عمرى كه خدا از فرزند آدم پوزش را مى پذيرد شصت سال است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  شناخت شناسی (امیرالمومنین علیه السلام)  >  علی علیه السلام از نگاه دانشمندان و نویسندگان

علی علیه السلام از نگاه دانشمندان و نویسندگان

شخصیت ممتاز و ارزنده مولای متقیان اگرچه بیش از سایر نوابغ بشری مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است ولی باز درباره اش ناگفته های بسیار وجود دارد و بی گمان كلك و زبان نویسندگان و گویندگان از بازگویی برازندگی های شخصیت یگانه صاحب نهج البلاغه همچنان ناتوان و قاصر مانده است. (1)

حاز الفضائل و المناقب كلها انی یحیط بمدحه الاسفار (2)

«او حایز تمام فضایل و منقبت ها شد.كتاب ها كجا می توانند بر مدح و ستایش او احاطه یابند؟» از آن جا كه پژوهندگان وادی معرفت درباره اثر گران سنگ و پربهره نهج البلاغه سال های متمادی سخن گفته و قلم رانده اند، درباره ابعاد وجودی و گونه های شخصیتی امام علی علیه السلام نیز كتاب ها و منقبت نامه های بسیار پرداخته اند، به طوری كه عبدالفتاح عبدالمقصود، نویسنده صاحب نظر و متفكر مصری، یادآور این نكته است كه اگر كتاب های نوشته شده به نام «مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام» را در یك محل جمع آوریم، خود كتابخانه ای بسیار مجلل و كم نظیر خواهد شد.

مسلمانان از بدو پاگرفتن اسلام با پیروی از كلام خداوندی كه بارها مردمان را به كسب دانش فراخوانده و یا دانشمندان را در مقامی غیر از نادانان قرار داده است، رفته رفته در وادی دانش اندوزی ثابت قدم گشتند و با پیمودن مدارج علمی پایه های عظیم اسلامی را پی ریختند.

امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه در مناسبت های گوناگون مردمان را به فراگرفتن دانش - اگرچه از سوی كافران باشد - دعوت فرموده و بارها با كلمات استوار خود ثابت قدمان عرصه دانش و راسخان در علم را ستوده است:

هلك خزان الاموال و هم احیاء و العلماء باقون ما بقی الدهر، اعیانهم معقودة و امثالهم فی القلوب موجودة» ؛ (3) گردآورندگان دارایی ها در همان حال كه زنده اند، مرده اند و دانشمندان پایدارند تا روزگار پایدار است.جسم های آن ها گم شده اما نقش هایشان بر صفحه دل ها موجود است.

نویسندگان و محققان دانش دوست و پاره ای از افراد از همان دوره زندگانی امام علی علیه السلام شیفته شخصیت دریاسان او شدند و فضایل او را اگرچه دیگران دشمنكام نخواستند، در ضمن سخنان و یا نوشته های خود جاودانه كردند.تا آن جا كه با هرچه دور شدن از زمان شهادت حضرت در مسجد كوفه تا این عصر روز به روز بر شمار دوستداران و ارادتمندان وی افزوده می شود.ابوالعینای شاعر گفته است: «اگر من بخواهم فضایل تو را بازگویم چنان است كه به هنگام ظهر از روشنی روز خبر دهم كه بر هیچ كس پوشیده نیست». (4)

خداوند در قرآن كریم می فرماید: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا.» (مریم: 96) ؛ همانا كسانی كه ایمان آوردند و كارهای شایسته انجام دادند، خداوند به زودی برای آنان دوستانی نیكو قرار می دهد. (5)

پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نیز می فرمایند: «علی علیه السلام در قول و فعل خود از معصیت به دور است.هر سخنی كه گوید و هر كاری كه كند با دعوت دینی مطابقت دارد و داناترین مردم به معارف و شرایع اسلام هموست». (6)

خواجه نصیرالدین توسی، ریاضی دان و فیلسوف بزرگ اسلامی، در كتاب تجرید الاعتقاد از امیرالمؤمنین علیه السلام این چنین یاد می كند:

