صدقه دادن دارويى ثمر بخش است ، و كردار بندگان در دنيا ، فردا در پيش روى آنان جلوه گر است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  شناخت شناسی (سید رضی علیه الرحمه)  >  سید رضی، ستاره تابناک آسمان تبلیغ

سید رضی، ستاره تابناک آسمان تبلیغ

 

عبد الکریم پاک نیا

ابو الحسن محمد بن حسین موسوی معروف به سید رضی و ملقّب به «طاهر ذو المناقب»، در سال 359 ه . ق چشم به جهان گشود. او در فضایل اخلاقی، علم و ادب، عزّت نفس، شهامت، علوّ همت، فنون شعر، علوم قرآنی و مدیریت اجتماعی سرآمد عصر بود و از این کمالات و مهارتها، در راه تبلیغ و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام بهره می برد.

این چهره درخشان عالم تشیع، چنان دلها را به خود جذب کرده بود که مخالف و موافق، کوچک و بزرگ، شریف و وضیع به او ارادتی خاص ورزیده، شیفته کمالات معنوی و مقامات عالی وی شده بودند. تبحّر در علوم اسلامی، توکل، اخلاص، توسل به اهل بیت علیهم السلام ، نفوذ کلام، سیمای جذّاب، فصاحت و بلاغت و معاشرت ستودنی وی با اقشار مختلف جامعه، او را به یکی از پرچمداران عرصه تبلیغ در ده قرن گذشته در عالم تشیع تبدیل نموده است. به ویژه آنکه او با تألیف نهج البلاغه و عرضه آن به جهان علم و ادب و دین، بزرگ ترین خدمت را به دنیای اسلام نمود؛ یادگار گرانسنگی که بخشی از مظلومیت امیر مؤمنان علی علیه السلام را نمایان ساخت و زیباترین هدیه علمی و معنوی را به مبلغان اسلامی و انسانهای حقیقت خواه عرضه داشت.
دودمان با فضیلت

شریف رضی، در خاندانی پا به عرصه هستی نهاد که فضای آن آکنده از علم و فضیلت و معنویت بود. پدر وی ابو احمد حسین نام داشت که نسبش با چهار واسطه به امام موسی کاظم علیه السلام می رسد. او مردی با عظمت و سیّدی جلیل القدر و مورد احترام دولتمردان عباسی و سلاطین آل بویه و آل حمران بود. و گاهی از طرف آنان به تنظیم امور کشور، عقد صلح و دیگر کارهای مهم دولتی دعوت می شد. مادر سیّد رضی، فاطمه بنت الحسین بود که نسبش با شش واسطه به امام علی بن ابی طالب علیه السلام می رسد. مادر با کمال و دانش دوست رضی، از شیخ مفید تقاضا نمود که کتاب «احکام النساء» را در مورد زنان مسلمان تألیف کند و شیخ تقاضای وی را پذیرفته، این کتاب را با اسلوب زیبایی به بانوان مسلمان عرضه نمود. سید رضی در آغوش چنین خاندانی رشد و نمو یافته، استعدادهای نهفته اش به کمال رسید.
تحصیل علم

ذوق سرشار سید رضی به تحصیل علم و معرفت، وی را در راه تحصیل کمالات به مراحل عالیه ای از توفیق رساند، به طوری که از همان دوران کودکی دست غیب او را یاری می نمود.

ابن ابی الحدید می نویسد: شیخ ابو عبد اللّه معروف به شیخ مفید، عالم و دانشمند بزرگ شیعی، شبی فاطمه زهرا علیهاالسلام را در خواب دید که آن بانوی جلیل القدر، دست دو کودک خردسال خود، حسن و حسین علیهماالسلام را گرفته و در مسجد کرخ بغداد به نزد او آورد و فرمود: «ای شیخ! به اینها دانش فقه بیاموز.» او با تعجب فراوان از خواب بیدار شد و به فکر فرو رفت و تا صبح همچنان در اندیشه بود. فردای آن شب، وقتی در مسجد نشسته بود، بانوی با شخصیتی (فاطمه بنت الحسین، مادر سید رضی و سید مرتضی) وارد مسجد شد و در حالی که دست دو کودک خردسالش را گرفته بود، به نزد شیخ آمد و اظهار داشت: «ای شیخ! این دو کودک را آورده ام تا علم فقه به آنان بیاموزی.» شیخ مفید با دیدن این صحنه، خواب شب گذشته اش را به یاد آورد و بی اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد. و در همان حال قصّه شب گذشته اش را برای آنان تعریف کرد.

