استوارى رأى با كسى است كه قدرت و دارايى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت كردن آن روى بر تابد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( محمدتقی جعفری)  >  فلسفه قبول حکومت ( خطبه شماره 131 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

131-  و من کلام له ( عليه السلام ) و فيه يبين سبب طلبه الحکم و يصف الإمام الحق:
أَيَّتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ أَظْأَرُکمْ عَلَى الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ الْمِعْزَى مِنْ وَعْوَعَةِ الْأَسَدِ هَيْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِکمْ سَرَارَ الْعَدْلِ أَوْ أُقِيمَ اعْوِجَاجَ الْحَقِّ اللَّهُمَّ إِنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَکنِ الَّذِي کانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْ‏ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِک وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِک فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِک اللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ لَمْ يَسْبِقْنِي إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) بِالصَّلَاةِ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَکونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْکامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ فَتَکونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ وَ لَا الْجَاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ وَ لَا الْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ وَ لَا الْمُرْتَشِي فِي الْحُکمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقِفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِک الْأُمَّةَ.


متن فارسی

خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام): در اين سخن مطالبه حکومت را که داشته است تبيين نموده و پيشواي حق را توصيف مي فرمايد.

اي مردم غوطه ور در اختلاف، و اي دل هاي پراکنده از هم، اي مردمي که بدن هايشان حاضر و آشکار و عقولشان غايب، هر چه شما را به سوي حق مي کشانم، شما از آن گريزانيد همانند فرار بزغاله ها از غرش شير. هيهات که به وسيله شما بتوانم ظلمت را از چهره عدالت برکنار نمايم، يا کجي (عارض) بر حق را راست کنم.
پروردگارا، تو مي داني که مطالبه و اقدام ما به براي به دست آوردن حکومت نه براي تلاش و رقابت در ميدان سلطه گري بوده و نه براي خواستن زيادتي از مال دنيا. بلکه همه هدف ما ورود به نشانه هاي دين تو و اظهار اصلاح در شهرهاي تو بوده است. باشد که بندگان ستمديده تو امن و امان يابند، و آن کيفرها و احکام تو که از اجرا باز ايستاده است، به جريان بيفتد. خداوندا، من اولين کسي هستم که به سوي تو برگشته و حق را شنيده و آن را پذيرفته ام، کسي در نماز گزاردن از من سبقت نگرفته است. مگر رسول خدا (صلي الله عليه و آله )و شما دانسته ايد که نبايد يک انسان بخيل بر نواميس و نفوس و اموال و احکام و زمامداري مسلمين ولايت داشته باشد که حريص به اموال آنان باشد. و نبايد شوون حياتي مسلمانان به ولايت جاهل واگذار شود، که آنان را با ناداني خود گمراه بسازد. و نيز نبايد والي مسلمانان جفاکار باشد که آنان را از روي جفا از حقوق خويش محروم نمايد. و نبايد ولايت مسلمين به کسي سپرده شود که در اداي حقوق مالي بعضي را بر بعضي ديگر ترجيح بدهد. و نبايد زمامداري مسلمين را در اختيار کسي گذاشت که در حکم رشوه بگيرد و حقوق مردم را ضايع کند و آن را چنان که بايد، ادا نکند (از اجراي احکام خداوندي خودداري کند). همچنين نبايد والي مسلمين سنت را متوقف بسازد و امت اسلامي را از اين راه به هلاکت بيندازد.

قبلی بعدی