نهج البلاغة( للصبحى صالح)
معرفى اجمالى
كتاب شريف« نهج البلاغة»، شامل سخنان و كلمات و نامه هاى گهربار امير المؤمنين و امير بيان، على بن ابى طالب(علیه السلام) است كه در موقعيت هاى گوناگون بيان فرموده يا براى افراد مختلف نوشته است. گردآورنده اين كتاب ارزش مند، سيد رضى، ابو الحسن، محمد بن حسين موسوى است( 359- 406 ق).
ارزش و اعتبار
پيامبر اسلام، هنگام رحلت، دو امانت گران بها براى جهانيان به وديعه نهاد كه عبارتند از قرآن و عترت طاهرين آن حضرت.در ميان عترت و اهل بيت پيامبر نيز امير المؤمنين على(علیه السلام) از مقامى ويژه برخوردار است. آيه قرآن او را نفس پيامبر( ص) معرفى نموده و فضائل او به حدى است كه كسى را توان شمارش آنها نيست.
از جمله خصوصيات امير مؤمنان(علیه السلام) كه هيچ دوست و دشمنى آن را انكار نكرده، فصاحت و بلاغت و سخنورى آن حضرت است.كلام امير المؤمنين(علیه السلام)، دو خصوصيت ويژه دارد: اول، زيبايى و فصاحت و انسجام بى نظير آن، كه آن را« فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق»، قرار داده است.
دوم، تأثير و نفوذ شگفت انگيز آن، به طورى كه نه تنها در آن زمان، كه پس از 14 قرن، هنوز هم هر شنونده اى را تحت تأثير قرار مى دهد.در ارزش كتاب شريف نهج البلاغة هم همين بس كه آن را« أخ القرآن» و برادر كتاب خداوند دانسته اند. اگر قرآن در چندين مورد به مبارزه فرا خوانده كه اگر مى توانيد براى آن، مثل و مانندى بياوريد، حقا نهج البلاغة هم با تمام وجود خود چنين دعوتى به مبارزه و همتا آورى نموده است.
نهج البلاغة، كتابى است كه بزرگ ترين فصحا و بليغ ترين گويندگان در طول تاريخ، افتخار خويش را در محضر نهج البلاغة بودن دانسته اند.اما نهج البلاغة كتابى نيست كه تنها از حيث لفظ اوج قله هاى فصاحت را فتح كرده باشد، بلكه محتوا و مضمون اين كتاب شريف نيز تالى و دنباله رو قرآن است.
از زبان مؤلف
سيد رضى عليه الرحمة نيز در مقدمه نهج البلاغة چنين فرموده:« امير المؤمنين(علیه السلام)، در موضوعات و ابواب گوناگون كلماتى دارد و هر گاه انسان در يك موضوع، كلمات آن حضرت را مطالعه مى كند، هيچ شكى نمى كند كه اين سخنان از كسى است كه تمام عمر خويش را در همان رشته سپرى كرده است. وقتى در باب زهد داد سخن مى دهد، گويى هيچ بهره اى از غير زهد و عبادت ندارد، گويى تمام عمر خويش را در گوشه خانه اى يا در پاى كوهى گذرانده كه هيچ كس را جز خودش ملاقات نكرده است.
هيچ كس باور نمى كند اين كلام كسى است كه در جنگ آن چنان دلاورى مى كند و گردن هاى گردن كشان را مى زند و پهلوانان را به خاك مى افكند و خون آنان را بر زمين جارى مى كند و در عين حال او زاهدترين انسان و صالح ترين افراد است. اين، از خصلت ها و فضايل عجيب آن بزرگوار است كه جمع بين اضداد كرده و صفات متضاد را يك جا جمع نموده است.»
اولين گردآورندگان
به جهت مقام و منزلت امام على(علیه السلام) و جذابيت سخنان آن حضرت، اصحاب و ياران ايشان از همان دوران قرن اول هجرى، خطبه ها و سخنان حضرت را حفظ كرده و سينه به سينه نقل مى كردند. در اين بين عده اى براى حفظ اين گنجينه هاى گران بها آنها را نوشته و به صورت كتب و جزواتى براى نسل هاى بعد به يادگار گذاشتند.