او تعلیم و تربیت این دو کودک را به عهده گرفت و در تربیت آنان چنان همت گماشت که در اندک زمانی به مقامات بزرگی از علم و کمال رسیدند و خداوند متعال سرچشمه های حکمت و دانش را بر سینه هایشان جاری نمود.

سید رضی نیز که پاسدار مقام ارجمند مادر خویش بود و همواره از زحمات طاقت فرسای او تجلیل به عمل می آورد، به پاسداشت این لطف مادر خویش، در شعری او را چنین می ستاید:

لَوْ کانَ مِثْلُکِ کُلُّ اُمٍّ بَرَّةًغَنِی الْبَنُونُ بِها عَنِ الآباءِ

«اگر همه مادرها مانند تو نیکوکار و پاک سرشت بودند، هیچ فرزندی نیازی به پدر نداشت.»
مقام علمی و دانش سرشار

سید رضی در اثر زحمات طاقت فرسا و پشتکار عالی خویش، در محضر اساتید فن و دانشمندان شیعه و سنی و حتی غیر مسلمان به بهره گیری پرداخته، توشه ها اندوخت و در مدتی کوتاه از سرچشمه های دانش و ذخایر علمی آنان پیمانه ها پر کرد و جرعه ها نوشید. شریف رضی در اثر هوش وافر و حافظه قوی، علم نحو را قبل از ده سالگی از سیرافی نحوی فرا گرفت. این برجسته ترین اندیشمند اسلامی در قرن چهارم و پنجم، در کسب معارف و علوم رایج به چنان رتبه ای دست یافت که نه تنها دانشمندان مسلمان شیعه و سنی به او عشق می ورزیدند و مقام علمی وی را ارج می نهادند، بلکه دانشمندان غیر مسلمان نیز در برابر عظمت وی زانوی ادب به زمین می زدند.

ابو اسحاق صابی، نویسنده و ادیب معروف و سرپرست دیوان القادر باللّه، با سید رضی دوست و رفیق بود. او شیفته مقام علمی و دانش سرشار شریف رضی گشت تا آنجایی که به احترام وی، ماه رمضان را روزه می گرفت و قرآن را حفظ کرده بود. سید رضی هم متقابلاً او را به عنوان دانشمندی برجسته احترام می نمود. هنگامی که ابو اسحاق درگذشت، سید رضی در رثای او اشعار مفصلی سرود. هنگامی که برخی از افراد کوته بین و تنگ نظر بر این کار او ایراد گرفتند، وی گفت: «من این اشعار را به خاطر علم و فضل او سروده ام و در حقیقت من ارزش علم را ستوده ام.»

برخی از اساتید معروف وی عبارتند از:

1. ابو اسحاق ابراهیم بن احمد بن محمد طبری، فقیه مالکی، چنان که ابن جوزی در المنتظم به آن اشاره می کند؛

2. قاضی عبد الجبار ابو الحسن بن احمد شافعی معتزلی، از دانشمندان نامدار کلامی و اصولی اهل سنّت؛

3. ابو سعید حسن بن عبد اللّه معروف به سیرافی نحوی؛

4. ابو علی حسن بن احمد فارسی نحوی (درگذشته در سال 377 ه . ق)؛

5. ابو عبد اللّه محمد بن عمران مرزبانی (درگذشته در سال 384 ه . ق)؛

6. ابو محمد هارون بن موسی تلعکبری (متوفی 385 ه . ق)؛

7. ابو الفتح عثمان بن جنی موصلی؛

8. ابو یحیی عبد الرحیم بن محمد معروف به ابن نباته؛

9. ابو عبد اللّه ابن معلم محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید، از نوابغ روزگار و بزرگ ترین فقیه و متکلم جهان تشیع، که بیشترین تأثیر را در رشد علمی و معنوی سید رضی داشته است؛

10. ابو الحسن علی بن عیسی ربعی، نحوی بغدادی (درگذشته در سال 420 ه . ق).

