ولادت
استاد علی اصغر فقیهی، اوّلین فرزند خانواده، در روز 12 دی ماه 1296 ش برابر با سال 1336 ق در یکی از محله های قدیمی شهر قم و در خانواده ای روحانی متولّد گردید.
پدرش، آقا شیخ ابوالحسن فقیهی متوفّای 1359 ق و جدّ وی آخوند ملا محمّد تا چند پشت در سلک روحانیت بودند و به زهد و تقوا شهرت داشتند.
شیخ ابوالحسن و برادرش شیخ احمد از مدرّسان دروس سطح و فضلای حوزۀ علمیۀ قم و از شاگردان آیات عظام حاج شیخ عبد الکریم حایری متوفّای 1355 ق، آقا شیخ محمّد فیض قمی متوفّای 1370 ق، آقا شیخ محمّد ارباب قمی متوفّای 1341 ق و آقا سید ابوالحسن اصفهانی متوفّای 1365 ق بودند.
این دو عالم بزرگوار، در مدرسۀ «جهانگیرخان» دروس حوزوی را تدریس می کردند و در ایام تبلیغ برای وعظ و ارشاد مردم به روستاهای قم می رفتند.
تحصیلات
علی اصغر، در پنج سالگی به مکتب خانه محله اش که توسط تنها خانم باسواد آن محلّه اداره می شد، رفت. وی الفبا را با سبک مکتب خانه ای، همراه با پاره ای از مسائل دینی در خور فهم آن سن و سال مثل اذان، اقامه و نماز آموخت. او سپس قرآن را که به طور معمول از آخرین سوره های جزء سی ام تدریس می شد، فرا گرفت. وی بعد از آن، بقیۀ قرآن و برخی متون فارسی، از قبیل گلستان سعدی و بعضی نامه هایی را که توسط منشیان قدیمی تحریر شده بود و در مکتب خانه ها تدریس می شد، آموخت. علی اصغر که در ده سالگی نوشتن و خواندن کتاب های روان و ساده فارسی و فرآن را تا حدّی فرا گرفته بود، به مدرسۀ «جهانگیرخان» که در نزدیکی منزلشان بود و پدر و عمویش نیز در آن مدرسه تدریس می کردند، رفت. وی نصاب الصّبیان و جامع المقدمات را نزد پدرش به طور کامل خواند.
استاد فقیهی، از خاطرات این دوره چنین نقل می کند: «مرحوم آیةالله حائری، پیشکاری داشتند به نام آقا شیخ محمّد تقی بافقی که علما به شرح احوال ایشان آشنا هستند. از جمله وظایف آقا شیخ محمّد تقی یکی هم پرداخت شهریۀ طلبه ها بود؛ به این صورت که کیسه ای پول زیر بغلش می گذاشت و به مدرسه های مختلف می رفت و شهریۀ طلبه ها را می داد. در آن زمان طلبه های مجرّد، ماهی پانزده ریال و طلبه های متأهّل ماهی سی ریال و مدرّسین هم پنجاه - شصت ریال حقوق داشتند. یک روز ایشان به مدرسه ما آمد و همۀ طلاب دور اتاق نشستند تا شهریه خود را بگیرند. من هم رفتم و در گوشه ای نشستم. ایشان از من پرسید: چه می خوانی؟ پاسخ دادم: نصاب. گفتند: عرب به شیر چه می گوید؟ گفتم: لبن. گفتند: به ماست چه می گوید؟ چون این کلمه در نصاب نبود من سکوت کردم. ایشان لبخندی زدند و چهار سکه دو ریالی به من دادند و قرار گذاشتند که هر ماه این مبلغ را به بنده بپردازند ...».
آقای فقیهی فراگیری کتاب های شرح سیوطی، شروح جامی، کافیه، شافیه، رضی و تمام کتاب مغنی را به خوبی پشت سرگذاشت. وی با شروع منطق، حاشیۀ ملا عبد الله و بعد از آن شرح شمسیه و شرح مطالع را خواند و سپس مطوّل تفتازانی در علم معانی و بیان را به طور کامل آموخت و به سراغ مقدمات اصول و فقه رفت. او اوّلین کتاب اصول، یعنی معالم الاصول را که جزء برنامه های درسی آن روز بود همراه شرایع که در موضوع فقه نوشته شده، خواند و شرح لمعه، قوانین الاصول و دو کتاب بعد از آنها یعنی رسائل و مکاسب شیخ انصاری را تمام کرد و با خواندن دو جلد کفایة الاصول آخوند خراسانی دوره سطح را نزد استادان و فضلای آن وقت حوزه مانند: آقا شیخ عبد الحسین ابن الدین قمی و آیات عظام: سیّد شهاب الدین نجفی مرعشی، فیض قمی، گلپایگانی، امام خمینی و ... به پایان برد. او پس از اتمام این دوره، برای مدّتی از درس خارج فقه آیة الله سید محمّد تقی خوانساری بهره برد.