«علی علیه السلام داناتر از همگان بود.او حدسی نیرومند داشت و همیشه همراه رسول صلی الله علیه وآله بود.بخشش او از همه افزون بود و پس از پیغمبر پارساترین و فرزانه ترین مردم به شمار می آمد.ایمانش بر همه مقدم و سخنش از همه فصیح تر و اندیشه اش از همه محكم تر بود.او سرچشمه فیاضی بود كه دانشمندان دانش های خود را به او استناد می دادند». (7)

فخرالدین رازی، مفسر دانشمند و خبیر اسلامی، كه درباره نهج البلاغه شرح ناتمامی هم به او نسبت می دهند، درباره علی علیه السلام چنین اعتقادی دارد: «هر كس در دین پسر ابوطالب را پیشوای خود قرار دهد، همانا رستگار شده است.چون پیامبر درباره اش فرمود: خدایا! علی هرگونه باشد، حق را بر محور وجودش بچرخان». (8)

در صحیح مسلم آمده است: «دوست داشتن علی علیه السلام نشانه ایمان و دشمن داشتن او نشانه نفاق است». (9)

احمد بن حنبل شیبانی معروف به «ابن حنبل» می گوید: «درباره هیچ یك از صحابه رسول الله صلی الله علیه وآله به اندازه علی بن ابی طالب علیه السلام فضایل نقل نشده است». (10)

میخاییل نعیمه، دانشمند مسیحی عرب، معتقد است: «هیچ مورخ و نویسنده ای هر اندازه هم از نبوغ و رادمردی ویژه برخوردار بوده باشد، نمی تواند قیافه كاملی از انسان بزرگی مانند پیشوا علی علیه السلام را در مجموعه ای كه دارای هزار صفحه باشد، ترسیم نماید و دورانی پر از رویدادهای بزرگ مانند دوران او را توضیح بدهد». (11)

جبران خلیل جبران، نویسنده پرشور مسیحی، می گوید: «به عقیده من فرزند ابی طالب نخستین كسی بود از عرب كه با روح كلی جهان ارتباط برقرار كرد و با آن هم نشین شد.هر كس شیفته او گشت، شیفتگی او وابسته به فطرت است و هر كه به دشمنی او پرداخت، از ابنای جاهلیت است.علی علیه السلام هنوز پیام خود را به طور كامل به سراسر جهان نرسانده بود كه به سرای جاوید شتافت.مرگ علی مانند مرگ پیامبران روشن بین بود؛ همان پیامبرانی كه به شهری روی می آوردند و با مردمانی می زیستند كه هرگز شایسته آنان نبودند». (12)

ایلیاپا ولیج، مورخ و خاورشناس روسی، در كتاب «اسلام در ایران» شخصیت امیرالمؤمنین را این گونه تفسیر می كند: «علی علیه السلام پرورده محمد صلی الله علیه وآله و عمیقا به وی و امر اسلام وفادار بود.علی تا سرحد شور و عشق پای بند دین بود.صادق و راستكار زیست و در امور اخلاقی همواره خرده گیر بود.هم سلحشور بود و هم شاعر، و همه صفات لازمه اولیاءالله در وجودش جمع شده بود». (13)

هنگامی كه آراء و نوشته های دانشمندان مسیحی را درباره امیرمؤمنان علیه السلام بررسی می نماییم، بی تردید با دریایی از شگفتی تعبیر روبه رو می شویم. این تعابیر ارزنده، به تصریح اكثریت از صداقت نفس و ارادت خالص آن ها حكایت می كند و این كه اندیشمندان معاصر معتقدند كه «علی علیه السلام و كتاب او در میان مسلمانان غریب و تنهاست» (14) و یا این كه «ما شایستگی شناخت علی علیه السلام را از دست داده ایم و شناخت او را از مغزهای ما برده اند» (15) ، قولی به تمام پذیرفتنی و مطابق با حقیقت تواند بود.

با در نظر آوردن تحقیقات بسیار و كارساز مسلمانان باز باید بر این نكته اذعان كنیم كه سهم غیرمسلمانان با انصاف و دانادل در شناخت و شناسانیدن چهره ناب علوی و كتاب ارجمندش اگربیش تر و پرمایه تر از مسلمانان نباشد، بی گمان كم تر از آنان و سایر پژوهندگان نخواهد بود.و در این باره كوشش های جدی و تا حدودی آگاهانه آنان این ادعا را ثابت می كند.

