اهمیت انجام واجب و ترک حرام از دیدگاه نهج البلاغه
«اهمیت انجام واجب و ترک حرام » سلسله سخنرانی های حجة الاسلام سید فرید موسوی است که در این شماره، قسمت پنجم آن را از نظر می گذرانید .
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید: «. . . . و جعلها منتها رضاه حاجته من خلقه فاتقوا الله الذی انتم بعینه . . . .» ؛ (1) «خداوند سبحان، انجام واجب و ترک حرام را نهایت درجه خشنودی از بنده اش قرار داده است » . (ضمیر «ها» در «جعلها» به انجام واجب و ترک حرام برمی گردد) .
در این جا، بحث نماز شب و بحث تلاوت قرآن و بحث ذکر و ورد و چله نشینی مطرح نشده است، بلکه بحث انجام واجب و ترک حرام است و خداوند برای آن که بفهماند که میزان اهمیت انجام واجب و ترک حرام پیش خودش چقدر است، می فرماید: نیازی که من به شما بنده ها دارم این است که بتوانید واجبات و محرمات را رعایت کنید که این بیان، جامع ترین و رساترین تعبیر خدا برای نشان دادن اهمیت انجام واجب و ترک حرام است .
سپس می فرماید: «فاتقوا الله الذی انتم بعینه » ؛ حالا که شما در محضر من هستید، پس چرا واجبات را انجام نمی دهید و محرمات را ترک نمی کنید؟
البته مشکل اساسی ما این است که آشنا به واجبات و محرمات نیستیم و اطلاع کافی نسبت به این دو مقوله نداریم و فکر می کنیم که واجبات و محرمات همین است که در رساله ها آمده است . در حالی که پنجاه و پنج تا از محرمات، گناه کبیره است که در رابطه با آن روایت داریم و کبیره یعنی بی برو برگشت نتیجه انجام آن آتش جهنم است .
تعبیر دیگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که می فرماید: خدای سبحان فرموده است: من یک حق، گردن شما دارم که اگر این حق من را ادا کنید، در ازای آن، حقی از شما بر گردن من خدا واجب می شود و حق من به گردن شما این است که واجبات و محرمات را خوب بشناسید و به آن ها عمل کنید، اگر این کار را بکنید، حق من ادا شده است . (2)
بعد حضرت دو دستور العمل را ارائه می دهند، برای این که بتوانیم هم در وادی شناخت هم در انجام واجبات و ترک محرمات موفق بشویم، یا به تعبیر دیگر، رمز موفقیت در انجام واجب و ترک حرام را دو چیز می دانند:
1 . «و ان تستعنوا علیها بالله » (3) ؛ در هر زمان و مکانی که فکر می کنید محل استجابت دعاست، به هر زبان، و در هر حال و موقعیتی که احتمال استجابت دعا می دهید، دعا کنید که «خدایا! توفیق شناخت انجام واجب و ترک حرام به من عطاکن و در سایه آن توفیق، توفیق انجام واجب و ترک حرام که نهایت درجه خشنودی تو از من است، به من عنایت فرما» . مثلا قبل از اذان صبح روز جمعه، بعد از خطبتین نماز جمعه تا قبل از شروع نماز و غروب روز جمعه این سه وقت، اوقات استجابت دعاست و در روایات داریم که دعا در اسلام، یک مقوله ای است که وقتی از زبان بنده ای خارج می شود، به هیچ وجه من الوجوه رد نمی شود . اصلا در منطق دین ما، دعا از بنده، در محضر حق تعالی رد نمی شود . دعا از دو حال خارج نیست؛ یا صد در صد مستجاب می شود، یا صد در صد رد می شود . اگر رد بشود، در روایات هست که کفاره گناهان حساب می شود و اگر مستجاب بشود، یا آن خواسته را در دنیا می دهند، یا بعد از مرگ و اگر در دنیا بدهند، یا زود می دهند، یا با تاخیر و آن به خاطر حکمتی است که در روایات بیان شده است و در روایات داریم که وقتی بعد از مرگ دعا مستجاب شد و تحویل آن شخص داده می شود، شخص مرده از خدا تمنا می کند که ای کاش همه دعاهای من بعد از مرگ مستجاب می شد، نه در دنیا . چون دعا اگر در دنیا مستجاب بشود، با آفت هایی که وجود دارد، از بین می رود، ولی بعد از مرگ دیگر آفت وجود ندارد که از بین برود .
