آبروى تو چون يخى جامد است كه در خواست آن را قطره قطره آب مى كند، پس بنگر كه آن را نزد چه كسى فرو مى ريزي؟.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  دانستنی های نهج البلاغه (جنگ ها)  >  نامه های عایشه به بزرگان بلاد برای جنگ با امام علی(ع)!!!

نامه های عایشه به بزرگان بلاد برای جنگ با امام علی(ع)!!!

در کتاب البدایه والنهایه آمده است: عایشه براى افراد سرشناس بلاد نامه نگاشت. من جمله: براى احنف بن قیس، صبرة بن شیمان، قیس بن سعد، زید بن صوحان، و... آن گاه از مکّه بیرون رفت تا به منطقه باهله (در چهار میلى بصره) رسید و منتظر جواب ماند(1).
همچنین طبری در تاریخ خود ـ به نقل از مُجالد بن سعید ـ می نویسد: وقتى عایشه عازم بصره شد، نامه اى بدین مضمون به زید بن صَوحان نوشت: « از امّ المؤمنین عایشه دختر ابو بکر، محبوبه پیامبر خدا، به فرزند با اخلاصش زید بن صوحان. امّا بعد؛ هرگاه این نامه به دستت رسید، به سوى ما حرکت کن و ما را در این نبرد، یارى رسان و اگر چنین نکردى، پس )حدّاقل) مردم را از یارى رساندن به على(ع)، بازدار».
زید در جواب او نوشت: « بسم الله الرحمن الرحیم از زید بن صوحان، به عایشه دختر ابو بکرِ. امّا بعد؛ من فرزند با اخلاص توام، اگر از این کار، کناره گیرى نمایى و به خانه ات برگردى؛ وگرنه من نخستین کسى خواهم بود که تو را طرد مى کنم. و سپس گفت: خدا اُمّ المؤمنین را رحمت کند که دستور یافت در خانه اش بنشیند؛ ولى دستورى که از طرف خداوند به او داده شد، زیر پا نهاد. و آنچه ما بدان مأمور شده بودیم، او انجام داد، و ما را از انجام دادن آن باز داشت»(2).
همچنین در کتاب الکامل فى التاریخ آمده است: عـایـشه بـراى کـوفـیان نامه نوشت و افتخاراتشان را برشمرد و به آنان فرمان داد که مردم را از على(علیه السلام) دور سازند. و نیز براى مـردم یمامه و مدینه نیز نامه هایى نوشت(3). (4)

پی نوشتها:
1 . البدایة والنهایة : ج 7 ص 232؛ تاریخ الطبری: ج 4 ص 461؛ الکامل فی التاریخ : ج 2 ص 316.
2 . تاریخ الطبری: ج 4 ص 476؛ الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 319؛ العقد الفرید: ج 3 ص 317؛ شرح نهج البلاغة: ج 6 ص 226 عن الحسن البصری؛ رجال الکشّی: ج 1 ص 284 الرقم 120، الجمل: ص 431 و الأربعة الأخیرة نحوه و راجع البدایة والنهایة: ج 7 ص 234.
3 . الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 322؛ و راجع تاریخ الطبری: ج 4 ص 472 و فیه نصّ الکتاب، والبدایة والنهایة: ج 7 ص 234.
4 . محمد محمدی ری شهری، دانش نامه امیرالمومنین، ج 4، ص 580.