پيروز نشد آن كس كه گناه بر او چيرگى يافت، و آن كس كه با بدى پيروز شد شكست خورده است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  دانستنی های نهج البلاغه (زنان)  >  نقدي بر مقاله «سيماي زن در نهج البلاغه» (2)

نقدي بر مقاله «سيماي زن در نهج البلاغه» (2)

«سيماي زن در نامه ها و حكمت ها»

 
چکیده
این اثر در نقد مقاله «سيماي زن در نهج البلاغه» نگاشته شده است. مقاله‌ي مورد نظر با تمسک به بخش هايي از گفتار منسوب به امام علي(ع) در نهج البلاغه سعي دارد جايگاه زن در اسلام ـ به خصوص نزد آن امام ـ پست و حقير معرفي نمايد. سعي ما در این مقاله بر اين است که کلمات حضرت علي(ع) را با نگاه مجموعه نگر به نهج البلاغه و در پرتو آیات نورانی قرآن و روايات متقن، کالبد شکافی کنیم تا روشن گردد که پیشوای شيعيان که بي ترديد قرآن ناطق است ملاک برتری در نزد خداوند را جنسیت ندانسته و سخنان آن امام نیز هر کدام در جای خود دارای ابعاد و حکمت  هايي ارزشمند است.
 
مقدمه
در بخش گذشته تحت عنوان «سيماي زن در خطبه ها» به برخي از اتهامات نويسنده به حضرت علي(ع) پرداخته شد. در نوشتار پيش رو به موضوع زن در موارد ذيل خواهيم پرداخت: نامه14، نامه31، حکمت230، حکمت58، حکمت227، حکمت119، حکمت131 و در ادامه، قضاوت  نويسنده درباره شارحين نهج البلاغه را بررسي خواهيم نمود.
 
بررسي نامه 14
حضرت در قسمتي از این نامه مي فرمايد:
«زنان را ميازاريد و آنان را به خشم مياوريد، هرچند آبروى شما را بريزند يا اميرانتان را دشنام دهند؛ چرا كه زنان به جسم ناتوان اند و به نفس و عقل ضعيف.»
قبل از هر چيز بايد توجه داشت که آزردن انسان ها (اعم از زن و مرد) امري ناپسند است؛ ولي توجه امام در این کلام به بانوان و تأکيد بر نيازردن آن ها از یک سو به لطافت جسمي زنان و دارا بودن قوای جسمانی ضعیف‌تری در مقايسه با مردان است و از اين رو هم در معرض آزارهای جسمی هستند و هم قدرت دفاع جسمی از خود را کمتر از مردان دارند و از سوی دیگر، به دلیل لطافت روح و حساسیت عاطفی، از اطرافيان خود توقع حمایت عاطفی دارند و اگر این حس اقناع نشود بلکه به عکس، با آزار رساندن تحریک شود ممکن است زن را به ناسزاگويي سوق دهد و به دليل غلبه احساسات زنانه ممکن است نتواند در برابر اين رفتار شکيبايي به خرج دهد و با بهره گيري از نيروي انديشه به مقابله پردازد و در نتيجه با دشنام دادن و ناسزا گفتن، هم موجب حقارت خود و هم توهين به طرف  مقابل و زمينه سازي براي مشکلات بعدي  شود. البته ناگفته نماند چنین رفتارهایی بیشتر در زنانی بروز می کند که از تربيت الهی بي بهره يا کم بهره اند، همان طور که آزار رساندن به زنان از سوی مردانی صورت می گیرد که از تربیت ديني درستي برخوردار نيستند.
 
