گسترة موضوعات و دسته بندي هاي موضوعي نهج البلاغه
گستردگي موضوعات نهج البلاغه
علاوه بر فصاحت و بلاغت و زيبايي لفظي و آرايش هنري بي نظير در نهج البلاغه ، معاني ژرف و مفاهيم والاي نهج البلاغه است كه به اين كتاب بينظير به درازاي تاريخ، جاودانگي بخشيده است؛ مفاهيم عميقي كه با فطرت انسان گره خورده و از سرچشمة وحي مايه گرفته و از آبشار كلام علي ( عليه السّلام)در بستر زمان، بر پهن دشت زندگي انسانها جريان يافته است.
نهج البلاغه كتاب زندگي، كتاب چگونه زيستن، كتاب چگونه انديشيدن، كتاب چگونه پرستيدن است، كتاب چگونه در پيچ و خمهاي زندگي با مشكلات دست و پنجه نرم كردن است. كتاب مكتبي حركت كردن و ارزشي حكومت كردن است. نهج البلاغه، كتاب زهد است، كتاب عشق است، كتاب جنگ است، كتاب پرستش است، كتاب حكمت و فلسفه است، كتاب سياست و حكومت است، كتاب چگونه استفاده كردن از نعمتهاي دنيا براي زندگي جاودان آخرت است... .
به تعبير استاد فرزانه مرحوم شهيد مطهري:
از امتيازات برجستة سخنان اميرالمؤمنين ( عليه السّلام) كه به نام «نهج البلاغه» امروز در دست ماست ـ اين است كه محدود به زمينة خاصي نيست. علي ( عليه السّلام) به تعبير خودش ـ تنها در يك ميدان اسب نتاخته است؛ در ميدانهاي گوناگون ـ كه احياناً بعضي با بعضي متضاد است ـ تكاور بيان را به جولان در آورده است. نهج البلاغه شاهكار است امّا نه تنها در يك زمينه، مثلاً موعظه يا حماسه، يا فرضاً عشق و غزل، يا مدح و هجا و غيره، بلكه در زمينههاي گوناگون. علي ( عليه السّلام)سخن را براي خود سخن و اظهار سخنوري ايراد نكرده است، سخن براي او وسيله بوده نه هدف؛ او نميخواسته است به اين وسيله يك اثر هنري و يك شاهكار ادبي ازخود باقي بگذارد. بالاتر اينكه سخنش كليّت دارد و محدود به زمان و مكان و افراد معيني نيست، مخاطب او انسان است و به همين جهت نه مرز ميشناسد و نه زمان.[1]
مرحوم سيد رضي گردآورنده نهج البلاغه نيز در مقدمة خويش بر اين كتاب به ابعاد گوناگون سخنان امام ( عليه السّلام)اشاره دارد آنجا كه مي نويسد:
و از فضيلتهاي شگفتآور ـ كه علي ( عليه السّلام)بدان ممتاز است و در آن بيانباز ـ اين است كه اگر كسي در گفتار او بنگرد كه در پارسايي وموعظت است و در بازداشتن از دنيا و پرداختن به آخرت وبدان ننگرد كه اين فقرهها گفته كسي است كه صاحب قدري است والا، و فرماني است روا، گردنها در طاعتش خم، و حكمش بر همه مسلّم؛ بيهيچ گمان آن را سخن زاهدي داند گوشهنشين، وعابدي خلوت گزين، در به روي خود بسته، در گوشة خانهاي به عزلت نشسته، يا ازشهر و مردمش بريده و در دل كوهي خزيده، كه جز نَفَس خود آوازي نشنود، و جز پيكر خودش كسي را نبيند؛ و هرگز نپذيرد كه اين عبارتها گفتة رزمآوري است كه با تيغ آهيخته در ميدان ستيزد و با دليران در آويزد، سرها بيندازد و تنها به خاك و خون آميزد و از كارزار باز گردد در حالي كه از شمشير او خون روان است، خوني كه از دل كشتگان است، با اين همه در چنين حالي او پيشواي از دنيا گذشتگان است و قدوة برگزيدگان.اين فضيلتهاي شگفتانگيز و اين ويژگيهاي ظرافتخيز، تنها در او گرد آمده است كه صفتهاي ضد يكدگر را در خود فراهم آورده و ناسازواران را با هم سازواري داده.[2]
دستهبنديهاي موضوعي نهج البلاغه
برپايه آنچه گفته شد، نهج البلاغه از موضوعات مختلف و ميدانهاي متفاوتي سخن به ميان آورده است، كه در تقسيمبندي موضوعي مطالب آن، تاكنون كتابهاي گوناگوني به رشتة تأليف در آمده است. ما براي آشنايي اجمالي خوانندگان گرامي، نمونههايي از آن را به اختصار ميآوريم .