جرج جرداق مسیحی در كتاب بسیار ارزشمند «امام علی علیه السلام، صدای عدالت انسانی» پس از آن كه قهرمانی های امام را با قلم توانای خویش توصیف می كند و شمه ای از فضایل او را بازگو می نماید، در خطاب به روزگار می گوید: «آه! ای دنیا! چه می شد اگر قوای خود را جمع می كردی و توانت را برای بار دیگر در یك جا متمركز می نمودی و در هر عصر و زمان یك نفر مانند علی علیه السلام را كه در عقل و خرد و منطق و بیان و حماسه و شجاعت با او همپایه بود، برای بشریت به ارمغان می آوردی!» (16)

من آدمی به لطف تو هرگز ندیده ام این صورت و صفت كه تو داری فرشته ای!

نرسیسیان یكی دیگر از فضلای مسیحی معتقد است: «اگر امروزه این خطیب بزرگ بر منبر كوفه پای می نهاد، می دیدید كه مسجد كوفه با آن پهناوریش از سران و بزرگان اروپا موج می زد.آنان می آمدند تا روحشان را از دریای بی انتهای دانش او سیراب سازند». (17)

توماس كارلایل، فیلسوف انگلیسی و صاحب كتاب «الابطال» عاشقانه و دردمندانه از علی علیه السلام یاد می كند: «ما چاره ای نداریم به غیر از آن كه علی علیه السلام را دوست داشته باشیم؛ چه، او جوانمردی بلند قدر و نیك نفس بود.از سرچشمه وجدانش مهر و نیكویی سرازیر می گشت و از دلش شعله های دلاوری و شجاعت زبانه می كشید. در كوفه ناگهان به حیله كشته شد و شدت عدالتش موجب این جنایت گشت؛ چه او هر كس را چون خودش عادل می پنداشت.هنگامی كه درباره قاتلش گفت وگو می شد، گفت: اگر زنده ماندم، خود می دانم با او چه رفتاری پیشه سازم و اگر درگذشتم كار با شماست: اگر خواستید قصاص كنید و ضربت شمشیرش را به ضربتی سزا دهید و اگر توانستید درگذرید! كه این به تقوای الهی نزدیك تر است». (18)

كارلایل این سخن را از نهج البلاغه به عاریت گرفته است؛ چرا كه حضرت در نامه بیست و سوم كه در واقع آخرین وصیت نامه او به شمار می رود، درباره پسر ملجم وصیتی نموده كه به راستی ابنای بشر را به تعجب وامی دارد.

اگر تمام فرهنگ نامه ها و تاریخ های سرنوشت ساز بشری را با ذره بین تحقیق، سطر به سطر جست وجو كنیم، اگر سرگذشت بزرگان و نوابغ را با تمام جزئیاتش در نظر آوریم، اگر تمام آفریده های ذی شعور الهی را فرد به فرد مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم و اگر همه زندگی نامه های انسان های كامل و بی نقص را صفحه به صفحه ورق بزنیم...بدون ذره ای شك و تردید هرگز نخواهیم توانست سخنانی به اقتدار و عظمت و در عین حال به مظلومیت این وصیت نامه بیابیم! آن هم وصیت نامه ای كه از سوی امیر و فرمانروایی نوشته شده و لااقل مقتضای طبیعی مقام و حكومت حكم می كند كه لحن آن آمرانه، مقتدرانه و جبارانه باشد: «وصیتی لكم ان لاتشركوا بالله شیئا و محمد صلی الله علیه و آله.فلا تضیعوا سنته.اقیموا هذین العمودین و اوقدوا هذین المصباحین و خلاكم ذم.انا بالامس صاحبكم والیوم عبرة لكم وغدا مفارقكم.ان ابق فانا ولی دمی و ان افن فالفناء میعادی.و ان اعف فالعفو لی قربة و هو لكم حسنة. فاعفوا "الا تحبون ان یغفرالله لكم".» ؛ (19) سفارش من به شما این است كه برای خداوند شریك قایل نشوید و سنت محمد صلی الله علیه وآله را تباه نسازید.این دو ستون (توحید و نبوت) را به پا دارید تا از هر نكوهشی در امان مانید.من دیروز یار و هم نشین شما بودم و امروز مایه عبرتتان هستم و فردا از شما جدا خواهم بود. اگر - از این ضربت پسر ملجم - جان به سلامت بردم، خودم صاحب خونم هستم و اگر مردم همانا مرگ وعده گاه دیرین من است.اگر وی را ببخشم، این بخشش باعث نزدیكی من به خداست - و اگر شما عفو كنید - برای شما نیكوكاری است.پس از او درگذرید! «آیا دوست ندارید كه خداوند نیز شما را بیامرزد!

