امام مهدی عج در نهج البلاغه
● چکیده
نوشتار حاضر با این نگرش تدوین شده است که اگر خواهان آن هستیم که علوم انسانی را با استفاده از تعالیم نهج البلاغه متحول نماییم، باید به آن بخشهایی از سخنان حضرت امیر (علیه السلام) مراجعه کنیم که ایشان در آن، حکومت جهانی آخرین ذخیره خداوند و برپا دارنده ی حقیقی و تام تعالیم الهی یعنی حضرت بقیه الله (روحی و ارواحنا فداه) را توصیف نموده اند. به عبارت دیگر این نوشتار، سخنان حضرت علی (علیه السلام) درباره ی امام عصر (عج) را ذیل ۶ عنوان دسته بندی کرده و معتقد است که برنامه ریزی برای تحول در علوم انسانی بایست با عنایت به چشم انداز حکومت کریمه حضرت حجت (عج) که توسط امیرالمومنین (علیه السلام) ترسیم شده است صورت گیرد مثلا وقتی بدانیم حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند: «زمانی که مهدی بیاید نظرها را تابع قرآن می سازد در حالیکه تفسیر قرآن قبل از ظهور او تابع هواهای نفسانی شده است»، سبب می گردد تا بدانیم اگر خواهان تحول در علوم انسانی هستیم و می خواهیم آن را مطابق تعالیم الهی و علی الخصوص زمینه سازی قیام حضرت حجت (عج) (که در حقیقت انقلاب اسلامی ما و خون شهدایی که برای بقای آن ریخته شده، قطعا در راستای تحقق آن مهم بوده است) سازماندهی کنیم، باید شرایط را برای جلوگیری از تفسیر قرآن مطابق هواهای نفسانی، فراهم ساخته و با تحول در علوم انسانی به تفسیر قرآن مدنظر حضرت حجت (عج) نزدیک شویم.
واژ های کلیدی: حضرت علی (علیه السلام) - نهج البلاغه - امام مهدی (عج) آخرالزمان.
● مقدمه
نوشتار حاضر سعی در شناخت ابعاد دولت کریمه مهدوی دارد که امیرالمومنین (علیه السلام) آن را در حدود ۱۴۰۰ سال پیش مطرح نموده اند. این مقاله معتقد است که برای سیاستگذاری در علوم انسانی با استفاده از نهج البلاغه بایست آن مطلوبی که تمام انبیا و اولیا علی الخصوص حضرت علی (علیهم السلام) برای تحقق آن مبعوث و منصوب شده اند یعنی تحقق دولت کریمه ی امام مهدی (عج) مدنظر قرار بگیرد و باید دید امام علی (علیه السلام) شرایط قبل، حین و بعد از تحقق جامعه ی وارثان صالح زمین به رهبری مهدی موعود (عج) را چگونه تصویر و ترسیم کرده اند، تا از آن معبر به برنامه ریزی در علوم انسانی نائل آییم مثلا وقتی حضرت امیر (علیه السلام) گفته اند که یاوران مهدی فاطمه (سلام الله علیها) «جام های حکمت را سر کشیده اند»، برنامه ریزی سیاستگذاران در حوزه ی علوم انسانی باید به گونه ای انجام شود که افراد را در راستای کسب حکمت تربیت کند. لازم به ذکر است که این نوشتار فقط به بیان مطالبی که امیرالمومنین (علیه السلام) درباره ی حضرت حجت (عج) مطرح کرده اند بسنده کرده است و بحث را در حد کلیات و صرفا به صورت طرح بحث پردازش کرده است و توصیف جزء به جزء مطالب و توصیف یبانات حضرت امیر (علیه السلام) درباره ی اوضاع و احوال قبل و بعد از ظهور امام عصر (عج) و اینکه چگونه می توان آن را در مهندسی علوم انسانی بکار برد را به زمان دیگری موکول نموده است.
الف) بشارت
حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ۱۵۰ عبارات زیر را بیان فرموده اند که مترجمین و شارحین نهج البلاغه معتقدند این جملات، جملاتی است که بیانگر بشارت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره ی ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف) می باشد. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
و لا تستبطئوا ما یجیءُ به الغد ... و ما اقرب الیوم من تباشیر غد یا قوم! هذا ایان ورود کل موعود و دنو من طلعه ما لا تعرفون (آنچه را که در آینده باید بیاید دیر مشمارید ... و چه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیده آن خواهد دمید. ای مردم! زمان وقوع آنچه وعده داده شده فرا رسیده است و آنچه از آن بی خبرید به تحقق نزدیک است.) (شیروانی. ۱۳۸۸.ص ۲۴۹)
آنچه با توجه به معانی عبارات فوق مسلم است این است که حضرت امیر (علیه السلام) ظهور حضرت حجت (عج) را بشارت می دهند اما سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مخاطبان خود که قطعاً تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج) از دنیا خواهند رفت می فرمایند: و لا تستبطئوا ما یجیءُ به الغد (آنچه را که در آینده باید بیاید دیر مشمارید) در حالیکه قیام امام مهدی (عج) مربوط به آینده می شود اما عبارت فوق به گونه ای بیان می گردد که گویی مخاطبین امیرالمؤمنین (علیه السلام) زمان ظهور امام زمان (عج) را درک خواهند کرد.
