(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( محمدتقی جعفری)  >  نيايش ( خطبه شماره 215 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

215-  و من دعاء له ( عليه السلام ) کان يدعو به کثيرا:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُصْبِحْ بِي مَيِّتاً وَ لَا سَقِيماً وَ لَا مَضْرُوباً عَلَى عُرُوقِي بِسُوءٍ وَ لَا مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِي وَ لَا مَقْطُوعاً دَابِرِي وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دِينِي وَ لَا مُنْکراً لِرَبِّي وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِيمَانِي وَ لَا مُلْتَبِساً عَقْلِي وَ لَا مُعَذَّباً بِعَذَابِ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِي أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوکاً ظَالِماً لِنَفْسِي لَک الْحُجَّةُ عَلَيَّ وَ لَا حُجَّةَ لِي وَ لَا أَسْتَطِيعُ أَنْ آخُذَ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَنِي وَ لَا أَتَّقِيَ إِلَّا مَا وَقَيْتَنِي.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِک أَنْ أَفْتَقِرَ فِي غِنَاک أَوْ أَضِلَّ فِي هُدَاک أَوْ أُضَامَ فِي سُلْطَانِک أَوْ أُضْطَهَدَ وَ الْأَمْرُ لَک اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ کرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ کرَائِمِي وَ أَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِک عِنْدِي اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِک أَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِک أَوْ أَنْ نُفْتَتَنَ عَنْ دِينِک أَوْ تَتَابَعَ بِنَا أَهْوَاؤُنَا دُونَ الْهُدَى الَّذِي جَاءَ مِنْ عِنْدِک.

 


متن فارسی

دعايي است از آن حضرت (علیه السلام) آن حضرت با جملات زير به طور فراوان نيايش با خدا مي نمود:
سپس خداي راست که زندگي ام را به بامداد رسانيد، در حالي که نه بيمارم نمود و نه آفتي بر رگهايم وارد شد. و نه به جهت بدترين عملم گرفتار گشتم و نه نسل من بريده شد و نه از دينم برگشتم و نه به انکار پروردگارم برخاستم و نه از ايمانم دچار وحشت گشتم. و نه عقلم دچار اختلال شد و نه با عذابي که پيش از من امتها را احاطه کرد، معذب شده ام. شب را به بامداد رساندم در حالي که بنده اي ستمکار به خويشتنم.
(پروردگارا):من حجتي بر تو ندارم و من نمي توانم چيزي جز آنچه که تو به من عطا کرده اي بگيرم و نمي توانم خود را نگهداري و صيانت کنم جز آنچه تو مرا صيانت کني. پروردگارا، به تو پناه مي برم از آنکه در بي نيازي مطلق تو، نيازمند گردم، يا با هدايت تو گمراه شوم، يا با سلطه مطلقه تو مظلوم و مغلوب شوم، و يا با آن که امر (عالم هستي) از آن تو است. من ذليل و خوار گردم. پروردگارا، جان من نخستين حقيقت شريفي باشد که از من خواهي گرفت و اولين امانت تو باشد که در نزد من است و تو آن را برمي گرداني. خداوندا، ما به تو پناه مي بريم از اين که از سخن تو رويگردان شويم يا اين که از دين تو به جهت فتنه انگيزي نابکاران رويگردان گرديم. يا هواهاي ما در برابر هدايتي که از طرف تو براي ما آمده است، بر ما هجوم بياورد.

قبلی بعدی