بيشترين اوقات زندگى را به زن و فرزندت اختصاص مده ، زيرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند خدا آن ها را تباه نخواهد كرد ، و اگر دشمنان خدايند ، چرا غم دشمنان خدا را مى خوري؟!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  مقالات (ادبیات)  >  بهره گيري مثنوي از اصول اخلاقي نهج البلاغه (1)

بهره گيري مثنوي از اصول اخلاقي نهج البلاغه (1)

چکيده(1)
 مثنوي معنوي بعد از قرآن کريم وکلام رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)، بيشترين تأثير را از نهج البلاغه پذيرفته است. رابطه مولوي با امام (علیه السلام)  درمثنوي از مرتبه عارف ومرشد فراتر بوده ورنگ عشق گرفته است. سروده هاي مولوي درمدح امام علي (علیه السلام)  او را در شجاعت، اخلاص، مبارزه با نفس وشخصي از خود گسسته وبه خدا پيوسته مي ستايد. همچنين واگويي او از واقعه غدير گواه زيباي اين موضوع است.
مولوي در مثنوي از نهج البلاغه درزمينه هاي مختلف بهره فراوان برده که از آن جمله مي توان به برخي از اصول اخلاقي اشاره نمود واثر کلام امام را در شعر مولوي به تماشا نشست. انجام بايدها وپرهيز از نبايدها، تنها بخشي از تعريف اخلاق بوده ولازم است به موارد ديگري نيز توجه شود. شکر، ايمان، جهاد با نفس، زهد ، نماز، دعا ومناجات وآداب سخن گفتن موضوع هايي است که درکنار بايدها ونبايدهاي اخلاقي مورد نظر قرار گرفته است.
مقدمه
 آثار ادبي هر ملت همواره بخشي از گنجينه هاي فرهنگي - اجتماعي آن محسوب مي شود وچشم اندازي از غناي فرهنگي آن ملت را به دست مي دهد. انديشه هاي والا، گرايش به دين و مذهب، بزرگداشت اخلاق، سعي در شناخت انسان ونمودن راههاي بيداري و نجات و رستگاري و تعالي بشر از شاخصهايي است که ميزان جاودانگي آفرينشهاي ادبي واثر بخشي آن بر فرهنگهاي ديگر را تعيين مي کند. اين آثار آفريده شده در روزگاران دور و نزديک وايام جنگ وصلح، با توجه به تأثير پذيري مستقيم آنها از اوضاع سياسي جامعه، معمولا سيمايي از تاريخ آن ملت را نيز به تصوير مي کشد. بنابراين، هر متن ادبي افزون بر ويژگيها وهنرمنديهاي به کار رفته در نگارش آن، اثري تاريخي نيز به شمار مي رود.
از اين رو، ملتها همواره با حفظ وپاسداشت آثار ادبي خود در قالب مطالعه، تحقيق، توضيح ، وتفسير براي شناساندن آنها به نسلهاي بعدي به آنها توجه کرده اند واز آنجا که آنها را جزئي از هويت فرهنگي خود دانسته اند، دراين راه از هيچ کوششي فروگذار نکرده اند.
از سوي ديگر، پيچيدگيهاي روز افزون جهان کنوني وپيشرفتهاي علمي وفناوريهاي روز آسايش وامنيت واقعي را براي انسان به ارمغان نياورده است. جهان امروز به معنويت نياز دارد. فراموش کردن پيشينه فرهنگي و تأثير پذيرفتن از فرهنگهاي پر زرق وبرق مادي عامل مهمي در رخت بر بستن معنويت از زندگي بشر است.
آشکار است که، با رجوع به اين پيشينه غني فرهنگي، خواهيم توانست از سقوط به ورطه پوچ مادي غرب درامان بمانيم ودرمقابل از خود باوري، پيشرفت، سربلندي، و افتخار بهره مند شويم.
مثنوي مولانا يکي از آثار جاودان ادبي در زبان فارسي است. به دليل غناي فرهنگي، علمي، عرفاني، تعليمي، وسعت، وعمق ديدگاه مولانا درحقايق انساني- به خصوص روابط انسان با ماوراء الطبيعه - با وجود تفسيرها- شرحها وتوضيحات همچنين آثار متفاوتي که براي شناساندن اين اثر منتشر شده، هنوز پژوهندگان عرصه ادب وزبان فارسي را به تحقيق فرا مي خواند.
تأثير پذيري بسيار زيادي مثنوي از قرآن کريم (تا آنجا که آن را «قرآن عجم» ناميده اند) وبهره مندي آن از احاديث و روايات زمينه هاي مناسبي براي پژوهش وتعيين ميزان تأثر اين اثر از سر چشمه وحي وکلام معصومان (علیه السلام)  است.