چرا حضرت علی (علیه السلام) به این صورت بیانات خود را عرضه داشته اند؟! آیا اشتباهی در عبارات ایشان بوجود آمده است؟!
در پاسخ باید گفت که از شخصیت معصومین از جمله حضرت امیر (علیه السلام) اشتباه صادر نمی شود بلکه استفاده از عبارات مذکور توسط امام علی (علیه السلام) از آن روست که امام (علیه السلام) امام تمام امت و برای کلیه ی ادوار تاریخی است پس خطاب ایشان به حاضران در آن جمع، به منزله ی خطاب ایشان به تمام امت اسلامی است و دارای عمومیت و شمولیت زمانی و مکانی است و این مانند خطابهایی است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با هم عصران خود داشته اند یا مثل خطابهایی است که قرآن کریم با مردم هم عصر حضرت محمد (ص) دارد در حالیکه در واقع مخاطب سخنان نبی اکرم (ص) و مصحف شریف، همه ی امت اسلامی تا روز رستاخیز می باشند. (میثم البحرانی. ۱۴۰۳ قمری. صص ۲۱۴-۲۱۳)
ب) توصیف
حضرت امیر(علیه السلام) در چند مورد اقدام به بیان اوصاف متعالی حضرت مهدی(عج) می کنند از جمله:
۱) در خطبه شماره ۱۰۰ امام علی(علیه السلام) می فرمایند:
الا ان مثل آل محمد صلی الله علیه و آله کمثل نجوم السماء اذا خوی نجم طلع نجم (آگاه باشید مثل آل محمد(ص) مثل ستارگان آسمان است. اگر ستارهای غروب کند. ستارهی دیگری طلوع خواهد کرد. (تا ظهور حضرت حجت(عج)) ) (نواب لاهیجانی. ۱۳۷۹.ص ۵۰۶)
به نظر مترجمین و شارحین نهج البلاغه، عبارت فوق حضرت امیر(علیه السلام)، علاوه بر معرفی امامان معصوم(علیه السلام)، عنایت خاصی به معرفی امام دوازدهم(عج) داشته است.
در جملات مذکور نهج البلاغه، حضرت علی(علیه السلام)، امامان شیعیان از جمله امام عصر(عج) را به ستاره تشبیه فرموده اند. به نظر مترجمین و شارحین نهج البلاغه، بکارگیری این تشبیه دو دلیل دارد:
الف) یکی اینکه مردم در راه شناخت و اطاعت خدا، از انوار هدایت امامان معصوم(علیه السلام) بهره مند می شوند هم چنانکه مسافر در پیمودن راه، از ستارگان آسمان، روشنی و هدایت می گیرد. (انصاری قمی. ۱۳۴۵.ص ۲۶۳)
ب) مناسبت دیگر همان است که خود حضرت علی(علیه السلام) فرموده اند که حجت های خدا (علیه السلام) مثل ستارگان آسمان هستند که هر گاه یکی غروب کند، دیگری طلوع خواهد کرد پس در نتیجه جهان هیچ گاه از وجود حجت که مردم را بسوی خدا رهنمون باشد خالی نیست. (فیض الاسلام. ۱۳۵۱.ص ۲۹۶)
۲) حضرت امیر در خطبه ۱۸۲ می فرمایند:
بقیه من بقایا حجته، خلیفه من خلائف انبیائه (او باقی مانده ای از حجت های خدا و جانشینی از جانشینان پیامبر خداست.)