در دانشگاه
پس از تأسیس دانشکدۀ معقول و منقول در دانشگاه تهران و شرایط و جوّ عمومی حاکم بر حوزه و دیدگاه روحانیت نسبت به دانشگاه ها، آقای فقیهی که نوزده سال داشت تصمیم گرفت از تحصیلات دانشگاهی نیز بهره مند شود. او در سال 1315 ش در دانشکده یاد شده که دارای سه رشته تحصیلی در علوم معقول، منقول و ادبیات بود، در رشتۀ ادبیات ثبت نام کرد. او پس از پشت سرگذاشتن امتحانات ورودی تحصیلات خود را در آن دانشکده شروع نمود. از آن جا که وضع مادّی پدر برای تأمین هزینه های تحصیلی مساعد نبود، او در دفترخانه ای که مقابل بازار بزرگ تهران قرار داشت مشغول به کار شد.
از استادان مشهور آقای فقیهی در این مقطع تحصیلی، می توان از آقایان: میرزا محمود شهابی، بدیع الزمان فروزانفر، احمد بهمنیار، عبد العظیم قریب، مهدی الهی قمشه ای، محسن هشترودی و ... نام برد که در این دانشکده، ادبیات فارسی و عربی،
علوم تجربی، ریاضیات، تاریخ ادبیات، فلسفه و ... را تدریس می کردند.
آقای فقیهی در شهریور ماه سال 1319 ش تحصیلات دانشگاهی خود را به پایان رسانید. او رسالۀ پایانی اش را در موضوع تأثیر ایرانیان در بسط تمدّن اسلامی نوشت و موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشتۀ ادبیات گردید.
آقای فقیهی در آبان 1319 ش به عنوان دبیر، به قم بازگشت. وی با معرّفی خود به ادارۀ فرهنگ قم، حکم رسمی خود را برای تدریس در دبیرستان حکیم نظامی دریافت کرد و در این دبیرستان به تدریس درس های عربی، فارسی، تاریخ و جغرافیا پرداخت.
استاد فقیهی پس از سال ها تدریس و کسب تجربیات آموزشی، از سوی دبیران و همکارانش در آن دبیرستان، برای پذیرفتن مسؤولیت ادارۀ دبیرستان پیشنهاد شد.
او بر خلاف میل باطنی اش به خاطر احترام به رأی و حسن نظر همکاران خود، برای مدّتی، مسئولیت ادارۀ دبیرستان را عهده دار گشت.
استاد از خاطرات دوران مدیریت خود چنین نقل می کند: «در آن موقع که بنده، مسئولیت دبیرستان را به عهده داشتم، مرحوم آیةالله بروجردی به اداره فرهنگ آن روز دستور دادند که در دبیرستان ـ این مدرسه تنها دبیرستان کامل قم بود ـ هفته ای یک بار جلسه وعظ تشکیل شود و واعظی برای دانش آموزان سخنرانی کند. هم چنین مسجدی هم برای آنها در نظر گرفته شود که در آن جا نماز بخوانند. ادارۀ فرهنگ قم دستور ایشان را به من ابلاغ کرد و من هم که خیلی مشتاق این کار بودم از فرصت استفاده کردم و گفتم: حال که قرار است چنین کاری صورت بگیرد، باید از مهم ترین و معروف ترین واعظ شهر؛ بلکه ایران، برای سخنرانی دعوت کنیم تا اوّلین جلسۀ آن با شکوه زیادی برگزار شود و بچه ها برای آن اهمیت قائل شوند. معروف ترین واعظ شهر در آن ایّام مرحوم آقا میرزا محمّد تقی اشراقی بود که مردی فوق العاده باهوش و خوش حافظه بود ... .
ایشان به مدرسه آمدند و حدود یک ساعت و نیم صحبت می کردند و بچه ها هم با دقّت به آن گوش می دادند و بعد از سخنرانی هم به سؤالات دانش آموزان پاسخ گفتند و از آن پس این جلسات ادامه پیدا کرد ...».