طه حسین در كتاب سودمند خود از امیرالمؤمنین این چنین یاد می كند: «علی علیه السلام در بازارها قدم می زد و مردم را به تقوا می خواند.روز حساب را به یادها می آورد و در خرید و فروش مراقب اهل بازار بود.او از همه غرور مایه های مقام پرهیز داشت و هرگاه می خواست چیزی برای خود بخرد، جست وجو می كرد تا در میان بازار كسی را یابد كه او را نشناسد.چون دوست نداشت فروشنده به خاطر مقام و منصب در حق او رعایتی بكند.علی علیه السلام از خود خشنود نبود، مگربه هنگامی كه حق جامعه و مردم را ادا كرده باشد...علی علیه السلام حتی برای یك لحظه هم خدا را فراموش نمی كرد.آری، او هم امام بود و هم معلم». (20)

خلیل بن احمد فراهیدی، نحودان و واضع علم عروض، دلیل امامت و پیشوایی علی علیه السلام را در بی نیازی او از مردم می داند: «بی نیازی پسر ابوطالب از دیگران و نیاز همه به او دلیل این است كه او امام همگان است». (21)

و اما یكی دیگر از شیفتگان شخصیت والای علوی شبلی شمیل، از پیشتازان مكتب مادیگری است كه این چنین زیبا و گزیده به وصف حضرت می پردازد: «الامام علی بن ابیطالب عظیم العظماء، نسخة مفردة لم یرلها الشرق و لاالغرب صورة طبق الاصل، لاقدیما و لاحدیثا» ؛ امام علی بن ابی طالب، بزرگ بزرگان، یگانه نسخه ای است كه خاور و باختر در گذشته و حال، صورتی دیگر از آن كه مطابق با اصل باشد، به خود ندیده است. (22)

و شهریار، شاعر پرآوازه معاصر چه زیبا و در خور این گفته شمیل را به زیور نظم آراسته است:

علی علیه السلام است نسخه فردی كه شرق و غرب جهان دگر ندید سوادی از او مطابق اصل (23)

در این جا سخن خود را با گفتار محققانه شارح معتزلی، ابن ابی الحدید، كامل می كنیم.وی در مقدمه شرح نهج البلاغه پس از نقل سخنانی درباره نسب و پیشینه امیرالمؤمنین چنین می نویسد: «...اما فضایل آن حضرت به چنان عظمت و اشتهاری رسیده و آن چنان در همه جا منتشر شده است كه نمی توان متعرض بیان آن شد...و اینك من چه بگویم درباره بزرگ مردی كه دشمنان نتوانستند فضایل او را پوشیده دارند.و تو [خواننده ] می دانی كه بنی امیه در خاور و باختر جهان بر پادشاهی چیره شدند و با تمام مكر و نیرنگ در خاموش كردن پرتو علی علیه السلام كوشیدند و بر ضد او تبلیغ كردند و برای او عیب های نكوهیده تراشیدند و بر همه منبرها او را لعن كردند و ستایشگران او را نه تنها تهدید كردند كه به زندان افكندند و كشتند و از روایت هر سخن و حدیثی كه دربردارنده فضیلتی برای او بود و یا خاطره او را زنده می كرد، جلوگیری نمودند.حتی از نام گذاری كودكان به نام علی ممانعت كردند.و همه این كارها به برتری و علو مقام او افزود و باید گفت نام و یاد علی همانند مشك معطری بود كه هر چه آن را می پوشاندند، باز بوی عطرش به مشام می رسید...