به نظر مي رسد مولانا دربين روايات واحاديث امامان ومعصومان (علیه السلام)  از کلام اميرالمومنين ، علي (علیه السلام)  بيشترين بهره را برده باشد، زيرا او بعد از پيامبر عظيم الشان اسلام(صلی الله علیه وآله) نزديک ترين فرد به قرآن کريم است وبه معاني بلند قرآن پي برده است. در حقيقت، کلام علي(علیه السلام)  منشئي جز کلام وحي ندارد وآنچه وي در دانشگاه تربيت پيامبر رحمت (صلی الله علیه وآله) از قرآن آموخته در کلامش متجلي شده است. به اين دليل است که مولانا، پس از قرآن مجيد، به کلام امام علي (علیه السلام)  توجه داشته وتحت تأثير آن واقع شده است.
اين مقاله بخشي از پژوهشي است که با تکيه بر مطالعات کتابخانه اي وگفتگو با برخي صاحبنظران در زبان وادبيات فارسي ونهج البلاغه انجام شده است. دراين مقاله به تأثير نهج البلاغه در مثنوي معنوي پرداخته شده است. به اين منظور، برخي موضوعهاي اخلاقي انتخاب وکوشيده شده موارد تأثير پذيري مستقيم مثنوي از نهج البلاغه نمايانده شود.بايد افزود که آنچه دراين مقاله آمده حاصل يافته هاي نگارنده است وامکان دارد، با تحقيق بيشتر، موارد ديگري نيز يافت شود.
علي(علیه السلام)  و نهج البلاغه
 علي ابن ابي طالب (علیه السلام) ، پس از پيامبر عظيم الشأن (صلی الله علیه وآله)، شخصيتي چنان بزرگ است که جهان خلقت مرواريدي همانند او نپرورانده است.برشمردن فضايل علي (علیه السلام)  درتوان بشر خاکي نمي گنجد، زيرا او را حق تعالي ستوده است (مائده، آيه 55).
انما وليکم الله و رسوله والذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوه ويوتون الزکوه وهم راکعون ( به درستي که ولي شما خدا ورسول او وآنان اند که ايمان آورده اند.آنان که نماز را بر پا مي دارند وزکات و صدقه مي دهند درحالي که دررکوع اند).(2)
يا حضرت باري درسوره نساء آيه 59، مي فرمايد:
يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولي الامر منکم.... (اي کساني که ايمان آورده ايد اطاعت کنيد خدا را و صاحبان امر را ...)(2)
علي (علیه السلام)  بنده خدا و پرورش يافته وتربيت شده وپيامبر عظيم الشان (صلی الله علیه وآله) است واين از بزرگ ترين افتخارات اوست: «کدام شخصيت مي تواند ادعا کند که «عبدالله» است واز همه عبوديتها بريده جز انبيا واولياي عظام بجز علي (علیه السلام)  ،آن عبد وارسته از غير و پيوسته به دوست، که حجب نور وظلمت را دريده وبه معدن عظمت رسيده ودر صف مقدم است (بخشي از پيام امام خميني (ره) به کنگره هزاره نهج البلاغه 1360).
آن گونه که از آيات و روايات بر مي آيد، 300 آيه از آيات قرآن مجيد برحسب ماخذ و مدارک هستند درباره علي بن ابي طالب (علیه السلام)  نازل شده است. (جعفري تبريزي، 1379، ص؟) افزون بربيانات علما ودانشمندان شيعه، بزرگان اهل سنت نيز درکتابهاي خود به اين حقيقت اعتراف کرده اند. (3)
همچنين احاديث بسياري نيز از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) در توصيف ومعرفي علي (علیه السلام)  در منابع معتبر آمده است، از جمله حديث مساوات که اهل سنت نيز آن را نقل کرده اند:
من اراد ان ينظر الي آدم في علمه والي نوح في تقواه والي ابراهيم في حلمه والي موسي في هيبته والي عيس في عبادته فلينظر الي علي ابن ابي طالب (الرياض النضره ص 218و 202 شرح تجريد الاعتقاد، ص 388).
يعني هر کس بخواهد بنگرد به آدم در علمش وبه نوح در تقوايش وبه ابراهيم درحلمش وبه موسي در هيبتش وبه عيسي در عبادتش ، پس به علي بن ابي طالب بنگرد.
پيامبر بزرگوار (صلی الله علیه وآله) درحديث ديگري درباره علي (علیه السلام)  چنين مي فرمايد:
انا مدينه العلم وعلي بايها فمن اراد العلم فليات بابه (اميني نجفي، 1368، ج6، ص 799).
احاديث ثقلين، منزلت، مؤاخات، و ولايت از جمله احاديث ديگري است که درمناقب علي (علیه السلام)  از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) روايت شده است.