استاد فقیهی بیش از سی سال (1319 تا 1350 ش) در قم به تدریس پرداخت. او علاوه بر دبیرستان حکیم نظامی در دبیرستان های اوحدی، صدر اوحدی، دخترانه پنبه چی و دین و دانش نیز تدریس می کرد. وی در سال 1350 ش تقاضای بازنشستگی نمود و پس از آن به تهران مهاجرت کرد و تا سال 1358 ش در دبیرستان های علوی و نیکان مشغول تدریس بود و بعد از آن نیز به قم بازگشت . استاد فقیهی از خاطرات دوران همکاری خود با شهید بهشتی در دبیرستان دین و دانش قم و مدرسه علوی تهران چنین می گوید: «در سال 1330 ش شهید دکتر بهشتی به قم آمدند. آن موقع ایشان زبان انگلیسی می دانستند و تدریس می کردند. یک بار مرحوم حاج آقا مرتضی حائری از آقای بهشتی و آقای جزی که دبیر ریاضیات بود و آقای جوادی و بنده دعوت کردند و ما به منزل ایشان رفتیم. در آن جا [آقای حایری] فرمودند: من در نظر دارم مدرسه ای تأسیس کنم که علاوه بر برنامۀ فرهنگی، برنامۀ دینی هم ـ به طور صحیح، نه آن طور که در مدارس معمول است ـ داشته باشد و موادّی از جمله، تاریخ اسلام، جغرافیای کشورهای اسلامی و فقه و آشنایی با قرآن به طور صحیح در آن تدریس شود.
مدّتی در این باره مشورت کردیم و سرانجام طرح آن تهیه شد و همۀ افراد حاضر، به اتفاق، نظر دادند که آقای بهشتی مناسب ترین فرد برای مدیریت آن هستند.
در تمام مدّتی که ایشان در قم بودند، ما با ایشان معاشر و همسایه بودیم و رفت و آمد داشتیم و در مدرسه دین و دانش هم همکار بودیم ...».
«هنگامی که در مدرسۀ علوی به تدریس مشغول بودم با آقای [رضا] روزبه آشنا شدم. به جرأت می توانم بگویم نظیر این مرد را بسیار کم دیده ام. او به راستی سلمان زمان خودش بود، چه از نظر تقوا، چه از نظر وسعت معلومات و چه از جهات دیگر. هر دبیری که غیبت می کرد ایشان به جای او درس می داد و به خوبی هم از عهده بر می آمد. او در فیزیک نظریات تازه ای ارائه کرده بود. از نظر فقه در حدّ اجتهاد بود و از نظر فلسفه هم انسانی فوق العاده به شمار می رفت. برخی از تصاویر این کتاب «ترجمه توحید مفضّل» کار آن مرحوم است...».
ویژگی ها
استاد فقیهی از خانوده ای روحانی و اهل علم و از تحصیل کرده های حوزۀ علمیۀ قم و دانش آموختگان دانشگاه تهران بود. وی در ضمن سال های تحصیل و تدریس، با عده ای از استادان و بزرگانی از حوزه و دانشگاه حشر و نشر داشت و نیز شاگردان بسیاری را در زمینه های مختلف تربیت کرد. از جهت این که آثار پژوهشی و تحقیقی ایشان زمینۀ همکاری و آشنایی بسیاری را با وی فراهم آورده بود، مناسب است که به برخی از آرا و نظراتی که در مورد استاد از سوی بستگان، دوستان و استادانش ابراز شده، پرداخته شود.
آقای حاج عبّاس فقیهی برادر کوچک تر استاد، می گوید: «مرحوم آقای فقیهی انسانی بسیار مودّب بود، به صله ارحام اهمیت زیاد می داد و در رفت و آمدهایی که ما و سایر بستگان با او داشتیم به کوچک و بزرگ فامیل احترام می گذاشت.
و نسبت به آن دسته از فامیل که از نظر معیشتی در حدّ متوسط یا پایین تر بودند، بیشتر عنایت داشت. در میان خویش و قوم، به کودکان و نوجوانان بسیار اظهار علاقه می کرد و هنگامی که آنان وارد مجلس خانوادگی می شدند، تمام قد جلوی آنان بر می خاست و احترام می نمود. گاهی با آنان شوخی و مزاح های مناسب می کرد و گاهی با طرح سؤالات و مطالب طنز و معما گونه، باب گفت و گو را با آنان می گشود و جایزه اش به بچه ها گفتن صد آفرین و هزار آفرین بود.