و من چه بگویم درباره مردی كه یهود و نصارا با آن كه نبوت پیغمبر صلی الله علیه وآله را تكذیب می كنند، او را دوست دارند و فلاسفه با آن كه با اهل شریعت در ستیزند، او را تعظیم می كنند و پادشاهان روم و فرنگ صورت او را در كلیساها و پرستشگاه های خود در حالی كه شمشیر حمایل كرده و برای جنگ دامن به كمر زده است، تصویر می كنند و پادشاهان ترك و دیلم صورت او را بر شمشیرهای خود نقش می زنند.

و من چه بگویم درباره مردی كه هر كس دوست دارد با انتسابش به او بر حسن و افتخار خویش بیفزاید، تا آن جا كه ارباب فتوت نیز خود را به او منتسب می كنند..». (24)

آری، بدخواهان و دشمنان علی علیه السلام در طول تاریخ هرگز نتوانستند شعله عشق و خاطره او را از قلب ها و یادها بزدایند؛ چه، خداوند نخواسته است تا نور خویش به خاموشی گراید: «یریدون ان یطفؤا نور الله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو كره الكافرون.» (توبه: 33) ؛ می خواهند نور خدا را با دهان ها - و سخنانشان - خاموش كنند و خداوند نمی پذیرد جز آن كه نور خویش را كامل نماید، هر چند مودر پسند كافران نباشد.

پی نوشت ها:

*) شماره خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار از نهج البلاغه دكتر صبحی صالح، چاپ بیروت نقل شده است و در صورت استفاده از نسخه ای دیگر بدان اشاره خواهد شد.

1- علامه طباطبایی در این باره می نویسد: «بحث هایی كه درباره شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام انجام گرفته و كتاب هایی كه پیروان مذاهب و سایر كنجكاوان در این باره نوشته اند، درباره هیچ یك از شخصیت های تاریخ اتفاق نیفتاده است.» (محمدحسین طباطبایی، شیعه در اسلام، دارالكتب الاسلامیه، تهران، 1351، ص 128)

2- شیخ عباس قمی، فصول العلیه، مؤسسه در راه حق، قم، 1365، ص 73

3- نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 147

4- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، به تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، داراحیاء الكتب العربیه، قاهره، 1385 ه.، ج 1، ص 18

5- لازم به یادآوری است كه زمخشری در تفسیر كشاف، میبدی در كشف الاسرار و طبرسی در مجمع البیان، شان نزول این آیه را درباره علی علیه السلام می دانند.

6- محمدحسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ص 5

7- محمد مقیمی، فاتح خیبر، مؤسسه مطبوعاتی معراج، تهران 1349، 101

8- فخرالدین رازی، التفسیر الكبیر، دارالفكر عربی، بیروت، 1405 ه.ج 1، ص 211

9 و 10- سیدمحمد تیجانی، آنگاه...هدایت شدم، ترجمه محمدجواد مهری، قم، 1372، ص 193 (به نقل از: صحیح مسلم، ج 1، ص 48) /ص 232

11- محمدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1358، ج 1، ص 174

12- جمعی از دبیران، حساس ترین فراز تاریخ، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1362، ص 296

13- محمدتقی جعفری، پیشین، ج 1، ص 176

14- مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1361، ص 22

15- علی شریعتی، فلسفه نیایش، نشر امت، تهران، 1365، ص 87

16- جرج جرداق، الامام علی علیه السلام، صوت العدالة الانسانیه، دارالكفر عربی، بیروت، ج 1، ص 49

17 و 18- حساس ترین فراز تاریخ، ص 300/ص 294

19- نهج البلاغه، نامه 23

20 و 21- حساس ترین فراز تاریخ، ص 298/ص 282

22- محمدرضا حكیمی، ادبیات و تعهد در اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1373، ص 250

23- كلیات دیوان شهریار، انتشارات زرین و نگاه، تهران 1366، ج 2، ص 1050

24- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، صص 16- 27

منبع : آل یاسین، سید تقی-منذر، ابوالحسنی، علی ؛فصلنامه معرفت، شماره 47، ؛