بررسي فرازهايي از نامه 31
«از مشورت با زنان بپرهيز، كه رأى آنان زود سست مى شود، و تصميم آنان ناپايدار است. در پرده حجاب نگاهشان  دار، تا نامحرمان را ننگرند، زيرا كه سخت گيرى در پوشش، عامل سلامت و استوارى آنان است. بيرون رفتن زنان کم خطرتر از آن نيست كه افراد غيرصالح را در ميانشان آورى، و اگر بتوانى بگونه اى زندگى كنى كه غير تو را نشناسند چنين كن.»
زنان نیمی از جمعيت جهان را تشکیل می دهند و علاوه بر امور خانوادگی، امروزه در پست های کلان جامعه نقش هاي مديريتي و مشاوره اي را به  عهده دارند و در اين راستا موفق نيز بوده اند. اگر چنين است پس چرا امام علي(ع) در اين نامه به امام حسن(ع) توصيه مي کند با زنان مشورت نکند؟ این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است و نيازمند به بررسي تفصيلي است. قبل از هر چيز بهتر است نظر قرآن و سيره و روش معصومين را در اين موضوع، جويا  شويم. در قرآن درباره موضوع مشورت، دو دسته آیه وجود دارد:
الف) امر عام و کلی به مشورت:
«و امرهم شوری بینهم»[1]
«شاورهم فی الامر»[2]
همان طور که مشاهده مي شود در اين آيات بدون تعیین جنسیت به همه مسلمانان امر شده است که در امورشان از رأی و نظر یک دیگر بهره گيرند.
ب)  آیاتی که به مشورت با زنان اختصاص دارد:
«اگر باردار باشند، نفقه آن ها را بپردازيد تا وضع حمل كنند و اگر براى شما [فرزند را] شير مى دهند، پاداش آن ها را بپردازيد و [درباره فرزندان، كار را] با مشاوره شايسته انجام دهيد.»[3]
«اگر آن دو [زن و شوهر]، با رضايت يك ديگر و مشورت، بخواهند كودك را [زودتر] از شير بازگيرند، گناهى بر آن ها نيست.»[4]
با توجه به آيات مزبور، نه تنها مشورت با زنان منع نشده است بلکه بر مشورت با آنان در مواردي، تأکيد هم شده است.
در سيره معصومين نيز مي توان نمونه هاي متعددي يافت که با زنان مشورت و به نظر آن ها عمل شده است. برای نمونه می توان به عمل کردن حضرت شعیب(ع) به نظر مشورتی دخترش برای استخدام حضرت موسی(ع) اشاره نمود.[5] طبق حديثي از امام رضا(ع)، دختر حضرت شعيب(ع) نظر خود را که با درایت خويش دریافته بود به همراه دلایل منطقی به پدر عرضه نمود و آن پیامبر عظیم الشأن مطابق نظر دخترش عمل نمود و حضرت موسی(ع) را استخدام کرد.[6]
نمونه دیگر، نظر مشورتی ام سلمه، يکي از همسران پیامبر اکرم(ص)، است که پيامبر آن را پذيرفت. این اتفاق زمانی رخ داد، که در زمان تصرف مکه مکرمه از سوی کفار، مسلمانان عازم حج شدند ولي مشرکین در میان راه، از ادامه دادن مسير حج توسط مسلمانان ممانعت کردند. پس از مذاکره ميان دو طرف، قرارداد صلحي منعقد شد که طبق آن، مسلمانان در آن سال اجازه حج نداشتند و حج به سال بعد موکول شد. نبی اسلام نيز از همراهان خواست تا از احرام حج خارج شوند؛ اما یاران از پذيرفتن سخن پيامبر که به اجبار کفار صادر شده بود راضي نبودند و گمان نمودند اين دستور، قطعي نيست. پيامبر اندوهگین بود و با همين حال نزد همسرش ام سلمه رفت. ام سلمه پس از اطلاع از ماجرا، به پيامبر پیشنهاد نمود که شما خود از احرام خارج شويد. وقتي اصحاب بفهمند که شما در اين دستور مصمم هستيد بر نظر خود اصرار نمي کنند و از احرام خارج می شوند.» پیامبر طبق نظر ام سلمه عمل نمود و پیش بینی ام سلمه تحقق یافت.[7] در این مثال، مي بينيم  که نبي مکرم اسلام(ص) گرچه عالم به علوم نهان و آشکار است و از مشورت ـ به خاطر بیشتر و بهتر دانستن ـ بی‌نیاز است با اين حال با مشورت نمودن با انسان‌های عادی به تربیت و آموزش پیروانشان پرداخته اند و در اين آموزش، هم زنان و هم مردان را لايق مشاوره دانسته اند.
با توجه به آموزه هاي قرآني و تطبيق سيره معصومين با آن ها، بهتر مي توان پيرامون کلام امام علي(ع) درباره مشورت با زنان قضاوت نمود. در اين راستا به روايتي پيرامون مشورت با زنان بر مي خوريم که می تواند مقصود آن حضرت در نامه 31 را روشن کند:
«از مشورت با زنان بر حذر باش مگر اینکه کمال عقل آنان را تجربه کرده باشی.»[8]
طبق این روایت، از مشورت با زناني که عقلانيت در آن ها به کمال شايسته خود نرسيده نهی شده است، نه همه زنان؛ پس مي توان با زنان باتجربه و دانا مشورت نمود. چنین قید و شرط هایی در مشورت گرفتن، منحصر به زنان نيست؛ بلکه در روايات از مشورت با افراد جاهل، بخیل، دشمن، ترسو، حریص و دروغ گو نيز نهی شده است[9] و این صفات، اختصاصی به مرد یا زن ندارند. بنابراین، عدم کمال عقل و کم تجربگی که در روایتِ مورد بحث، دلیل خودداری از مشورت با زنان شمرده شده، در مردان بسیاری نیز وجود دارد که موجب پرهیز از مشورت با آنان می شود. در حدیثي از امام باقر(ع) آمده است: «در عصر ظهور منجی، زنان صاحب کمالی وجود دارند که مطابق کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) قضاوت خواهند کرد. بی شک بر همه لازم است که مطابق رأی آنان که در واقع همان رأی خدا و رسول است، عمل کنند.»[10]
از مطالبی که تا اینجا بیان کردیم، روشن می شود که اصل مشورت با زنان از دیدگاه اسلام نه تنها امر نامطلوبی نیست که ممدوح و پسندیده است. آن چه حضرت امیر(ع) مذموم شمرده، مشورت با زنانی است که دارای صلاحیت لازم براي مشاوره نيستند. نکته ای که در زنان وجود دارد و در صورت عدم مدیریت می تواند منشأ مشاوره های نامطلوب شود، عواطف و احساسات زنانه است که در جای خود بسیار با  ارزش است و قوام کانون خانواده به آن هاست؛ اما اگر تحت کنترل خِرَد قرار نگیرند، در امر مشاوره آثار زیان باری بر جای می نهند.
به علاوه این کلام حضرت می تواند خطاب کنایه آمیزی به مردان نیز باشد؛ زیرا غلبه احساسات در مردانی که خرد و تعقل عمیقی ندارند، نیز بسیار اتفاق می افتد و حضرت در اين کلام کنایه آمیز، مردان را نیز از إعمال احساسات در امر مشاوره برحذر داشته است.
نکته آخر اینکه مشورت امری خطیر است که به تجربه زیاد نیاز دارد. در امور اجتماعی و کلان که معمولاً زنان به علت درگیری با امور خانه داري و تربيت فرزندان فرصت پرداختن به آن ها را ندارند، مشورت با آنان توصیه نمی شود؛ مگر اینکه جزء معدود زنانی باشند که کارهای کلان مدیریت اجتماعی انجام می دهند و توانایی آن ها در این امور روشن باشد – بنابر قید روایت – که در این صورت چنین مشورتی ایراد ندارد.
 
