اگر بندة خدا اجل و پايان كارش را مى ديد، با آرزو و فريب آن دشمنى مى ورزيد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه (سید جعفر شهیدی)  >  به يكى از فرماندهانش ( نامه شماره 4 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

4-  و من كتاب له  عليه السلام ) إلى بعض أمراء جيشه :
فَإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَةِ فَذَاكَ الَّذِي نُحِبُّ وَ إِنْ تَوَافَتِ الْأُمُورُ بِالْقَوْمِ إِلَى الشِّقَاقِ وَ الْعِصْيَانِ فَانْهَدْ بِمَنْ أَطَاعَكَ إِلَى مَنْ عَصَاكَ وَ اسْتَغْنِ بِمَنِ انْقَادَ مَعَكَ عَمَّنْ تَقَاعَسَ عَنْكَ فَإِنَّ الْمُتَكَارِهَ مَغِيبُهُ خَيْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ وَ قُعُودُهُ أَغْنَى مِنْ نُهُوضِهِ .


متن فارسی

به يكى از اميران سپاهش: اگر به سايه فرمانبرى بازگشتند، چيزى است كه ما دوست مى داريم، و اگر كارشان به جدايى و نافرمانى كشيد، آن را كه فرمانت برد برانگيز، و با آن كه نافرمانى ات كند بستيز و بى نياز باش بدان كه فرمانت برد، از آن كه از يارى ات پاى پس نهد، چه آن كه- جنگ- را خوش ندارد، نبودنش بهتر است از بودن، و نشستنش از برخاستن و يارى نمودن.

 

قبلی بعدی