سید رضی در نزد این استاد گرانمایه، درس تفسیر، عروض، قوافی، نحو، قرائت و... خوانده است. این فرزانه وارسته، از نظر مقام علمی به حدّی رسید که او را از نوابغ روزگار شمرده اند.

شریف رضی بیش از ده سال نداشت که پدر بزرگوارش در سال 369 ه . ق به خاطر عزّت نفس و حق جویی توسط حکومت وقت دستگیر شده، به زندان افتاد. این اتفاق او را بسیار متأثر کرد؛ به طوری که ابیاتی را در ستایش پدر سرود.

یَنالُ الْفَتی مِنْ دَهْرِهِ قَدْرَ نَفْسِهِوَتَأتی عَلی قَدْرِ الرِّجالِ الْمَکایِدِ

ندیً لَکَ یا مُجْدی الْمَعالِی وَبَأسُهفِعالُ جَبانٍ شَجَعَتْهُ الْحَقایِدِ

«هر جوانمرد از روزگار به اندازه ارزش وجودی اش گرفتاری می بیند. آری، به اندازه ارزش مردان بزرگ بر آنها سختی و دشواری می رسد.

پدر! ای بلند مرتبه و ای دارنده عظمت و مهابت! فدایت شوم! این گرفتاری تو کار شخص ترسویی است که حسد و کینه او را تحریک کرده باشد.»

هنگامی که ابو طاهر ناصر الدوله درگذشت، سید رضی در رثای او نیز قصیده ای سرود که معانی بسیار بلند و الفاظ زیبا و جملات لطیفِ آن، مورد توجه دانشمندان عصر از جمله استادش ابن جنّی قرار گرفت. استاد آن چنان شیفته اشعار سید رضی گردید که در شرح معانی عمیق و توضیح و تفسیر زیباییها و نکات جالب آن کتابی نوشت. ابو منصور عبد الملک ثعالبی از دانشمندان برجسته اهل سنت ـ که کتاب خود را در 25 سالگی شریف رضی نگاشته است ـ مقام علمی وی را بی نهایت ستوده و بعضی از اشعارش را زینت بخش کتاب خود قرار داده است. او در مورد مقام علمی وی می گوید: «با آنکه در میان آل ابو طالب شعرای مبتکر و برجسته فراوان بودند، ولی سید رضی از همه آنها شاعرتر است و اگر بگویم او بزرگ ترین شاعر قریش است، اغراق نکرده ام.»
شاگردان و راویان

سید رضی، تمام اندوخته ها و ذخایر علمی خود را در عصر خویش به دانش دوستان و تشنگان علم و معرفت عرضه نمود. عده کثیری از دانشوران شیعه و سنی از کوثر زلال علم و حکمت این استاد گرانمایه سیراب گشته اند که نام برخی از مشاهیر آنان عبارت است از:

1. ابو جعفر محمد بن طوسی معروف به شیخ الطائفه (متوفی به سال 460 ه . ق)؛

2. شیخ ابو عبد اللّه محمد بن علی حلوانی؛

3. قاضی ابو المعالی احمد بن علی بن قدامه؛

4. ابو بکر احمد بن حسین بن احمد نیشابوری خزاعی؛

5. ابو منصور محمد بن ابی نصر بن عبد العزیز عکبری؛

6. قاضی سید ابو الحسن علی بن بندار بن محمد هاشمی.
آثار سید رضی

سید رضی با اینکه بیش از 47 سال زندگی نکرد، اما در طول عمر با برکت خود آثار ارزشمندی پدید آورد. او تمام اندوخته ها و ذخایر علمی خویش را در قالب کتابهایی وزین و در موضوعات مختلف عرضه نمود که ما در این بخش به قسمتی از تألیفات وی می پردازیم:
میراث جاویدان در عرصه تبلیغ