عبارت فوق عبارتی است که مترجمین و شارحین نهج البلاغه معتقدند در آن، امام علی(علیه السلام) به توصیف امام مهدی (عج) پرداخته اند. (شریعتی.ص ۱۲۳)
نکته ای که در جمله مذکور خودنمایی می کند عبارت بقیه من بقایا حجته (او باقی مانده ای از حجت های خداست) می باشد که با آیه شریفه ی «بقیه الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین» (باقیمانده ی خدا برای شما بهتر است اگر مومن باشید) که در آیه ی ۸۶ سوره هود می باشد، شباهت ظاهری و معنایی بسیار زیادی دارد، به گونه ای که مفسرین مصحف شریف قرآن معتقدند آیه فوق در وصف امام زمان (عج) نازل شده است که این مسئله اشراف کامل حضرت امیر(علیه السلام) بر قرآن و همچنین الهام پذیری ایشان از آیات آن کتاب مجید را به وضوح نشان می دهد. (زمانی. ۱۳۷۴. صص ۴۵۱-۴۵۰)
۳) امام علی (علیه السلام) باز در توصیف حضرت حجت (عج) در جایی دیگر از خطبه ۱۸۲ می فرمایند:
قد لبس للحکمه جنتها و اخذها بجمیع آدابها من الاقبال علیها و المعرفه بها (زره دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و با توجه و معرفت کامل آن را فراگرفته است.) (دشتی. ۱۳۸۴.ص ۲۴۹)
مفسرین و شارحین نهج البلاغه، عبارات فوق را در وصف امام غائب (عج) می دانند اما نکته ایی که در عبارات فوق خودنمایی می کند این است که حضرت امیر(علیه السلام) برای نشان دادن اینکه حضرت مهدی (عج) بر دانش اشراف دارند از لفظ «زره» استفاده کرده اند. در بیان علت بکارگیری این لفظ برای نشان دادن احاطه امام دوازدهم (عج) بر دانش توسط امیرالمؤمنین(علیه السلام) باید گفت که زره، رزمنده ی در حال جنگ را از گزند ضربات و زخم ها مصون می دارد پس اگر کسی زره دانش بر تن داشته باشد، قطعاً مراتب حکمت را شناخته و خود را از طریق زهد، از علایق دنیوی وارسته ساخته است. در نتیجه امیرالمؤمنین(علیه السلام) با بکارگیری این کلمه یعنی زره برای دانشی که حضرت مهدی (عج) دارای آن است، به صورتی بسیار زیبا و ظریف، علم و معرفتی که در نزد حضرت مهدی (عج) موجود است را به تصویر می کشند. (معادیخواه. ۱۳۷۳. صص ۲۱۶-۲۱۵)
۴) امیرالمؤمنین(علیه السلام) در ادامه توصیف امام مهدی (عج) در همان خطبه ۱۸۲ می فرمایند: والتفرغ لها فهی عند نفسه ضالته التی یطلبها و حاجته التی یسأل عنها (حکمت گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می باشد و نیاز اوست که در به دست آوردنش می پرسد.) (شیروانی. ۱۳۸۸.ص ۳۱۴)
مترجمین و مفسرین نهج البلاغه بیان عبارات فوق توسط امام علی(علیه السلام) را توصیف ایشان از آخرین ذخیره الهی (عج) می دانند.
علاوه بر اینکه در عبارات فوق با اوصاف امام زمان (عج) در کلام حضرت امیر(علیه السلام) آشنا می شویم اما نکته ی مهمی وجود دارد که باید به آن توجه کرد و آن است که این جمله ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره حضرت مهدی (عج) که می فرمایند «حکمت گمشده اوست» با این حدیث از حضرت محمد(ص) که می فرمایند الحکمه ضاله المؤمن (حکمت گمشده مؤمن است) دارای قرابت کاملی است، به گونه ای که پیامبر(ص) می فرمایند، حکمت گمشده مؤمن است و از آنجایی که مؤمن به معنای کامل کلمه، حضرت مهدی (عج) می باشند، طبق حدیث پیامبر (ص) می توان نتیجه گرفت که حضرت حجت(عج) طالب حکمت اند که بواسطه ی این تفاسیر می توان شباهت لفظی و معنایی کامل جملات حضرت علی (علیه السلام) با پیامبر اسلام (ص) درباره جستجوگران حکمت را مشاهده کرد و به ارزش سخنان امیرالمومنین(علیه السلام) که در مطابقت کامل با کلام پیامبر خاتم(ص) است بیش از بیش پی برد. (میثم البحراتی. ۱۴۰۳.صص ۳۹۳ - ۳۹۲)
ج) اوضاع قبل از ظهور امام دوازدهم (عج)