- استاد شهيد مرحوم مطهري در كتاب سيري در نهج البلاغه خويش دربارة تقسيم بندي كلمات نهج البلاغه مينويسد:
مباحث نهج البلاغه ـ كه هر كدام شايستة بحث و مقايسه است ـ به قرار ذيل است:
1. الهيّات و ماوراء الطبيعه؛ 2. سلوك و عبادت؛ 3. حكومت وعدالت؛ 4. اهل بيت و خلافت؛ 5. موعظه و حكمت؛ 6. دنيا و دنياپرستي؛ 7. حماسه و شجاعت؛ 8. ملاحم و مغيبات؛ 9. دعا و مناجات؛ 10. شكايت و انتقاد از مردم زمان؛ 11. اصول اجتماعي؛ 12. اسلام و قرآن؛ 13. اخلاق و تهذيب نفس؛ 14. شخصيّتها، و يك سلسله مباحث ديگر.[3]
آن گاه استاد در ضمن مباحث، به توضيح هر يك از موضوعات فوق به اجمال و اختصار ميپردازند.
- استاد مرحوم دكتر سيد جواد مصطفوي نيز در كتاب «پرتوي از نهج البلاغه» در مورد تقسيم بندي موضوعي نهج البلاغه مينويسد:
موضوعات نهج البلاغه از لحاظ اهميت به سه دسته تقسيم ميشوند:
دسته اوّل: مطالبي كه زياد تكرار شده و با مضامين و عبارت مختلف آمده و در درجة اوّل اهميت است.
دسته دوم: مطالبي كه كمتر تكرار شده و از نظر امير المؤمنين ( عليه السّلام)در درجة دوم اهميت است.
دسته سوم: متفرقات و مطالبي كه تكرار نشده و حضرت روي آنها تكيه نكرده و فقط به صورت اشاره بيان فرمودهاند؛ مانند علم نجوم و...
دستة سوم حدود پنج درصد نهج البلاغه را تشكيل ميدهد و نود و پنج درصد ديگر مربوط به دو دستة ديگر است.
دستة اوّل شامل ده موضوع است: 1. خداشناسي، صفات جلال و جمال؛ 2. نظم جهان و وظيفة انسان در اين جهان؛ 3. پيامبر اسلام و اهميت رهبري او؛ 4. جهاد در راه خدا؛ 5. سيماي علي در نهج البلاغه؛ 6. نقش قرآن در رهبري امت اسلام؛ 7. حكومت در اسلام، وظايف حاكم و مردم؛ 8. حق و عدالت؛ 9. تقوا و پرهيزكاري؛ 10. بيت المال و خزانة كشور اسلامي.