2 . «و تستعینوا بها علی الله » (4) : مساله تمرین است که فرمایش حضرت این است که وقتی ما این رمز موفقیت را به دست آوردیم که در هر جا که محل استجابت دعا بود، دعا کردیم و از خدا خواستیم که توفیق شناخت و عمل در انجام واجب و ترک حرام را به ما بدهد، بعد در مرحله عمل از کم و آهسته و آهسته، با تمرین و اراده و همت باید پیش برویم و راه دیگری نداریم . چون طبق روایتی که فیض کاشانی در کتابش آورده است، بچه که به دنیا می آید، گریه چهار ماه اول او «اشهد ان لا اله الا الله » است و گریه چهار ماه دوم او «اشهد ان محمد رسول الله » است و گریه چهار ماه سوم او برای پدر و مادر است و بچه در ابتدا معصوم است، ولی به دریج ساختمان وجودش پر از تعلقات می شود . و اگر بخواهد این تعلقات را در حد و مرز واجب و حرام الهی به کار برد، نیاز به کار و تمرین دارد و یک شبه راه صد ساله را نمی توان پیمود و نباید فکر کنیم که سریع می شود واجبات و محرمات را شناخت و سریع می شود شروع به انجام واجبات و ترک محرمات نمود . چون عجله، کار شیطان است و عجله انسان را به گناه کبیره مبتلا می کند . پس رمز دوم موفقیت، تمرین است از کم؛ نه با عجله .
حضرت علی (علیه السلام) در ادامه خطبه 191 می فرمایند: «فما اقل من قبلها و حملها حق حملها» ، چقدر کم هستند اشخاصی که این حد از ایمان را دارا باشند که قلبا بدانند وظیفه شان انجام واجب و ترک حرام است و این را در مرحله عمل به اجرا در آورند . چقدر کم هستند کسانی که حق این مساله انجام واجب و ترک حرام را ادا کنند . سپس می فرمایند: «و هم اهل صفة الله سبحانه اذ یقول » ؛ خدای سبحان هم در آیات شریفه از این موضوع پرده برداشته و می فرماید: «و قلیل من عبادی الشکور» ؛ در میان بنده های من بسیار کم هستند که اهل شکر باشند .
این آیه شریفه را حضرت در باب انجام واجب و ترک حرام استشهاد آورده اند و منظور از «و قلیل من عبادی الشکور» این نیست که مثلا در میان این عده قلیل شیعه (در میان کثرت کفار)، چقدر کم عارف داریم و . . . ، بلکه منظور این است که در میان این عده قلیل، بنده هایی که بتوانند واجبات و محرمات را بشناسند و خوب پیاده کنند، چقدر کم هستند .
لذا «و قلیل من عبادی الشکور» هم انذار است و هم تبشیر؛ آن هم در حد انجام واجب و ترک حرام . تبشیر است، یعنی این که اگر شما واجبات را انجام دهید و محرمات را ترک کنید، جزء بنده های قلیل و شکور می شوید . و انذار است، چون ما جزء آن عده قلیل نیستیم . لذا حضرت آنها را تشویق می کند و می فرماید: «فاهطعوا باسماعکم الیها» ؛ با گوشهایتان بشتابید به سوی شنیدن واجبات و ترک محرمات . «و ایظوا بجدکم علیها» ؛ با جد و کوشش و تلاش به انجام واجب و ترک حرام روی آورید . و «ایقظوا بها نومکم » ؛ از خواب غفلت بیدار شوید (خواب به معنای غفلت از واجب و انجام حرام است و بیداری شما از این خواب، به معنای شناخت و انجام واجبات و محرمات است) .
«. . . و اشعروها قلوبکم » ؛ . . . اگر بخواهید قلوبتان شعور پیدا کند، راه آن انجام واجب و ترک حرام است . «و ارحضوا بها ذنوبکم » ؛ بهترین راه کفاره گناهان انجام واجب و ترک حرام، «و داووا بها الاسقام » و بهترین راه مداوای بیماری ها، انجام واجب و ترک حرام است .
به عنوان مثال، خیلی از ناراحتی هایی که خانم ها دارند، مرض ضعف اعصاب است که باعث سردرد، درد گرفتن طرف چپ بدن، گردن درد، لرزش جسمانی و . . . می شود و ریشه اش این جا است که مثلا غیبتی شده و آن غیبت به گوش آن شخص رسیده و باعث ناآرامی روح شده است . لذا حضرت می فرمایند: بهترین داروی درد این است که جلوی زبان گرفته شود .
پی نوشت ها:
1) نهج البلاغه، خطبه 183، ص 266 .
2) نهج البلاغه، خطبه 191، ص 284 .
3) همان .
4) همان .
منبع: سید فرید موسوی ، شمیم یاس ؛ اسفند 1381، پیش شماره 16؛ ص 22.