امام علی (علیه السلام) در چند مورد به بیان اوضاع و احوال قبل از ظهور خلیفه ی دوازدهم پیامبر اسلام (عج) می پردازند:
۱) مترجمین و شارحین نهج البلاغه معتقدند که عبارات زیر که مربوط به خطبه ۱۵۰ نهج البلاغه است، به بیان حضرت امیر(علیه السلام) از شرایط قبل از ظهور امام مهدی (عج) اختصاص دارد. ایشان در این خطبه می فرمایند:
فی ستره عن الناس لا یبصر القائف اثره و لو تابع نظره (او (یعنی حضرت حجت (عج)) سال های طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد آنچنان که اثر شناساندن اثر قدمش را نمی شناسند گرچه در پیدا کردن اثر و نشانه هایش تلاش فراوان کنند.) (نواب لاهیجانی. ۱۳۷۹.ص ۶۵۶)
۲) امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۸۲ درباره ی اوضاع و احوال قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) می فرمایند: فهو مغترب اذا اغترب الاسلام و ضرب بعیسب ذنبه و الصق الارض بجرانه (او (منظور امام زمان(عج)) پنهان خواهد شد در زمانیکه اسلام غروب می کند و چونان شتری در راه مانده، بر زمین می ماند و سینه به زمین می چسباند.) (انصاری. ۱۳۴۵.ص ۵۰۹)
دو نکته در بیانات فوق حضرت امیر (علیه السلام) بیشتر خودنمایی می کند:
الف) شتری که زانو به زمین زده عبارتی است که معنای ناتوانی و کم سود رسانی را بیان می دارد. امام علی(علیه السلام) با این استعاره کوشیده اند تا وضعیت اسلام را در زمان غیبت امام عصر (عج) نشان دهند و آن را به شتری که زانو به زمین زده تشبیه نموده اند چون همانگونه که بوضوح قابل مشاهده است، اسلام و تعالیم الهی آن در جهان کنونی در غربت به سر می برد و از سودها و فواید آن در حل امور بشر و بکارگیری آن در متن زندگی جوامع بشری، چیز زیادی مشاهده نمی شود. (زمانی. ۱۳۷۳.ص ۴۵۱)
ب) عبارت حضرت امیر (علیه السلام) مبنی بر اینکه قبل از ظهور امام زمان (عج) اسلام غروب می کند، با حدیثی از پیامبر(ص) که در آن ایشان بیان می دارند: «اسلام در آغاز غریب بود و به غربت پیشین خود بازخواهد گشت» دارای قرابت کامل است که این مسئله بار دیگر به تطابق کامل اظهارات امیرالمؤمنین (علیه السلام) با معلم و استاد ایشان یعنی پیامبر خاتم (ص) صحه می گذارد. (فیض الاسلام. ۱۳۵۱. ص ۵۹۵)
۳) امیرالمؤمنین(علیه السلام) در خطبه ۱۳۸ یکی دیگر از اوصاف زمان قبل از ظهور حضرت حجت (عج) را بیان می دارند:
اذا عطفوا الهدی علی الهوی ... اذا عطفوا القرآن علی الرأی (مردم هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند ... به نام تفسیر قرآن، نظرات خود را بر قرآن تحمیل می کنند.) (دشتی. ۱۳۸۴.ص ۱۸۳)
۴) حضرت امیر (علیه السلام) در خطبه ۱۵۰ نیز می فرمایند:
و اخذوا یمیناً و شمالاً ظغنا(طغنا) فی مسالک الغی و ترکا لمذاهب الرشد (به راه های چپ و راست رفتند و راه ضلالت و گمراهی پیمودند و راه روشن هدایت را گذاشتند.) (معادیخواه، ۱۳۷۳.ص ۱۶۷)
مترجمین و مفسرین نهج البلاغه عبارات فوق امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در شرح اوضاع قبل از ظهور امام عصر (عج) می دانند و در آن به توصیف مسلمانان که صراط مستقیم را رها کرده اند و سبب غیبت امام زمان (عج) شده اند می پردازد. این عبارات اشاره ای است به فرقه هایی که در اسلام از راه راست که مبتنی به کتاب و سنت الهی است منحرف و گمراه شده و به سوی افراط و تفریط گراییده اند و در زمان قبل از ظهور امام عصر (عج) در گوشه و کنار عالم در حال جولان دادن هستند. (شریعتی. صص ۱۲۱-۱۲۰)
۵) مترجمین و شارحین نهج البلاغه عبارات زیر که در خطبه ۱۳۸ آمده است را عباراتی می دانند که در آن حضرت امیر(علیه السلام) به توصیف اوضاع و احوالی دیگر از اوضاع و احوال زمان قبل از ظهور امام دوازدهم (عج) پرداخته اند.