نهج البلاغه، مشهورترین یادگار سید رضی است و با اینکه بیش از هزار سال از تألیف این میراث جاویدان می گذرد، نه تنها گذشت زمان آن را به ورطه فراموشی نسپرده، بلکه روز به روز به جذابیت، شفّافیت و رونق این هدیه آسمانی و اثر گرانسنگ افزوده شده است. این کتاب در طول قرنها همچون آفتابی درخشیده و نظر دانشمندان، محققان و ادب دوستان را به خود جلب کرده است. نهج البلاغه ای که سید رضی با زحمات طاقت فرسای خویش آن را پدید آورد، شایسته تقدیر و تجلیلِ فرهنگ دوستان و دانش پروران است؛ چون این کتاب از منبع بی پایان علم و فضیلت ریشه گرفته و جلوه ای از دریای عظمت مولای متقیان امام علی علیه السلام است.

آری، این کتاب منتسب به شخصیتی است که آفتاب وجودش غروب ندارد؛ چنان که سید رضی در مقدمه آن، این نکته را متذکر شده است. او در این مورد می گوید: «... به تألیف این کتاب پرداختم و به یقین می دانستم که تألیف آن بهره عظیمی در بردارد و به زودی همه جا را تحت سیطره خود قرار خواهد داد و اجر آن ذخیره آخرت خواهد بود و بدین وسیله خواستم شمّه ای از عظمت شخصیت امیر مؤمنان علی علیه السلام را روشن سازم، تا علاوه بر آن همه فضایل بی حد و مناقب بی شماری که دارد، عظمت قدرش را در این فضیلت (بلاغت و فصاحت) نیز آشکار نمایم تا بر همگان روشن شود که آن حضرت، یگانه فردی است که از میان همه پیشینیان به آخرین مرحله فصاحت و منتهای بلاغت رسیده است و گفتار او اقیانوسی است بی کرانه که سخن هیچ بلیغی به پای آن نخواهد رسید.»

نهج البلاغه به زبانهای زنده دنیا همچون: فارسی، ترکی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی، اسپرانتو بوسنیایی، سندی و... ترجمه گردیده و صدها شرح، ترجمه و کتاب درباره آن نوشته شده است. در هر صورت، ما بیش از این در مورد این کتاب شریف سید رضی سخن نمی گوییم و رشته کلام را به دست دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان می سپاریم:

1. استاد امین نخله، یکی از صاحب نظران مسیحیت، در جواب شخصی که از او درخواست کرده بود که صد کلمه از نهج البلاغه را برای او انتخاب کند، می گوید: «به خدا قسم نمی توانم. چگونه از میان صدها کلمه گهربار، تعداد صد کلمه آن را انتخاب کنم؟ من از انتخاب یک کلمه آن هم عاجز هستم؛ زیرا این کار درست به این می ماند که دانه یاقوتی را از کنار دانه های دیگر بردارم.»

2. بولس سلامه، استاد دانشگاه، شاعر و نویسنده معروف مسیحی در لبنان، درباره نهج البلاغه می گوید: «نهج البلاغه اثر جاودانه ای است که انسان را به شناخت اندیشه بزرگ علی بن ابی طالب علیه السلام وادار می سازد و هیچ کتابی جز قرآن بر آن برتری ندارد.»

3. جرج جره ای، نویسنده و ادیب معروف مسیحی، نهج البلاغه را بیانی رساتر از هر بیان می داند، که تا انسان هست و اندیشه انسانی وجود دارد، با ذوق هنری و ادبی انسان پیوند ناگسستنی خواهد داشت.