بررسي چند حکمت از نهج البلاغه
حکمت 58
«زن كژدمى است كه گزيدنش شيرين است
با توجه به مباحث گذشته روشن مي شود که زن از دیدگاه قرآن و روايات، موجود شروري نيست. چگونه زن (به عنوان اينکه زن است) موجود شروري است در حالي که خداوند زنانی چون مریم(ع) را برگزید و تطهیر کرد[11] و وجود مطهر او را مهد پرورش پيامبرش عیسی(ع) روح الله قرار داد؟ حضرت فاطمه زهرا(س) نیز نمونه کامل خیر محض است که از کوثر وجود او، انوار ائمه معصومین(ع) جوشیده و عالم را نورانی نموده است.
بنابراين با در نظر گرفتن اين کلام در کنار ديگر آموزه هاي اسلامي مي توان گفت اين تشبیه و موارد مشابه مانند حکمت 230، بر شرور بودن زنان دلالت ندارند؛ بلکه نکته ديگري در درونشان نهفته است. به عنوان مثال در حکمت 58 شايد نکته اين است که جاذبه هاي زن مي تواند همچون نيش عقرب عمل نمايد. نیش عقرب بر خلاف نیش زنبور به گونه اي است که اگر انسان نداند نيش عقرب است از آن احساس لذت و شیرینی می کند؛ اما اين احساس، ماهيت مُضر نيش عقرب را عوض نمي کند. زن به عنوان موجودي پرجاذبه  همواره در معرض نگاه هاي آلوده است. نگاه  به زن نامحرم گرچه شیرین است اما در واقع نيش عقرب است و عقرب همان جاذبه هاي زن است اگر به نادرست از آن استفاده شود. اين سخن فقط به زن منحصر نيست. اگر زنی به دام نگاه هاي آلوده به مردان بیفتد هر نگاه نابجاي او به مردان همچون نيش عقرب عمل مي کند يعني ظاهرش شيرين و واقعش کشنده است و در اين مطلب فرقي بین زن و مرد نیست؛ ولي چون جاذبه از ناحيه زن بیشتر است، حضرت علي(ع) به اين سو اشاره نموده است.[12] در حکمت 230 نيز شايد مقصود اميرالمؤمنين(ع) هشدار به مردان است كه در نحوه برخورد و معاشرت با زنان به گونه اى عمل نكنند كه از اهداف عبادي و والاي خويش باز بمانند و به طور دائم مشغول معاشرت با زنانشان باشند كه اين معاشرت دائمى و سرگرم بودن افراطى شر خواهد بود؛ زيرا مانع رسيدن آنان به اهدافشان خواهد شد. امّا از سوى ديگر لازمه زندگى، همراهى و همنشينى با آنان است.[13]
 
