متن عربی
229- و من کلام له ( عليه السلام ) في وصف بيعته بالخلافة:
وَ بَسَطْتُمْ يَدِي فَکفَفْتُهَا وَ مَدَدْتُمُوهَا فَقَبَضْتُهَا ثُمَّ تَدَاککتُمْ عَلَيَّ تَدَاک الْإِبِلِ الْهِيمِ عَلَى حِيَاضِهَا يَوْمَ وِرْدِهَا حَتَّى انْقَطَعَتِ النَّعْلُ وَ سَقَطَ الرِّدَاءُ وَ وُطِئَ الضَّعِيفُ وَ بَلَغَ مِنْ سُرُورِ النَّاسِ بِبَيْعَتِهِمْ إِيَّايَ أَنِ ابْتَهَجَ بِهَا الصَّغِيرُ وَ هَدَجَ إِلَيْهَا الْکبِيرُ وَ تَحَامَلَ نَحْوَهَا الْعَلِيلُ وَ حَسَرَتْ إِلَيْهَا الْکعَابُ.
قال الشريف: و قد تقدم مثله بألفاظ مختلفة.
متن فارسی
خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام): در توصيف بيعتي که براي خلافت با او نمودند
شما دستم را باز کرديد که با من بيعت کنيد، من دستم را نگه داشتم (از پذيرش بيعت خويشتن داري کردم). دستم را کشيديد، من آن را برگرداندم. سپس بر من هجوم آورديد، مانند هجوم شتران تشنه روز ورود به جايگاه آب. بند نعلينم قطع شد و ناتوان زير پا ماند، و شادي مردم در بيعت با من به حدي رسيد که نوجوان از خوشحالي شکفت و کهنسال با رعشه و ناتواني خود را براي بيعت کشاند و بيمار به سوي بيعت با تحمل زحمت آمد و دختر جوان با سرعت (براي حضور در جايگاه بيعت) دويد.
قبلی بعدی