4. حسین نائل مرصفی استاد فن بلاغت و علم بیان در دانشکده دار العلوم مصر، در مقدمه شرحی که بر نهج البلاغه نوشته است با بهترین روش و با بیانی کوتاه و گویا، کتاب سید رضی را ستایش کرده و می نویسد: «... با این سه امتیاز، یعنی زیبایی تمدن جدید و جمال سادگی قدیم و شادی آفرینی قرآن کریم، خلفای راشدین از دیگران ممتاز می شوند. با این همه، آن کس که در این میدان گوی سبقت را ربوده، علی رضی الله عنه است. گمان نمی کنم برای اثبات این موضوع به دلیلی بیشتر و بهتر از نهج البلاغه نیازمند باشیم. آن کتابی که خداوند آن را دلیلی روشن قرار داد تا ثابت کند که علی رضی الله عنه بهترین شاهد زنده نورانیت و پرتوبخش قرآن کریم و جلوه بارز حکمت و دانش و هدایت و اعجاز و فصاحت آن کتاب آسمانی است. آیات و نشانه های حکمت ارزنده و قوانین صحیح سیاست و پندهای روشن و دلنشین و برهانهای رسا و استواری که علی رضی الله عنه در این کتاب آورده، خود بهترین گواه فضیلتهای فوق تصوّر و بهترین آثار یک پیشوای به حق است که هیچیک از حکمای بزرگ و فلاسفه عالی مقام و نوابغ دهر نظیر آن را نیاورده اند. علی علیه السلام در این کتاب به دریای پهناور علم و سیاست و دین فرو رفته و در تمام این مسائل ید طولانی داشته و نابغه مبرز بوده است... . باید توجه داشته باشی که در توان هیچ نویسنده زبردست و هیچ گوینده توانا و هیچ شاعر باذوقی نیست که در ستایش و توصیف نهج البلاغه حق مطلب را ادا کند.»

گفتنی است با اینکه در تألیف کتاب پرارج نهج البلاغه توسط سید رضی جای هیچ گونه تردید و ابهام نیست، متأسّفانه بعضی از شخصیت نگاران اهل سنّت، همچون خیر الدین زرکلی از ذکر این اثر بی نظیر در ردیف تألیفات وی امتناع نموده اند.
تألیفات دیگر

علاوه بر نهج البلاغه، شریف رضی کتابهای دیگری نیز در موضوعات تاریخ اسلام، شعر، فقه، علوم قرآنی، مکاتبات و حدیث دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1. حقائق التأویل فی متشابه التنزیل، در متشابهات قرآن؛

2. مجازات الآثار النبویة؛

3. تلخیص البیان عن مجازات القرآن؛

4. الرسائل؛

5. تعلیقات خلاف الفقهاء؛

6. تفسیر القرآن؛

7. دیوان اشعار؛

8. خصائص الائمّة؛

9. معانی القرآن؛

10. رسائل و منشآت در سه جلد؛

11. اخبار قضاة بغداد؛

12. حاشیه بر ایضاح ابو علی فارسی و آثار دیگر.
هنر شعر و ادب در خدمت تبلیغ دین

با توجه به مقامات بلند و کمالات عالی شریف رضی، سخن گفتن از شعر و شاعری وی چندان ضروری به نظر نمی رسد و معرفی او در ردیف سایر شعرا، افتخاری برای وی محسوب نمی شود. او که قبل از ده سالگی بهترین اشعار را سروده و شگفتی همگان را برانگیخته است، شعر را افتخاری برای خود نمی داند؛ اما از این شیوه جذّاب در موارد لازم و برای تبلیغ دین و معارف الهی بهره می گیرد. او خود بر این باور است که:

وَمَا الشِّعرُ فَخْرِی وَلکِنَّماَطُولُ بِهِ هِمَّة الْفاخِرِ

وَاِنِّی وَاِنْ کُنْتُ مِنْ اَهْلِهِلَتُنْکَرُ فِی حِرْفَةِ الشّاعِرِ

«شعر برای من افتخاری نیست؛ ولی هر گاه دیگران به مفاخره برخیزند، من با اشعار ناب خود مقابله می کنم.

گرچه من در عرصه شعر، استعداد و شایستگی دارم، اما از حرفه شاعری بیزارم.»