ایشان می فرمایند: حتی تقوم الحرب بکم علی ساق بادیاً نواجذها مملوءَه اخلافها حلواً رضاعها علقماً عاقبتها الا و فی غدٍ (و سیأتی غد بما لاتعرفون) (در آینده (منظور آخر الزمان) آتش جنگ میان شما افروخته می گردد و چنگ و دندان نشان می دهد. با پستان های پرشیر که مکیدن آن شیرین اما پایانی تلخ و زهرآگین دارد به سوی شما می آید. آگاه باشید فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست.) (شیروانی. ۱۳۸۸.ص ۲۳۳)
عبارات فوق توصیف حضرت امیر (علیه السلام) از اوضاع قبل از ظهور امام عصر (عج) را بیان می دارد که عنایت به ترجمه فارسی آن، بسیاری از مفاهیم مدنظر امیرالمؤمنین (علیه السلام) را آشکار می کند اما برای درک بهتر آن مفاهیم به چهار نکته زیر اشاره می کنیم:
الف) بیان اصطلاح «تقوم علی ساق» به معنای آن است که جنگ به منتهای شدت و اوج خود خواهد رسید. (میثم البحرانی. ۱۴۰۳.ص ۱۶۸)
ب) عبارت «بادیاً نواجذها» (دندان های خود را آشکار می کند) به یکی از اوصاف حیوانی به نام شیر اشاره دارد که آن حیوان هنگام خشم دندان های خود را آشکار می کند که استفاده از این استعاره توسط حضرت امیر (علیه السلام) این معنا را می رساند که در جنگ هایی که در آخرالزمان به وقوع می پیوندد، سختی های زیادی رخ خواهد داد. (نواب لاهیجانی ۱۳۷۹.ص ۶۲۶)
ج) عبارت «مملوءَه اخلافها» در توصیف ناقه (شتر ماده) است، که برای بیان آمادگی جنگ استعاره شده است، یعنی همانگونه که پستان های ناقه از شیر پر می گردد و آماده دوشیدن می شود، جنگ نیز افراد و وسایل خود را به حد کمال فراهم می سازد و شرایط درگیری مهیا می گردد. (انصاری قمی. ۱۳۴۵. ص ۳۶۰)
د) وسیاتی غد بما لا تعرفون (فردایی است که خواهد آمد و شما به چگونگی آن آگاهی ندارید) عبارتی است که توسط حضرت امیر(علیه السلام) برای توصیف شرایط قبل از ظهور امام زمان (عج) بکار رفته است تا بزرگ و عظیم بودن رویدادهایی که در آن زمان به وقوع خواهد پیوست را به ما یادآوری کند. (شریعتی- ص ۱۱۸)
د) لحظه قیام امام دوازدهم در کلام حضرت علی(علیه السلام)
امام علی (علیه السلام) در کلمات غریب شماره ی (۱) به توصیف لحظه ای که حضرت مهدی (عج) قیام خود را آغاز می کند پرداخته است. ایشان می فرمایند:
فإذا کان ذلک ضرب یعسوب الدین بذنبه (پیشوای دین با طوفندگی قیام می کند.) (انصاری قمی. ۱۳۴۵.ص ۱۱۳۲)
استفاده از عبارت «ضربه بذنبه» از آن جهت مورد استفاده حضرت علی (علیه السلام) قرار گرفته تا لحظه قیام حضرت مهدی (عج) را به حمله و خشم شیر درنده تشبیه کند. مترجمین نهج البلاغه علاوه بر معنای فوق، بیان می دارند که عبارت «ضربه بذنبه» کنایه از طوفندگی و خشم حضرت مهدی (عج) هنگام قیام است که این طوفندگی به خاطر احیای دین خدا بوجود آمده است. (نواب لاهیجانی. ۱۳۷۹. ص ۱۲۸۹)
شریعتی در این باره معتقد است این جمله که حضرت مهدی (عج) با طوفندگی حرکت خود را آغاز می کنند، این محتوا را می رساند که ایشان زنده و غایب هستند و زمانی که لازم شد قیام می کنند. این مسئله تأیید ادعای شیعیان درباره حضرت مهدی (عج) است مبنی بر اینکه شیعه معتقد به تولد و زندگی و غیبت امام عصر (عج) است اما اهل تسنن معتقدند مهدی موعود (عج) هنوز به دنیا نیامده است. شریعتی می گوید که اثبات ادعای تشیع درباره ی حیات امام زمان (عج) در ابتدا مورد توجه یکی از مترجمین و شارحین غیر شیعه ی نهج البلاغه یعنی ابن ابی الحدید معتزلی هم قرار گرفته اما او در انتهای مباحثش به خاطر تعصب، حرف خود را انکار و از اعتقاد معتزله جانبداری می کند. (شریعتی . ص ۱۳۵)
هـ) اوصاف یاران امام مهدی(عج)
۱) امام علی (علیه السلام) در کلمات غریب شماره (۱) به یکی از اوصاف یاران حضرت مهدی (عج) اشاره می کنند. ایشان می فرمایند:
فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف (پس پیرامون او چونان ابر پاییزی گرد آیند.) (انصاری. ۱۳۴۵.ص ۱۱۲۲)
مفسرین و شارحین نهج البلاغه بیان می دارند که این عبارت، مربوط به لحظه قیام امام مهدی (عج) است و با آن توصیفی که در سایر روایات آمده است مبنی بر اینکه یاران حضرت مهدی (عج) به محض ظهور ایشان به واسطه ی مراتب معنوی زیادی که دارند، با استفاده از طی الارض، خود را به محل خروج ایشان یعنی خانه کعبه می رسانند، دارای قرابت زیادی است به گونه ای که استفاده از استعاره ابر پاییزی توسط امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای توصیف یاران حضرت حجت (عج) از آن روست که بین جمع شدن یاران امام زمان (عج) و ابر پاییزی، وجه شبهی وجود دارد و آن، سرعت زیاد هر دوی آن ها در اجتماع و جمع شدن در کنار یکدیگر است. (میثم البحرانی. ۱۴۰۳. صص ۲۱۴)
۲) حضرت علی در خطبه ۱۵۰ به توصیف کامل تری از ویژگی های یاران امام غائب (عج) می پردازند. ایشان بیان می دارند:
ثم لیشخدن فیها قوم شخذ القین النصل تجلی بالتنزیل ابصارهم و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون کأس الحکمه بعد الصبوح. (پس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیر صیقل می خورند. دیده هایشان با قرآن روشنایی می گیرد و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین می افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جامهای حکمت سر می کشند.) (زمانی. ۱۳۷۴. صص ۳۴۳-۳۴۲)
عبارات فوق، آنچه مدنظر حضرت علی(علیه السلام) بود را تا حد قابل توجهی بیان می دارد اما ذکر دو نکته ضروری به نظر می رسد:
الف) ویژگی یاران امام زمان (عج) از نظر حضرت علی (علیه السلام) این است که آنها «برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند».