حکمت 119
«غیرتِ زن کفر است و غیرتِ مرد ایمان است
استاد شهید مرتضی مطهری درباره اين صفت می نویسد: «غیرت نوعی پاسبانی است که آفرینش برای مشخص بودن و مختلط نشدن نسل ها در وجود بشر نهاده است.»[14] بنابراين کلام در معنا و مفهوم غيرت نوعي بازدارندگي نهفته است. اين بازدارندگي با توجه به خصوصيات مرد و زن موجب تفاوت آن ها در اتصاف به اين صفت مي شود. شهيد مطهري راز اين تفاوت را چنین توضیح می دهد: «سر اینکه مرد حساسیت فوق العاده ای در جلوگیری از آمیزش همسرش با دیگران دارد، این است که خلقت مأموریتی به او داده است تا نسب را در نسل آینده حفظ کند... علاقه به حفظ نسل در زن هم وجود دارد، ولی در آنجا احتیاج به پاسبان نیست، زیرا انتساب فرزند به مادر همیشه محفوظ است و اشتباه پذیر نیست. از این جا می توان فهمید که حساسیت زن در منع آمیزش شوهر با دیگران، ریشه ای غیر از حساسیت مرد در این مسأله دارد... احساس مرد چنان که گفتیم جنبه ی نوعی و اجتماعی دارد.»[15] به عبارت ديگر، ریشه این کلام حضرت امیر(ع) به مسأله تعدد زوجات برمی گردد؛ زیرا تعدد زوجات به خاطر ضرورت های اجتماعی مهم و پرمصلحتی تشريع شده است؛ ضرورت هايي هم چون فزونی دختران آماده ازدواج در مقايسه با پسران و فزونی تلفات پسران در مقايسه با دختران و در نتيجه باقي ماندن زنان بیوه و مطلقه ای که برای ادامه حیات سالم خود و فرزندانشان به یک رابطه خانوادگی نيک نیازمندند. حال اگر مردی نسبت به همسرش غیرت بورزد و متوقع باشد روابط عاطفی و جنسی زن به او محدود شود امری خلاف طبيعت انجام نداده است؛ زیرا روابط جنسی و عاطفی خارج از چارچوب خانواده يا در روابط آزاد با نامحرم مصداق پیدا می کند که فضاحت و رسوایی آن حتی بر مبلغانش در مغرب زمین نیز روشن است و یا اینکه در چند شوهری زن بروز می کند که به علت مخالفتش با طبیعت و غریزه زن (که خواهان قلب مرد است) و مرد (که خواهان سلامت نسلش است)، به جز موارد معدودی در طول تاریخ بشر دوام و گسترش نیافته است.
غیرت ورزيدن زن بر مرد به اين معنا که مرد اجازه داشتن بيش از يک همسر نداشته باشد مستلزم نادیده گرفتن مصالح مهم در مسأله تعدد زوجات است که پیش از این مختصرا به آن اشاره کردیم. در واقع غیرت زن سبب جلوگیری از دست یابی گروهی از زنان جامعه به حقوق طبیعی خود مي شود به طوری که برای تمام عمر از حق طبیعی تشکیل خانواده و ايفاي نقش همسری و مادری محروم می شوند و لطمه هاي جبران ناپذیر روحی و گاه جسمی به آنان وارد می شود. وجود چنین زنان و دختران بي شوهر در صورت عدم رعایت ضوابط اخلاقی در روابط، تهدیدي جدي براي کیان خانواده همان زنانی هستند که انشعاب خانواده ای دیگر از خانواده خود را بر نمی تابند.
بنابراین غیرت زن کفر است؛ چون خسارات جبران ناپذیر اجتماعی و خانوادگی را به دنبال دارد و غیرت مرد ایمان است چون موجب حفاظت از زن و نسل اوست.
نکته آخر در حکمت 119 آن است، که غیرت ورزیدن بیجای مرد نیز از ایمان خارج است؛ زیرا موجب آزار و تحریک زن عفیف و پاکدامن است. به عبارت دیگر، غیرت افراط گون مرد موجب بدگمانی و نسبت ناروا زدن به زن می شود و می تواند عواقب وخیم  روحی به زن وارد نمايد و در نتیجه زندگی خانوادگی را از هم فروپاشد. بنابراین از نظر حضرت علی(ع) هر امر نا بجایی که عواقب ناگوار فردی یا اجتماعی به بار آورد نامطلوب است، خواه غیرت زن باشد، خواه زیاد روی در غیرت ورزی مرد باشد.
 