دستة دوم: در نهج البلاغه كمتر تكرار شده و شامل دوازده موضوع است: 1. معاصرين حضرت اعم از نيك و بد؛ 2. دربارة علم و دانش؛ 3. عبادات، فروع دين؛ 4. موقعيت زن؛ 5. اهميت وحدت كلمه و زيان اختلاف؛ 6. خصلتهاي ناپسند، عجب، تكبر و...؛ 7. اسلام و خصوصيات دين؛ 8. ملاحم و مغيبات؛ 9. صبر و بردباري؛ 10. اصلاح ذات البين؛ 11. همسايگان و حقوق آنان؛ 12. دستگيري از ايتام و فقرا.[4]
آن گاه ايشان در نوع تقسيم بندي موضوعي مينويسند:
روش ديگر اين است كه يكي از موضوعاتي را كه تقريباً شامل همة آن بيست و سه موضوع باشد انتخاب كنيم و آن موضوع «ويژگيهاي حكومت علي ـ عليه السّلام ـ» است. چون نود و هشت درصد خطبهها (و نامهها) در زمان حكومت آن حضرت صادر شده و كلمات قصار را هم نميدانيم چون مدركي نداريم كه چه وقت صادر شده. بنابراين، اين موضوع تقريباً همة نهج البلاغه را پوشش ميدهد و موضوعي بسيار با اهميت است؛ زيرا حكومت آن حضرت با اينكه چهار سال و نه ماه بيشتر طول نكشيد حكومت نمونة اسلامي و حقّ و عدل بود و در تاريخ زندگي بشر و در ميان حاكمان و واليان ديگر بينظير بود. ويژگيهايي داشت كه در ساير حكومتها نبوده است. اين خصوصيات دوازده تاست كه بدين شرح است: اوّل: آنكه حضرت همواره خدا را در نظر داشت؛ دوّم: با آزادي كامل و رأي صد در صد مردم انتخاب شد...؛ سوم: به كلية مسايل جامعه و امور جزئي و كلّي مردم رسيدگي ميكرد... چهارم: به مردم آزادي ميداد و آنها را به كاري مجبور نميكرد، پنجم: با صداقت و صريح اللهجه بود و از شيّادي و دغلكاري و دسيسهبازي بر حذر بود؛ ششم: زندگي سادهاي داشت و مانند فقيرترين افراد جامعه زندگي ميكرد؛ هفتم: حكومت كردن براي او وسيله بود نه هدف؛ هدف او اعلاي كلمة حق و پيشرفت اسلام بود؛ هشتم: عدالت را در حد بسيار بالا رعايت ميكرد؛ نهم: در تقسيم بيت المال مساوات را رعايت ميكرد؛ دهم: سنت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را ملاك عمل خويش قرار داده بود و پيروي از آن را موجب سعادت ميدانست؛ يازدهم: اتلاف وقت نميكرد و از لحظات عمرش به نفع مسلمين استفاده ميفرمود؛ دوازدهم: براي رضاي خدا ميجنگيد و هدف توسعه طلبي و افزون خواهي و استعمار و استثمار و خونريزي نداشت، و جنگهاي آن حضرت ـ كه اكثر عمر حكومتش را در جنگ گذرانيد ـ در اين بخش قابل بررسي است. اينها ابعاد مختلف حكومت علي ( عليه السّلام)است كه در گفتار بعد به توضيح آن خواهيم پرداخت.»[5]
- شيخ ثروت منصور هيكل مصري در كتاب خود «هدي و نور من كلام امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ» سخنان آن حضرت را در هفت موضوع گردآوري كرده است، بدين ترتيب:
1. شناسايي خدا؛ 2. توصيف آفريدههاي زمين و آسمان؛ 3. بعثت پيامبران؛ 4. جلوگيري از بدعتها و ياد مرگ؛ 5. نكوهش اهل تكبر؛ 6. تلاش براي دنيا نه دلبستگي به آن؛ 7. كلماتي كه به صورت شعر و نثر در زمينههاي سفارش و اندرز و دعا و مناجات از آن حضرت به جاي مانده است.[6]
دستهبندي استاد لبيب بيضون
استاد لبيب بيضون نيز در كتاب ارزشمند خود «تصنيف نهج البلاغه» در ابتدا كلّ نهج البلاغه را در ده باب دستهبندي ميكند، آن گاه با تفكيك سخنان آن حضرت از يكديگر اين ده باب را به 430 فصل و مبحث ميرساند و هر بخش از كلام آن حضرت را درجاي خود قرار ميدهد. ايشان در مقدمة كوتاه خود بر اين كتاب مينويسند:
به راستي چه دشوار است كتابي همانند نهج البلاغه را ـ كه در آن انبوهي از مفاهيم و معاني و دريايي از افكار وجود دارد ـ بتوان در ابواب و فصول و مباحثي جاي داد... و من نهج البلاغه را در ده باب اساسي بدين گونه جاي دادم:
1. اصول دين (عقايد)؛ 2. فروع دين (عبادات و معاملات)؛ 3. پيشوايي و پيشوايان؛ 4. سيرة امام علي بن ابي طالب ( عليه السّلام)؛ 5. حوادثي كه در خلافت امام علي ( عليه السّلام)به وقوع پيوست؛ 6. سياست كشورداري؛ 7. شؤون اجتماعي؛ 8. انسان و ابعاد مختلف آن؛ 9. اندرزها و راهنماييها؛ 10.فهرستي از اخلاقيات پسنديده و خصلتهاي نكوهيده.