با این حال، سید رضی هنر شعر را در رسیدن به مقاصد عالیه خود به کار می گیرد. بهترین نمونه آن، قصیده غدیریه اوست که به سبک زیبایی، داستان غدیر را به تصویر کشیده، مخاطب را تا عمق واقعه غدیر با خودش همراه می سازد. قصیده او با این مطلع آغاز می شود:

نُطْقُ اللِسانِ عَنِ الضَمِیروَالبِشر عِنْوانُ الْبَشِیر

«زبان ترجمان دل است و مژده شادی از قیافه پیک پیداست.»

او در مرثیه جدّش سید الشهدا، سبط پیامبر، امام حسین علیه السلام احساسات را برانگیخته، اشکها را روان می سازد و با این بیت شروع می کند:

هذِی الْمَنازِلِ بِالْغَمِیمِ فَنادِهوَاسْکِبْ سَخیَّ الْعَیْنِ بَعْدَ جَمادِها

«اینک سرزمین غمیم است، ناله ها را بلند کن و سیلاب اشک را بعد از خشک شدن روان ساز!»
از منظر دانشمندان اهل سنّت

در این بخش، شخصیت ممتاز شریف رضی را از زبان تاریخ نگاران اهل سنّت مرور می نماییم:

1. ابو الفرج عبد الرحمن بن جوزی (درگذشته در 597 ه . ق) در کتاب «المنتظم» خویش می نویسد: «رضی در بغداد نقیب (سرپرست) خاندان ابی طالب بود. ... دانشمندی فرزانه و شاعری سخنران بود. او شخصیتی پارسا، متدین و معتقد بود و این برجسته ترین اندیشمند اسلامی در قرن چهارم و پنجم، در کسب معارف و علوم رایج به چنان رتبه ای دست یافت که نه تنها دانشمندان مسلمان شیعه و سنی به او عشق می ورزیدند و مقام علمی وی را ارج می نهادند، بلکه دانشمندان غیر مسلمان نیز در برابر عظمت وی زانوی ادب به زمین می زدند.

همّت والا داشت. [در بزرگواری او همین بس که] روزی از زنی، چند مجموعه یادداشت به پنج درهم خرید. درضمن مطالعه متوجه شد که یک جزوه آن به خط ابو علی «ابن مقله» است. به دلاّل گفت: تا زن را حاضر سازد و خطاب به زن گفت: در میان نسخه ها یک جزوه با خط ابن مقله یافتم. اگر مایلی جزوه را بگیر و اگر وجه بیشتری می خواهی اینک پنج درهم دیگر به تو تقدیم کنم. آن زن پنج درهم اضافی را گرفت و برای وی دعا کرد. شریف رضی مردی بخشنده و با سخاوت بود.»

2. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد: «رضی در مدتی اندک، پس از دوران سی سالگی قرآن را حفظ کرده، بخش مهمی از فقه و فرایض را فرا گرفت. دانشمندی ادیب و شاعری ماهر بود. با نظمی روان و فصیح و الفاظی پرمعنی و بلیغ، در پرداختن قافیه توانا و در ساخت انواع شعر مقتدر بود. او اگر در وادی تغزّل گام زند، احساس لطیف و خیال دلپذیرش شگفتیها آفریند. اگر در میدان ثنا و ستایش تازد، با نظمی سهل و روان به صید معانی پردازد و هیچ شاعری به گرد او نرسد و اگر در سوگ و ماتم به سوز دامن زند، بر همه ماتم سرایان سبقت گیرد. و با همه اینها، دبیری سخندان و صاحب گفتار است. مردی پارسا، با روحی لطیف و همتی والاست. او سخت به احکام دین پایبند بود و به اعتقادات خود شدیدا باور داشت. از هیچ کس صله و جایزه نپذیرفت.»