حکمت 131
«جهاد زن خوشرفتاری با شوهر و اطاعت از اوست»
این حکمت نورانی از نقاط عطف نگاه دین مبین اسلام به زن وجایگاه اودرخانواده است؛ اما اینکه نویسنده مقاله «سیمای زن در نهج البلاغه» این حکمت را نشان دهنده نگاه فرودستانه به زن از منظر اسلام و حضرت علی(ع) می داند، جاي تعجب دارد و جز کوته بینی و سطحی نگری وي که ناشی از جهان بینی مادی و غیر الهی اوست دليل ديگري ندارد؛ ديدگاهي که ارزش چندانی برای امور معنوی و حفظ کانون خانواده قایل نیست.
خداوند خوش رفتاری زن با شوهر و فراهم آوردن اسباب آسایش و راحتی او که نتیجه ای جز ایجاد جاذبه بیشتر میان همسران و استحکام پايه هاي خانواده ندارد را معادل جهاد در راه خدا قرار داده است. چنین موقعیتی برای زن فرصت مناسبی است تا با عملکرد صحیح خود هم خانواده را حفظ و حراست نماید تا به دنبال آن اجتماع سالمی به بار آید و هم درجات قرب معنوی را در نوردد. اين در حالي است که مرد ضمن انجام وظایف خانوادگی و تأمین نیازهای مادی و عاطفی همسر و فرزندان، وظیفه جهاد در راه خدا را نيز به عهده دارد.
 