به نظر می رسد شرط این آماده شدن برای نابود کردن فتنه ها، به دست آوردن بصیرت برای درک خوب اوضاع و اقدام به انجام دادن بهترین عمل در بهترین زمان است پس می توان نتیجه گرفت که کسانیکه می خواهند به یاوری امام زمان (عج) نائل شوند بایست به بصیرت دست یابند تا آن ویژگی که حضرت علی (علیه السلام) برای یاران امام زمان (عج) بیان داشتند را بتوانند کسب کنند.
ب) یکی از اوصاف یاران امام زمان (عج) به نظر حضرت علی (علیه السلام) این است که آنها «دیده هایشان با قرآن روشنایی می گیرد و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنین می افکند».
این عبارات اهمیت این مسئله را گوشزد می کند که عاشقان یاوری حضرت حجت (عج) باید با قرآن مأنوس باشند تا بتوانند به مقام خادمی امام کریم (عج) نائل آیند.
در توضیح باید اضافه کرد، شاهد بودیم مقام معظم رهبری (حفظه الله) در دیدار با قاریان که در رمضان ۱۳۹۰ انجام شد عبارت زیر را بیان داشتند:
«هر بار نشست و برخاست با قرآن، پرده ای از پرده های جهالت را از آدمی می زداید.»
با این جملات، معنای سخن حضرت علی (علیه السلام) بیشتر مشخص می شود زیرا می توان از سخنان امام خامنه ای (حفظه الله) اینگونه نتیجه گرفت که هر کس با قرآن مأنوس تر است، دارای جهالت کمتری است، به عبارت بهتر، سخنان حضرت علی (علیه السلام) مبنی بر اینکه یاران امام زمان (عج) دیده هایشان به قرآن روشنایی می گیرد را می توان به کمک سخنان مقام معظم رهبری (حفظه الله)، اینگونه فهم کرد که یاران حضرت مهدی (عج) قطعاً دارای جهالت بسیار کمی هستند چون با قرآن مأنوس می باشند و لازمه ی یاری امام زمان (عج) مأنوس بودن با قرآن است چون قرآن جهل زداست و قطعاً یاران امام زمان (عج) از جرگه ی جاهلان خارج اند.
و) اوضاع بعد از ظهور امام زمان (عج) در کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام)
حضرت امیر (علیه السلام) در چند مورد به ایراد مطالبی می پردازند که آن مطالب، توصیف اوضاع زمان بعد از ظهور حضرت حجت (عج) می باشد از جمله:
۱) حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ۱۳۸ مطالب زیر را بیان می دارند:
یأخذ الوالی من غیرها ( زمامداری حاکمیت پیدا می کند که غیر از خاندان حکومت های امروزی است.) (دشتی. ۱۳۸۴.ص ۱۸۳)
در اینجا منظور آن است که حضرت مهدی (عج) به شیوه ی حکام ظالم که قبل از ایشان بر جهان حکم می رانند، حکمرانی نخواهند کرد.
شریعتی معتقد است از قرائن پیداست که حضرت (علیه السلام) در این خطبه از طوائفی هم نام برده اند که در آینده خواهند آمد و دارای پادشاهان و امیرانی ستمگر یا عمال و کارگزارانی تبهکار خواهند بود که متأسفانه نام آنها از خطبه ساقط شده است. وی معتقد است که ابن میثم و ابن ابی الحدید هم این مطلب را بیان داشته اند. (شریعتی. ص ۱۱۹)
ب) عمالها علی مساوی اعمالها (عمال و کارگزاران حکومت ها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد.) (معادیخواه. ۱۳۷۳.ص ۱۵۶)
ج) فیریکم کیف عدل السیره و یحیی میت الکتاب و السنه (او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نمایاند و کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) را که تا آن روز متروک مانده را زنده می کند.) (فیض الاسلام. ۱۳۵۱.ص ۴۲۵)
نکته ای که باید اشاره کرد این است که در اینجا هم ملاحظه می شود که امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای توصیف آینده برای مخاطبان شان که قطعاً آن مخاطبان، روزهای مدنظر حضرت علی (علیه السلام) را درک نخواهد کرد به گونه ای سخن می گویند که گویی مخاطبان ایشان تا آن زمان یعنی دوران بعد از ظهور حضرت حجت (عج) زنده اند. علت اینگونه سخن گفتن را پیش از این و در قسمت الف توضیح دادیم، به همین علت از تکرار مباحث اجتناب می کنیم.
