمر العلم، و بالعلم یرهب الموت .

به وسیله ایمان علم آباد می شود و به وسیله علم خوف از مرگ صورت می پذیرد. ( خطبه 156)


2187. مایه زندگانی و باعث مرگ

فانهم عیش العلم، و موت الجهل.

مایه زندگانی علم و باعث مرگ جهل و نادانی است. ( خطبه 147)


2188. جاهل دانا، دانشمند جاهل

ان الجاهل المتعلم شبیه بالعالم، و ان العالم المتعسف شبیه بالجاهل المتعنت .

همانا نادان آموزنده، همانند دانشمند داناست، و دانشمندی که بیراهه می رود مانند جاهل ذلیل است. ( حکمت 320)


2189. دانشمندان منافق

عالمهم منافق، و قارنهم مماذق.

زمانی بر مردم فرا می رسد که دانشمندان منافق؛ و سخنگویان، چاپلوس شوند. ( خطبه 233)


2190. موجب هراس از مرگ

بالعلم یرهب الموت، و بالموت تختم الدنیا .

علم سبب ترس از مرگ است و با مرگ دنیا به پایان می رسد. ( خطبه 156)


2191. پست ترین و ارجمندترین دانش

اوضع العلم ما وقف علی اللسان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح و الارکان .

پست ترین دانش، آن دانشی است که از زبان فراتر نرود، و ارجمندترین دانش، آن دانشی است که در اعضا و جوارح نمودار شود. ( حکمت 92)


2192. گمشده مؤمن

الحکمه ضاله المومن، فخذ الحکمه و لو من اهل النفاق .

حکمت گمشده مؤمن است، پس آن را گرچه از منافقان فرا گیرید. ( حکمت 80)


2193. دانش نهانی

و قال علیه السلام فیما ینصح اصحابه -: لو تعلمون ما اعلم مما طوی عنکم غیبه، اذا لخرجتم الی الصعدات تبکون علی اعمالکم، و تلتدمون علی انفسکم، و لترکتم اموالکم لا حارس لها و لا خالف علیها، و لهمت کل امری منکم نفسه، لا یلتفت الی غیرها .

امام علی علیه السلام در اندرز به یاران خود فرمود: اگر آنچه را که نهانش از دید شما پنهان است و من می دانم، شما بدانید، سر به بیابان ها می نهید و بر کردارهای خویش می گریید و چونان مادران داغدیده بر سر و سینه خود می زنید و اموال خود را بی نگهبان و سرپرست رها می کنید و هر یک از شما چنان به خود گرفتار می شود که به دیگری نمی پردازد. ( خطبه 116)


2194. عالم جاهل

رب عالم قد قتله جهله، و علمه معه لا ینفعه .

چه بسا دانشمندی که جهلش او را کشته، در حالی که علم به همراه اوست؛ اما به حالش سودی نمی بخشد. ( حکمت 107)


2195. عالم حقیقی

العالم من عرف قدره، و کفی بالمرء جهلا الا یعرف قدره .

عالم کسی است که قدر و منزلت خود را بشناسد و آدمی را همین نادانی بس که منزلتش را نشناسد. ( خطبه 103)


2196. علم برتر از ثروت

و قال علیه السلام لکمیل لما اخذ بیده و اخرجه الی الجبان، فلما اصحر تتنفس الصعداء و قال -: یا کمیل! العلم خیر من المال، العلم یحرسک و انت تحرس المال. و المال تنقصه النفقه، و العلم یزکو علی الانفاق، و صنیع المال یزول بزواله .

امام علی علیه السلام دست کمیل بن زیاد را گرفت و او را به سوی گورستان برد و چون به صحرا رسید، آهی از نهاد برکشید و آن گاه فرمود: ای کمیل! دانش بهتر از دارایی است؛ زیرا دانش از تو نگهبانی می کند، اما از دارایی، تو باید نگهبانی کنی، دارایی با خرج کم می شود، اما دانش با انفاق زیاد می گردد و دست پرورده مال و ثروت با از بین رفتن آن از بین می رود (احترام و موقعیت اجتماعی خود را از دست می دهد). ( حکمت 147)


2197. نمی دانی لب مگشا!

دع القول فیما لا تعرف، و الخطاب فیما لم تکلف .

سخن را درباره آنجه که نمی دانی و خطاب را در مورد آنچه که وظیفه نداری ترک کن. ( نامه 31)


2198. خاموشی ستوده

لا خیر فی الصمت عن الحکم؛ کما انه لا خیر فی القول بالجهل .

در خاموش بودن از اظهار حکمت و دانش، خیری نیست به همان گونه که در گفتن سخنان جاهلانه و بی ارزش خیری یافت نمی شود. ( حکمت 182)


2199. حکمت را بگیر!

خذ الحکمه انی کانت، فان الحکمه تکون فی صدر المنافق فتلجلج فی صدره حتی تخرج فتسکن الی صواحبها فی صدر المومن .

حکمت را هر کجا باشد یاد گیرید؛ زیرا که حکمت اگر در سینه منافق باشد پیوسته ناآرام است تا از آن جا خارج شده در سینه مؤمن در کنار صاحب خود آرام گیرد. ( حکمت 79)