آن گاه هر يك از اين ابواب را به چند فصل و هر فصلي را به چند مبحث تقسيم كردم كه تعداد اين مباحث به 430 ميرسد.
سپس ايشان به عنوان مثال در باب اوّل، اصول دين را به نه فصل زير تقسيمبندي ميكنند: فصل اوّل: توحيد و شناخت خدا؛ فصل دوم: پرستش براي خدا؛ فصل سوم: آفرينش و آفريدگان؛ فصل چهارم: عدل الهي و تكليف؛ فصل پنجم: قضا و قدر؛ فصل ششم: نبوت و انبيا؛ فصل هفتم: قرآن و سنت؛ فصل هشتم: اسلام و ايمان؛ فصل نهم: معاد و حساب.[7]
دستهبندي موضوعي به گونهاي ديگر
البته به نظر نگارنده دستهبندي موضوعي ديگري را در مورد مجموعة سخنان آن حضرت به ويژه نهج البلاغه ميتوان مورد توجه قرار داد، بدون اينكه مجبور باشيم كلمات آن حضرت را مگر در حد ضرورت قطعه قطعه كنيم. در اين دستهبندي روح كلي حاكم بر كلام امام ( عليه السّلام)ملاك تقسيمبندي قرار ميگيرد، بدين صورت كه بيش از دو سوم از سخنان امام ( عليه السّلام)مربوط به دوران حكومت آن حضرت و مشكلاتي است كه در برخورد با جريانات انحرافي با آن مواجه بودند. اين بخش را ميتوان بدين شكل دستهبندي كرد:
1. موضوع «متقين»: حكومت عدالت خواهانة آن حضرت، شيوهها و اسلوب حكومت بر پاية آرمانها و ارزشهاي الهي، خطابههايي كه حضرت در اين رابطه القا فرمودند، دستور العملها و نامههاي وي به استانداران و كارگزارانشان در بيان آداب چگونگي معاشرت با مردم. كه همة اين عناوين ـ بدون اينكه خطبهها و نامهها قطعه قطعه شود ـ تحت عنوان متّقين آورده ميشود.
2. موضوع «غاصبين»: دوران بيست و پنج سالة سكوت و خانهنشيني آن حضرت، سخنان مربوط به ماجراي سقيفه، موضعگيريهاي آن حضرت در زمان حكومت عمر و ابوبكر، جريان شوراي شش نفره و مواضع آن حضرت در زمان خلافت عثمان و سخناني كه از آن حضرت در نهج البلاغه و جاهاي ديگر در اين ارتباط آمده است.
3. موضوع «ناكثين»: سخنان و نامههاي حضرت در اين زمينه و در مورد جنگ جمل و پيآمدهاي آن.
4. موضوع «قاسطين»: افشاگري و روشنگريهاي آن حضرت در مورد معاويه و حزب مرموز اموي و نفوذ آنان در دستگاه خلافت اسلامي، و نامههاي مكرر آن حضرت به معاويه، جنگ صفين و پيآمدهاي آن.
5. موضوع «مارقين»: جريان خوارج و چگونگي شكل گيري آنان، روشنگريها و سخنان آن حضرت در مذاكرات و گفتگو با آنان، شعارها و عملكرد خوارج واصول برخورد با تفكر، شعارها و عملكرد آنان؛ جنگ نهروان و پيآمدهاي آن.
6. موضوع «ساكتين»: افرادي كه خود را از صحنههاي سياسي ـ اجتماعي بركنار ميدانستند و به علي و معاويه كاري نداشتند و ورود در اين مسائل را فتنه ميديدند؛ ريشهيابي اين تفكر و سخنان آن حضرت در مورد اين جريان.
علاوه بر اين شش موضوع، ساير سخنان و نامهها و كلمات كوتاه آن حضرت را ميتوان در موضوعات زير جاي داد:
7. اصول دين و عقايد: سخنان مربوط به ذات ربوبي خداوند متعال و صفات جلال و جمال او، آفرينش جهان و موجودات، جايگاه فرشتگان، عالم پس از مرگ، قيامت، داستان پيامبران و... .