د) یعطف الهوی علی الهدی (او (عج) خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند.) (شیروانی. ۱۳۸۸.ص ۲۳۳)
هـ) یعطف الرأی علی القرآن (او نظرها و اندیشه ها را تابع قرآن می سازد.) (میثم البحرانی. ۱۴۰۳.ص ۱۶۸)
و) و تخرج له الارض افالیذ کبدها و تلقی الیه سلما مقالید ها (زمین میوه های دل خود (منظور معادن طلا، نقره و ... است) را برای او بیرون می ریزد و کلید هایش را به او می سپارد.) (زمانی. ۱۳۷۴. ص ۳۱۷)
در توضیح باید بیان داشت که جملات فوق از حضرت علی (علیه السلام) با حدیثی از پیامبر (ص) که درباره امام مهدی (عج) می فرمایند: وفادت له الارض افلاذ کبدها (زمین پاره های جگرش را برای او می برد) دارای تطابق و قرابت کامل است. (فیض الاسلام. ۱۳۵۱. ص ۴۲۵)
علاوه بر این، شارحین قرآن، آیه ی «و اخرجت الارض اثقالها» (و زمین بارهای سنگین خود را بیرون افکند) (زلزال/۲) را مربوط به حضرت قائم (عج) می دانند به گونه ای که مفسرین معتقدند آیه فوق این معنا را می رساند که زمین، داشته هایش را در اختیار حضرت مهدی (عج) قرار خواهد داد. این مورد، یکبار دیگر تطابق کامل سخنان حضرت امیر (علیه السلام) با آیات قرآن مجید را به اثبات می رساند. (شریعتی . ص۱۲۰)
۲) حضرت امیر در خطبه ۱۵۰ نیز با عبارات زیر به توصیف اوضاع بعد از ظهور حضرت مهدی (عج) می پردازند:
الف) الا و ان من ادرکها منا یسری فیها بسراج منیر (آگاه باشید آن کس از ما (حضرت حجت (عج)) که آن فتنه ها را دریابد، با چراغی روشن در آن گام بر می دارد.) (دشتی. ۱۳۸۴.ص ۱۹۵)
توضیح آنکه حضرت علی (علیه السلام) با استفاده از کلمات «سراج و منیر» سعی داشته اند عمق روشنگری امام مهدی (عج) را تبیین فرمایند. (معادیخواه- ۱۳۷۳- ص ۱۶۸)
ب) و یحذو فیها علی مثال الصالحین لحیل فیها ربقا (بر سیره صالحان رفتار می کند تا بندهایی که بر گردنهاست بگشاید) (شیروانی. ۱۳۸۸.ص ۲۵۰)
ذکر دو نکته در اینجا ضروری است:
۱) حضرت علی (علیه السلام) شیوه ی عمل امام مهدی (عج) را منطبق بر شیوه ی صالحان می دانند. (نواب لاهیجانی. ۱۳۷۹- ص ۶۵۷)
۲) میثم البحرانی معتقد است که امام مهدی (عج) بندهای بر گردنها را می گشایند که به نظر می رسد منظور از بند، هر نوع بند از قبیل مادی یا معنوی، کوچک یا بزرگ، ایجاد شده توسط خود یا توسط دیگران و امثالهم می باشد که به قول حضرت علی (علیه السلام)، امام زمان (عج) آنها را از بین خواهند برد. (میثم البحرانی. ۱۴۰۳- ص۲۱۵)
ج) و یصدع شعبا (جمعیت گمراهان را متفرق می نماید)
در اینجا منظور از جمعیت گمراهان، دشمنان خدا هستند که برای نابودی مظاهر و مفاهیم الهی همواره در طول تاریخ و تا به امروز با یکدیگر دست اتحاد داده اند که با استناد به سخنان امیرالمومنین علی (علیه السلام) می توان فهمید که مهدی موعود (عج) آنها را تار و مار خواهند کرد. (زمانی. ۱۳۷۴.ص ۳۴۵-۳۴۴)
د) و یشعب صدعا (حق جویان پراکنده را جمع آوری می کند) (معادیخواه. ۱۳۷۳- ص ۱۶۸)
شارحین و مفسرین نهج البلاغه معتقدند منظور حضرت علی (علیه السلام) آن است که طرفداران خدا و تعالیم حضرت حق که همواره در طول تاریخ پراکنده و غیرمتحد بوده اند، به واسطه ی امام مهدی (عج) متحد شده و با هماهنگی و وحدت، در راه احیای تعالیم وحیانی عمل می نمایند. (فیض الاسلام. ۱۳۵۱. ص ۴۵۸)