«اين آيات واحاديث با کمال وضوح اثبات مي کنند که علي (علیه السلام) ، آن بزرگ بزرگان و يگانه نسخه انسان کامل که پس از وجود نازنين محمد مصطفي (صلی الله علیه وآله) نظير او پا به عرصه هستي گام نگذاشته ، تجليگاه همه امتيازات والاي پيشوايان معصوم است» (جعفري تبريزي، 1380، ص 12- 13).
بنابراين، حتي در صورتي که احاديث هم وجود نداشت که به شناخت عميق وواقعي از شخصيت والاي اميرالمومنين (علیه السلام)  وعظمت وجودي اونايل آييم، اکنون فقط با مواجعه به آيات الهي معطر به شميم اين انسان والا مي توانيم به حقيقت دست يابيم.
نهج البلاغه
 سيد رضي (متوفي به سال 359ق)، از نوابغ وعلماي بزرگ اسلام، گزيده سخنان امام علي (علیه السلام)  را از متن منابع گوناگون انتخاب کرده وبا سبک و قالبي خاص به صورت کتابي جامع شامل 239 خطبه، 79 نامه و472 گفتار کوتاه درکتابي به نام نهج البلاغه گرد آورده است .اين کتاب پس از قرآن مجيد شاهکاري منحصر به فرد است. الهيات وفلسفه، سلوک وعبادت، موعظه وحکمت، حماسه وشجاعت ، دعا ومناجات، اخلاق و تهذيب ، علم وايمان، عشق ومحبت، سياست اقتصاد، وموضوعهاي گوناگون ديگر در اين اثر فراهم آمده است - که، پس از ساليان دراز، همچنان بر دل و جان شيفتگان ارزشهاي الهي وانساني حکومت مي کند، و بي ترديد ، نمونه وجايگزيني براي آن وجود ندارد.
«همان طور که قرآن کريم معجزه الهي است واز طريق وحي بر زبان پيامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) جاري شده، نهج البلاغه نيز بخشي از معجزه علوي است که با الهام از قرآن و تعاليم رسول الله (صلی الله علیه وآله) از زبان امير المومنين (علیه السلام)  بيان شده است. مي توان گفت اگر بخواهيم همتا و«تلوي» براي قرآن از کلمات اولياء الله بيابيم، نهج البلاغه تالي قرآن مجيد است؛ زيرا ملهم از قرآن است» (مهدوي کني، 1364، ص 30)
سخن از نهج البلاغه، که آن را کلامي فروتر از کلام خداي سبحان وفراتر از کلام بشر دانسته اند، پاياني ندارد؛ هر چه درباره آن بگوييم و بنويسيم، جز از ديدگاه مهجور خود نديده ايم وننوشته ايم. زيبايي، لطافت، عمق، ومعناي کلام اميرمؤمنان (علیه السلام)  چنان است.
که نمونه اي فراتر از آن جز قرآن نمي يابيم. به دليل همين ويژگيها، هيچ فيلسوف، عارف، اديب وسخنوري را نمي توان يافت که آن رامطالعه نکرده باشد، جز کساني که عظمت اين کتاب بر آنها پوشيده مانده است.
اين کتاب همواره سندي معتبر و راهبردي براي حيات بشر پس از قرآن محسوب شده ونه تنها مورد توجه خاص علماي تشيع وتسنن است، بلکه متفکران غير اسلامي را نيز متوجه خود ساخته است. آنان خود را بي نياز از درک مفاهيم سخنان امام علي (علیه السلام)  نديده اند. اين اشتياق نشان از عظمت اين کتاب پس از قرآن کريم دارد.
پي‌نوشت‌ها:
 1- کارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي
2- همه مفسران گفته اند اين آيه هنگامي نازل شد که علي 0ع) درمسجد مشغول نماز بود. فقيري وارد شد ودر صفهاي نماز مي گشت واز مردم تقاضاي کمک مي کرد وچون هيچ کس مرهم احساني برجراحاتش نگذاشت، علي (علیه السلام)  انگشت مبارک خود را به سوي آن فقير حرکت داد وفقير متوجه اشاره حضرت شد وانگشتر را از انگشت او بيرون آورد واز مسجد خارج شد وسپس اين آيه در شان علي (علیه السلام)  نازل شد (مقدس اردبيلي، بي تا، ص 41).
3- درحديث مسند ومعروف جابر، پيامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) علي (علیه السلام)  وفرزندان وي را، با ذکر نام هر يک، اولي الامر مي خواند (ارفع، 1369، ص79).
4- آيات تطهير (احزاب ، آيه 33)، مودت (شوري، آيه 23)، تبليغ(مائده، آيه 67) مباهله (آل عمران، آيه 61)، واکمال (مائده، آيه 3) از جمله آياتي است که خاص علي(علیه السلام)  نازل شده است.
 منبع: زهرا عشق آبادي؛نشريه النهج ؛شماره 27و 28
.