8. مواعظ و اخلاق: نكوهش دنيا و دنيا خواهي و مقام پرستي، نكوهش خصلتهاي ناپسند، نظير بخل، حسد، تكبر و...، توجه دادن انسانها به ابعاد معنوي و فلسفه وجودي و مبدأ پيدايش خويش و اندرزهاي مربوط به حكمت عملي در زندگي.
9. اشعار، ادعيه و مناجاتهاي كوتاه و بلند آن حضرت.
10. روايات فقهي و فلسفة احكام: سخنان مربوط به نماز، روزه، حج و... و قضاوتهاي آن حضرت.
11. ملاحم و مغيبات: پيشبينيها و پيشگوييهاي آن حضرت در مورد حوادث و مشكلات پس از خود، بشارت به آمدن حضرت مهدي(عج) و... .
اين شيوه تقسيمبندي براي پژوهش در نهج البلاغه و تدريس موضوعي آن بسيار راهگشا خواهد بود. از سوي ديگر، چون غرض مرحوم سيد رضي در گردآوري نهج البلاغه ـ همان طور كه خود نيز در مقدمة نهج البلاغه يادآور ميشود ـ[8] تنها گردآوري سخنان آن حضرت در سه محور «خطبهها»، «وصايا و نامهها» و «كلمات قصار» آن حضرت بوده و ترتيب ديگري را رعايت نكردهاند لذا كسي كه براي مطالعه، نهج البلاغه را ميگشايد و از ابتدا شروع به خواندن ميكند، با موضوعات بسيار پراكندهاي روبه رو ميشود و در هر خطبه مسألة جديدي را مييابد. و با تنظيم موضوعي سخنان آن حضرت با توجه به روح حاكم بر كلام بدون تقطيع آن، تا حدودي اين مشكل را ميتوان برطرف نمود.[9]
پی نوشت :
[1] . سيري در نهج البلاغه، ص 31.
[2] . نهج البلاغه، از مقدمة شريف رضي.
[3] . مرتضي مطهري، همان، ص 31.
[4] . پرتوي از نهج البلاغه، ص 14 با تلخيص.
[5] . همان، ص 15 ـ 18. ايشان در پنج مقالة بعدي خود ـ كه پياده شدة چند جلسه درس ايشان بوده است ـ يعني تا صفحة 134 به توضيح اين ويژگيها پرداختهاند.
[6] . ر.ك: نهج البلاغه و گردآورندة آن، انتشارات بنياد نهج البلاغه، 182.
[7] . ر.ك: لبيب بيضون، تصنيف نهج البلاغه، چاپ دوم، دفتر تبليغات اسلامي، 1408 ق.
[8] . مرحوم سيد رضي در مقدمة نهج البلاغه مينويسد: ... به توفيق خدا به كار پرداختم و نخست خطبههاي اعجاب انگيز، پس نامههاي دلاويز، سپس سخنان كوتاه حكمتآميز را فراهم ساختم، و براي هر يك بابي گشودم و در هر باب برگهايي افزودم تا آنچه اكنون در نظرم نيايد و در آبنده به دست آيد در آن جاي دهم... .
[9] . نگارنده به هنگام تدريس نهج البلاغه از اين دستهبندي بسيار سود برده است. و دانش پژوه با پيگيري حوادث و مسائل پيرامون سخن امام ( عليه السّلام)و دنبال نمودن خطبهها و نامهها و كلمات قصار به صورت يك رشتة به هم پيوسته، به خوبي ميتواند از آن بهرهمند شود و آن را در ذهن خود جاي دهد.
يك مبحث از مباحث فوق، يعني موضوع «مارقين» كه بر پاية «چهل» سخن از بيانات امام ( عليه السّلام)، از نهج البلاغه و غير نهج البلاغه تنظيم شده و حوادث تاريخي و توضيحات مربوط به آن ذيل هر سخن آمده، تحت عنوان «خارجيگري» به چاپ رسيده است، اميدوارم ساير موضوعات نيز با توفيق خداوند متعال در اختيار علاقهمندان قرار گيرد.
منبع:محمود صلواتي؛سایت اندیشه قم