هـ) یعتق فیها رقاً (اسیران (به هر شکل و در هر نقطه) را آزاد می سازد) (دشتی- ۱۳۸۴- ص۱۹۵)
۳) حضرت امیر (علیه السلام) در ادامه همین مبحث، در خطب ۱۰۰ بیانات گهربار زیر را می فرمایند:
فکانکم قد تکاملت من الله فیکم (اتاکم) الصنائع و اراکم ما کنتم تأملون (گویا می بینیم در پرتوی خاندان پیامبر (ص) نعمات خدا بر شما تمام شد. شما به آنچه آرزو دارید رسیده اید.) (شیروانی- ۱۳۸۸- ص۱۶۷)
عبارت حضرت علی(علیه السلام) اشاره ای است بر منت و نعمت خدا بر مردم که با ظهور امام زمان (عج) اوضاع و احوال آنان را اصلاح می نماید. (نواب لاهیجانی- ۱۳۷۹- ص۵۰۶)
● نتیجه گیری
نوشتار حاضر با این دید تالیف شده است که اگر خواهان تحول در علوم انسانی با استفاده از تعالیم نهج البلاغه هستیم بایست به آن بخش از سخنان حضرت امیر (علیه السلام) مراجعه نماییم که ایشان در آن به توصیف اوضاع قبل، حین و بعد از ظهور آخرین ذخیره ی خداوند یعنی امام زمان (روحی و ارواحنا فداه) پرداخته اند چون علوم انسانی در کشوری که برای زمینه سازی ظهور حضرت حجت (عج) انقلاب اسلامیی را شکل داده و با خون هزاران شهید در آن راه قدم گذاشته، باید به گونه ای تئوریزه شود که از جای جای آن رنگ و بوی امام عصر (عج) به مشام برسد. مثلا وقتی حضرت علی (علیه السلام) در توصیف شرایط قبل از ظهور امام مهدی (عج) بیان می دارند که جنگ های سختی در آخرالزمان به وقوع می پیوندد، سیاستگذاران تدوین علوم انسانی باید این مهم را مدنظر داشته باشند که هشدار حضرت امیر (علیه السلام) درباره ی اوضاع آخرالزمان بایست برای محصلین حوزه علوم انسانی تبیین شود تا آن تبیین به بصیرت زایی افراد منتهی گردد تا در آینده شاهد باشیم که این افراد از وقوع حوادث آخرالزمان غافلگیر نشده و اسیر فتنه ها نگردند و بتوانند با انجام بهترین عمل در بهترین زمان، شرایط برای ظهور امام زمان (عج) را نه تنها تاخیر بلکه تعجیل نیز بنمایند. لازم به ذکر است که این مقاله فقط به طرح بحث مباحث پرداخته است و تبیین جزء به جزء مطالب گفته شده در نوشتار و اینکه هر یک از بخش های ۶ گانه را به چه ترتیبی می توان سامان داد تا به تحول در علوم انسانی و تبدیل شدن آن علوم به علوم زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) بیانجامد را به زمان دیگری موکول می نماید.
رضا نکوهی
منابع
۱) انصاری قمی- محمدعلی- ۱۳۴۵- ترجمه و شرح نهج البلاغه- قم.
۲) خلیلی- سیدجعفر- ۱۳۷۸- نسیم ولایت- نشر همسایه - قم- چاپ اول.
۳) دشتی- محمد- ۱۳۸۴- ترجمه نهج البلاغه- انتشارات قدس- قم- چاپ پنجم.
۴) زمانی- مصطفی- ۱۳۷۴- ترجمه نهج البلاغه- نشر پیام اسلام- تهران.
۵) شریعتی مزینانی- امامت در نهج البلاغه- نشر بعثت.
۶) شیروانی- علی- ۱۳۸۸- ترجمه نهج البلاغه - نشر نسیم حیات- قم- چاپ پنجم.
۷) فیض الاسلام- حاج سید علینقی- ۱۳۵۱- ترجمه و شرح البلاغه.
۸) معادیخواه- عبدالمجید- ۱۳۷۳- خورشید بی غروب- نشر ذره- تهران- چاپ اول.
۹) میثم البحرانی- کمال الدین- ۱۴۰۴ قمری- شرح نهج البلاغه- نشر دفتر نشر الکتاب- چاپ دوم.
۱۰ و ۱۱) نواب لاهیجانی- میرزا محمدباقر- ۱۳۷۹- شرح نهج البلاغه- جلد اول و دوم- نشر میراث مکتوب- تهران- چاپ اول.