از یک خطبه ی آن حضرت در گواهی به توحید و سفارش به تقوا و گفته اند؛ امام این خطبه را پس از کشته شدن عثمان و در آغاز خلافت خود ایراد فرموده است.
نه چیزی خدا را به خود مشغول می دارد، و نه زمان او را دستخوش دگرگونی می سازد. نه جایی او را دربرمی گیرد، و نه زبانی از عهده ی وصفش برمی آید. شماره ی دانه های باران و ستارگان آسمان و بادهای پراکنده کننده ی ذرّات در هوا، و جنبش موران روی سنگ های صاف، و خوابگاه مورچگان در شب های تار از نظرش پنهان نیست. جای ریزش برگهای درختان و حرکت نهان دیدگان را می داند.
و گواهی می دهم خدایی جز خدای یکتا نیست، خدایی که همتا ندارد، و در هستی او شک نمی رود، و دینش قابل انکار نباشد، و آفرینش او انکار برنمی دارد؛ گواهی کسی که نیتش راست و نهادش پاک و باورش صاف و ترازوی اعمالش سنگین است.
و گواهی می دهم محمد بنده و فرستاده ی اوست، که از میان آفریدگانش برگزیده، و برای بیان حقایقش انتخاب شده، و به برترین کرامات و مقامات مخصوص گردیده، و رساندن پیام هایش برگزیده شده، و نشانه های هدایت به وسیله ی او روشن کردیده، و تاریکیهای کوری و گمراهی به سبب او زدوده شده است.
ای مردم، دنیا آرزومندان و دلبستگان خود را می فریبد، و به کسانی که در آن رقابت ورزند دریغ نمی ورزد، و بر کسانی که با او درافتند چیره می گردد.
به خدا سوگند هیچ گاه قومی که در ناز و نعمت زندگانی به سر می بردند نعمتشان از دست نرفت مگر به گناهانی که به چنک آوردند، «زیرا خداوند به بندگانش کمترین ستمی روا نمی دارد[1].
و اگر مردم به هنکامی که سختی و بیچارگی به آنان روی می آورد و نعمت و آسایش از آنان رخت برمی بندد با نیت های راست و دل های شیفته به پروردگار شان پناه برند. البته آنچه را از دست داده اند به آنان بازمی گرداند. و هر چه از آنان تباه شده است جبران مینماید.
همه ی ترسی من بر شما از این است که دچار حالات و آداب جاهلیت گردید. درگذشته حوادثی رخ داد که به آنها تمایل نشان دادید و در این کار نزد من قابل ستایش نبودید.باری، چنانچه روشی را که در گذشته (زمان پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)) داشتید دوباره پیش گیرید بی گمان خوشبخت و رستگار خواهید بود.من نیز در این زمینه وظیفه ای جز نهایت تلاش و کوشش ندارم،
و اگر بخواهم (از انحرافات گذشته) چیزی بگویم توانم گفت ؛خداوند از گذشته ها گذشت!