حکمت 227
«نيکوترين خوی زنان زشت ترين خوی مردان است: به خود نازيدن [تکبر] و ترس و بخل. پس هرگاه زن به خويش نازد، رخصت ندهد که کسي به او دست يازد و هرگاه بخیل باشد مال خود و شوهرش را نگاه می دارد و هرگاه ترسو باشد از آنچه به او رو آورد می ترسد و دوری می گزیند.»
دستورات اسلام در قرآن کریم، خطاب کلی و عمومی به مسلمانان اعم از زن و مرد است. شرح و تفصیل این کلیت در شرایط مختلف و نسبت به افراد مختلف در روایات ائمه(ع) وارد شده است و مجموعه روایات هم در کنار یک دیگر و با دید جامع نگر، سیستم اعتقادی، حقوقی و اخلاقی اسلام را تشکیل می دهد.
حکمت 227 نهج البلاغه نیز در صدد بیان وظایف زن مسلمان است؛ بطوری که حفاظت خود و صیانت خانواده را به همراه داشته باشد؛ ضمن اینکه در این رهنمود رعایت بخش اساسی وجود زن یعنی حیات عاطفی و احساسي او که بارها در این اثر به آن اشاره نموده ایم، اهمیت ویژه ای دارد.
مقصود از بخل زن به عنوان یک صفت حسنه برای او، بیشتر آن است که در حفظ اموال همسر خویش بکوشد و در هزینه کردن آن حد اقتصاد و میانه روی را رعایت کرده، از صرف اموال و دارايي هاي خانواده بدون نظارت شوهر اجتناب نمايد. همچنین غرور و تکبر زن موجب می شود که مردان هوس باز به خود اجازه ابراز توجه و علاقه به زن را ندهند و احساسات او را تحریک ننمایند و او را به ورطه فساد و نابودی نکشند. در واقع تکبر و غرور زن باعث می شود تا مردان در رفتار با او حدود احترام را نگه دارند و از برخورد و نگاه های جنسی و آلوده پرهیز نمایند. منظور از ترس زن، معنای مذموم آن نيست بلکه یک ترس عقلایی است. زن به عنوان موجودي لطیف و آسیب پذیر چنانچه از اموري که به او آسيب مي رساند بترسد اين ترس در زمره ترس های ممدوح و عقلایی نوع بشر به حساب می آید و باعث می شود زن وجود لطیف و پرجاذبه خويش را در معرض تباهی و آلودگی قرار نداده، از عبور و مرورهاي غيرضروري و رفتن به اماکن خطرساز خودداری نماید. نتیجه اینکه تمام صفات مذکور که بروز آن در شرايط زمانی و مکانی خاص برای زن تجویز شده است، از زن، انسانی می سازد که محترم، عزیز و بزرگوار است و به اين ترتيب امنيت خود و جامعه را به دنبال دارد.
 سخني پيرامون شارحان نهج البلاغه
در پایان این نکته را متذکر مي شويم که شارحان نهج البلاغه نوعا با تلاش فراوان در فراگيري علومي همچون ادبيات عرب در شاخه هاي لغت، صرف، نحو و معاني  بيان و آموختن علوم مختلف ديني اعم از علوم حديث و تفسير و کسب تخصص هاي ديگر در تبيين گفتار معصومين، به شرح و تفسير نهج البلاغه پرداخته اند؛ با اين حال ممکن است برخي از مطالبی که ایشان در شرح کلمات حضرت امیر(ع) در مورد زنان به رشته تحریر در آورده اند، با نظرات شخصی و سلیقه ای ایشان همراه شده باشد. بنابراین گرچه مقاله «سیمای زن در نهج البلاغه» سعي دارد نگاه فرودستانه به زن را از عبارت امام  علي(ع) استفاده کند و با تکيه به برخي از گفتارهاي بعضي از شارحين آن را تثبيت نمايد اما نبايد در اين راه دچار جزئي نگري از يک طرف و تعصب از طرف ديگر شد. نگارنده اين سطور در صدد نقد یا دفاع از نوشته های شارحان نهج البلاغه نيست و اين امر را به مخاطبان آگاه و حق محور مي سپارد و توصيه مي کند اگر قرار است شرح  شارحان را محور فهم خود قرار دهيم بايد از جزئي نگري و تعصب دوري گزينيم. قصد ما در اين نوشتار کوتاه و در حد بضاعت خود آن بود که نگاه امیر المؤمنین(ع) را در مجموعه تعالیم اسلامی در کنار قرآن و روایات دیگر تبيين نماييم و ادعای بی مقدار دانستن زنان از دیدگاه آن حضرت را باطل اعلام نماييم.
 
نتیجه‎گیری
آنچه در نهج البلاغه پيرامون شخصيت زنان بيان شده است بر اساس فطرت، خلقت و موقعيت زن در نهاد اجتماع و خانواده بوده است. براي پي بردن به اين مطلب لازم است گفتار آن حضرت را در کنار ديگر آموزه هاي قرآني و روايي ببينيم و از جزئي نگري و تعصب در پيش فرض ها خودداري نماييم و اين شيوه را در مراجعه به شرح هاي شارحين نهج البلاغه نيز بايد رعايت نمود.
 
فهرست منابع
قرآن کریم
نهج البلاغه
1)   حسینی، سید فهیمه؛ زن از دیدگاه نهج البلاغه، تبیان، ش 51-52.
2)   خزعلی، کبری [و ديگران]؛ «زن، عقل، ایمان، مشورت»، سفیر صبح، تهران، 1380.
3)   مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1403 هـ. 1983 م.
4)   مطهری، مرتضی؛ مسأله حجاب، صدرا، تهران، 1379.

پی نوشتها:

[1] . شوري: آيه 38.
[2] . آل عمران: 159.
[3] . طلاق: آيه 6.
[4] . بقره: آيه 233.
[5]. قصص: آيات 26 و 27. نيز بنگريد به: «زن، عقل، ایمان، مشورت»، ص271.
[6]. بحار الانوار، ج13، ص32.
[7]. همان، ج20، ص353 - 347.
[8]. «زن، عقل، ایمان، مشورت»، ص253.
[9]. نهج البلاغه،نامه 53.
[10]. «زن، عقل، ایمان، مشورت»، ص288.
[11]. آل عمران: آيه42.
[12]. تبیان، شماره 51-52، مقاله زن از دیدگاه نهج البلاغه، ص92.
[13] . http://hoghogh.porsemani.ir/node/1018
[14]. مسأله حجاب، ص55.
[15]. همان.
منبع:سایت پژوهه؛پریسا راد؛تاریخ  :  1390/03/01