3. ابو منصور عبد الملک ثعالبی (متوفی به سال 429 ه . ق) از دیگر برجستگان اهل سنّت است که در کتاب «یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر» که در 25 سالگی سید رضی آن را به رشته تحریر درآورد، او را چنین می ستاید: «اینک شریف رضی نابغه دوران و نجیب ترین بزرگان عراق است. علاوه بر تبار والا و افتخاراتی که چون خورشید عالم آرا با فرهنگی نمایان و فضلی تابان، شخصیت خویش را آراسته و از تمام خوبیها سهمی به سزا دارد. از این گذشته، او سرآمد شاعرانی است که از خاندان ابی طالب برخاسته اند، چه گذشتگان و چه معاصران. با آنکه در صف آنان، شعرای برجسته و ماهری، مانند: «جمانی»، «ابن طباطبا» و «ابن ناصر» جلوه گر بودند؛ بلکه اگر بگویم شریف رضی «اشعر قریش» است، گزافه نگفته ام و گواه آن، با مراجعه به اشعار وی، به وضوح روشن خواهد شد.

اشعار او پرمغز و استوار، خالی از عیب و ایراد می باشد و در عین روان و سلیس بودن، متقن و مبرهن می باشد، با معانی نغز و بلند. پدرش ابو احمد، ریاست نقبایی را عهده دار بود و به مظالم، یعنی اختلافات مالی رسیدگی می نمود و کاروان حج را رهبری می کرد و تمامی این مناصب و مشاغل در زمان ابو احمد، یعنی به سال 388 ه . ق به فرزندش شریف رضی انتقال یافت.»
افول ستاره تبلیغ

شریف رضی، صبح روز یکشنبه ششم محرم سال 406 ه . ق بعد از عمری تلاش و مجاهدت در راه احیای حق و دفاع از اهل بیت علیهم السلام و اعتلای کلمه توحید و به جای نهادن آثاری زرّین، در 47 سالگی چشم از جهان فرو بست. دنیای اسلام در عزای او داغدار شد و دانش دوستان در فراقش اشک حسرت و ماتم ریختند. فوت او آن چنان در دلهای مردم بغداد تأثیر گذاشت که کوچک و بزرگ، زن و مرد، فقیه و قاضی، سنّی و شیعه، با قلبهایی مالامال از اندوه به در خانه اش ریختند و در غم از دست دادن این شخصیت ارزنده جهان اسلام، اشک فراق ریختند.

سید مرتضی، برادر بزرگ او، به قدری متأثّر و متأسّف گردید که تاب دیدن جنازه اش را نیاورد و از شدّت درد و ناراحتی به حرم مقدس کاظمین علیهماالسلام رفت. مردم داغدار، وزرا، اعیان و اشراف، جنازه سید رضی را تشیع کردند. ابو غالب فخر الملک، وزیر اعظم وقت، بر جنازه او نماز خواند. پیکر بی جان این دانشمند نامدار را در کنار خانه اش، در محلّه کرخ بغداد به عنوان امانت دفن نمودند. سپس وزیر نامبرده به کاظمین رفت و سید مرتضی را دلداری داد و با احترام به خانه بازگردانید.

مهیار دیلمی، سلیمان بن فهد و جمعی دیگر از شعرای معاصر، مرثیه های جانسوزی در رحلت او سرودند که بعضی از آنها در دیوان سید رضی چاپ شده است. یکی از آن سروده ها به سید مرتضی تعلق دارد. او در فراق برادرش اشعاری گفت که نهایت تأثر قلبی وی را می رساند. بیت زیر یکی از آنها است:

یا لَلرِّجالِ لِفَجْعَةٍ جَذَمَتْ یَدِیوَوَدَدْتُ لَوْ ذَهَبَتْ عَلَیَّ بِرَأْسِی

«ای بزرگ مردان! فغان از مصیبتی که دست مرا قطع کرد و ای کاش سر از پیکرم جدا می نمود!»

گفتنی است که جنازه این دو برادر، مدّتی بعد از دفن به کربلای معلّی منتقل گشت و در سمت بالای سر حضرت سید الشهدا به خاک سپرده شد.

منبع : مبلغان، اردیبهشت و خرداد 1387، شماره 103، ص 115