وی به بزرگترها و پدران و مادران فامیل سفارش می کرد که برای تربیت دینی و یادگرفتن آداب اجتماعی فرزندان، سعی و اهتمام داشته باشند. او در جلسه قرائت قرآن هفتگی که هنوز هم بین فامیل و اهالی محل برقرار است برای حاضران کلمات قصّار و برخی خطبه ها و نامه های نهج البلاغه را ترجمه و شرح می کرد».
آقای عبّاس رامین، یکی از دوستان قدیمی و از بستگان استاد فقیهی که تا پایان عمر با او معاشرت و ارتباط داشت چنین تعریف می کند: «در تمام دوران رفاقت و معاشرتمان با استاد فقیهی، هرگز حرف یا کلمه ای زشت و زننده نشنیدم. بسیار صبور بود و در مقابل پیشآمدهای سخت و ناملایم که برایش پیش می آمد، تحمّل داشت و هیچ گاه زبان به ناراحتی و گله نمی گشود.
مهمان های خود را، هرکس که بود خودش بدرقه می کرد و به مهمانی هم که می رفت، از هر گونه تکلّف و زحمت و تعارفات بیهوده و بی جهت برای میزبان خودی و غیر خودی پرهیز می نمود. دوست داشت که مطلبی را از او سؤال کند و در موقع پاسخ دادن، متناسب با درک و فهم سؤال کننده به طور کامل و جامع جواب می داد.
او در اعیاد ملّی و مذهبی در خانه می نشست و فرهنگیان همکار، استادان و شاگردان و فامیل به دیدنش می آمدند. نیز برخی از استادان معروف دانشگاه، مثل دکتر معینی، دکتر شهیدی و ... هرگاه به قم می آمدند، با استاد ملاقات می کردند».
آقای مجاهدی (پروانه) که از شاعران ادیب و مدیحه سرایان اهل بیت(علیهم السلام)است در بارۀ استادش چنین می نویسد: «از سال 1333 تا 1336 ش» تحصیلات دورۀ اوّل متوسطه را در دبیرستان دین و دانش (قم) سپری کردم و به مدّت سه سال افتخار شاگردی شادروان استاد علی اصغر فقیهی نصیبم شد و از خرمن فضل و مکارم اخلاقی آن بزرگمرد خوشه چین بودم.
ریاست دبیرستان دین و دانش بر عهده شهید بزرگوار آیة الله بهشتی بود و مرحوم آیة الله حاج آقا مرتضی حائری به همّت تنی چند از نیکوکاران، این نهاد آموزشی را از نظر مالی اداره می کردند. در این دبیرستان، چهره های ممتاز و شاخص حوزه و دانشگاه و شخصیت های مبرّز علمی تدریس می کردند.
شهید آیة الله مفتح به تدریس «تعلیمات دینی» اشتغال داشتند، شهید آیة الله بهشتی زبان انگلیسی تدریس می کردند، آیة الله مکارم شیرازی تدریس زبان عربی را بر عهده گرفته بودند، حجة الاسلام مصباح زاده خوش نویس نام آشنای معاصر، کلاس های خط و نقاشی را اداره می کردند و شادروان استاد علی اصغر فقیهی علاوه بر تدریس کتب درسی از قبیل کتاب فارسی و دستور زبان، در کلاس های املا و انشا حضور می یافتند و با دقّت بسیار، شاگردان خود را تعلیم می دادند، و دو کتاب تاریخ اسلام و جغرافیای اسلام را نیز که خود تألیف کرده بودند، علاوه بر کتب رسمی وزارتی، تدریس می کردند و در یادگیری مطالب این دو کتاب بر دانش آموزان سخت می گرفتند.
استاد فقیهی صرف نظر از مقام علمی، از جهت سجایای اخلاقی نیز ممتاز بودند و در ادارۀ کلاس ها شیوه منحصر به فردی داشتند و کلاس های ایشان منظم ترین و در عین حال از پربارترین کلاس های درسی بود.
به خاطر دارم هنگامی که در سال 1349 ش به پیشنهاد مرحوم آیة الله آذری قمی سرگرم مقابله نسخه های خطی دیوان اشعار حسینعلی بیک بیگدلی (شرر)، فرزند آذر بیگدلی مؤلّف آتشکدۀ آذر بودم، استاد فقیهی به رسم شاگردنوازی پس از ملاحظه کارهایی که در این رابطه انجام داده بودم به من فرمودند: «اگر مایل باشید مقدمه ای بر دیوان شرر خواهم نوشت». و به فاصلۀ چند روز مقدمه ای عالمانه در شانزده صفحه مرقوم داشتند و در پایان آن، این ناچیز را مورد عنایت خود قرار دادند. این مقدمۀ زینت بخش دیوان شرر بیگدلی با عنوان فغان دل است که به سال 1349 توسّط انتشارات دار العلم قم چاپ و منتشر گردیده است».
آیة الله میرزا جعفر سبحانی از استادان بزرگ حوزه، در بارۀ استاد فقیهی می گوید: «سابقۀ آشنایی این جانب با استاد فقیهی از سال 1337 ش است. در آن سال ها می خواستیم در مجلۀ مکتب اسلام، راجع به پیامبر و جغرافیای عربستان و سایر کشورهای اسلامی مقالاتی بنویسیم. ما به دنبال متنی به زبان فارسی، در بارۀ موضوعات فوق می گشتیم که پس از بررسی، از نوشته های ایشان استفاده کردیم. نیز برای نوشتن رسالۀ عملیۀ به زبان فارسی در زمان آیةالله العظمی بروجردی، مرحوم آقای کرباسچیان، آقای فقیهی را که از نظر ادبیات قوی بودند پیشنهاد کردند. استاد فقیهی این کار را قبول کرد به شرطی که نام ایشان در میان نباشد.
از ویژگی های اخلاقی ایشان این که، او مرد دانش و سکوت بود و از خصیصه های مردان خودساخته این است که هرگز خودنمایی نمی کنند.
وقتی از او سؤالی می شد، جواب می داد و اطلاعات در او موج می زد. او شیفتۀ علم و قلم بود. توان علمی ایشان در تاریخ به خصوص تاریخ ایران، در دوران آل بویه و صفویه و تاریخ قم بسیار بالا و از نظر قلم و ادبیات فارسی بسیار قوی بود.
آثار علمی او هم عفّت قلم دارد و هم مطالب یاد شده با ذکر مدرک و مصدر است و ...».
آیة الله علی کریمی جهرمی از استادان و فضلای حوزه که سال ها با استاد ارتباط داشت می گوید: «آقای فقیهی، دانشمندی بارع و مهذّب و با فضیلت بود. شاخصۀ این دانشمند بزرگوار، یکی جنبۀ تحقیق و پژوهشگری او بود. وی مطالب مورد نظرش را با شوق فراوان دنبال می کرد و به مطالب سطحی یا مسموعات بی مستند دل خوش نمی کرد. روح تشنۀ او همواره ردیاب علم و تحقیق و نوع نوشته ها و آثار قلمی او از این دو خصیصه برخوردار بود».
شاخصۀ دیگر آن مرد دانشمند، وقار و وزانت او بود. در طول چند دهۀ آشنایی، یک بار سخنی از او نشنیدم که به دنبال آن گفته شود این حرف چه بود یا این سخن شایستۀ وی نبود. ادب و انسانیت در سخن گفتن وی موج می زد و به حق، مصداق آیۀ شریفۀ «قولوا للنّاس حسنا» بود. از ستوده ترین صفات و مزایای او، تواضع عالمانه وی بود. او با آن که در لباس روحانیت نبود و نشیندم نزد معلّم اخلاقی برای این هدف نشسته و زانو زده باشد؛ از اخلاق فاضله ای برخوردار بود و با وجود مراتب فضل و کمال و آثار خوب قلمی متعدد، هرگز من و ما نمی کرد و آن قدر بی تکلّف و ساده زیست و بی ادعا بود که انسان را به شگفتی وامی داشت.
او تا حدود یک ماه و نیم، یا دو ماه پیش از درگذشتش و پیش از آنکه زیر فشار درد و کسالت از پای در آید، در نماز جماعت ظهر و عصر این جانب حضور می یافت و حتی آن دورانی که در آمد و رفت نیاز به همراه داشت، با همراهی یکی از نزدیکان به مسجد می آمد و در نماز جماعت شرکت می کرد.
جاوید بهشت باد جایش اندر حرم خدا مکانش
خدا او را با اولیای طاهرینش محمّد و آل، محشور نماید!»
حبیب الله سلمانی آرانی