از جمله حدود يك صد و بيست كتاب قبل از نهج البلاغة، تمام يا قسمتى از حجم خويش را به نقل كلمات گهربار آن حضرت اختصاص داده اند. اولين كسى كه سخنان آن حضرت را در كتابى گرد آورد، صحابى ايشان، زيد بن وهب( متوفاى 96 ق)، بود؛ در كتابى با نام« خُطب أمير المؤمنين(علیه السلام)».پس از او، بزرگانى همچون نصر بن مزاحم منقرى( متوفاى 202 ق)، إسماعيل بن مهران( متوفاى 200 ق)، واقدى( متوفاى 207 ق) و مسعدة بن صدقة را مى بينيم كه هر يك اثرى به يادگار نهاده اند.
سيد رضى كيست؟
مهم ترين و معروف ترين كتابى كه به عنوان مجموعه سخنان حضرت على(علیه السلام) در اختيار ما است كتاب« نهج البلاغة» مى باشد.
اين كتاب، توسط سيد رضى جمع آورى شده است. سيد رضى از بزرگ ترين علماى زمان خويش بود و علاوه بر آشنايى رشته هاى مختلف علوم اسلامى، يكى از بزرگ ترين ادبا و شعراى زمان خويش قلمداد مى شد.
او، در سال 359 ق، در شهر بغداد به دنيا آمد و در سال 406 ق، در همان شهر درگذشت و در جوار كاظمين(علیه السلام) مدفون گشت.
زمينه ها
با وجود توجه و اهتمام خاص شيعيان براى حفظ و ضبط سخنان امير المؤمنين(علیه السلام)، ماندگارترين اثر در اين زمينه در قرن چهارم هجرى شكل مى گيرد. در اين خصوص علل و عواملى به ذهن مى رسد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم: 1. قرن چهارم، قرن آغاز غيبت كبرى است و شيعيان كه با غيبت امام خويش مواجه شدند، براى ايستادن روى پاى خويش و حفظ مذهب خود، اقداماتى براى حفظ گنجينه هاى گران قدر و ميراث هاى عظيم ائمه(علیه السلام) انجام دادند. حركت شيعيان در اين عصر، به قدرى چشم گير بود كه قرن چهارم، به قرن تأليف و ترجمه و تدوين كتب اسلامى، مشهور گشته است. در اين دوران، حوزه هاى علميه فراوانى در كشورهاى اسلامى تشكيل شد و علماى بزرگوار، با تمام تلاش خود براى پرورش افراد مستعد و نشر علوم اهل بيت(علیه السلام) دست به كار شدند.
2. قرن چهارم، شاهد تشكيل اولين حكومت شيعى در جهان اسلام بود؛ آل بويه، در سال 334 ق، بغداد را فتح كردند و علماى شيعه، در بغداد، با تمام توان به فعاليت و نشر افكار تشيع پرداختند.
شيعيان نيز در سايه اين حكومت ها، از انزوا بيرون آمدند و توانستند آزادانه مناسك و افكار خويش را اعلام نمايند.3. قرن چهارم، دوران شكوفايى شعر و ادب شيعى هم بود و سيد رضى از جمله چهره هاى آشنا و برجسته قرن چهارم هجرى است.
در اين قرن كتاب خانه ها رونق گرفت و تنها در كتاب خانه سيد مرتضى در بغداد، 80 هزار كتاب وجود داشت. كتاب خانه دار الحكمة بغداد نيز 10 هزار نسخه خطى نفيس و هزاران جلد كتاب ديگر داشت.آزادى شيعيان به حدى رسيد كه در تشييع جنازه شيخ مفيد( استاد سيد رضى)، حدود 80 هزار نفر شركت كردند كه اين رقم در تاريخ آن روز بى سابقه بود.
با توجه به مطالب ياد شده، زمينه كاملا مساعدى كه براى سيد رضى مهيّا شده بود تا دست به تأليف مهم ترين و ماندگارترين اثر شيعه پس از قرآن بزند، روشن شد. سيد رضى نيز با نهايت دقت و حوصله از منابع بسيار ارزش مندى كه در اختيار داشت، كتاب« نهج البلاغة» را جمع آورى نمود.
انگيزه نگارش
سيد رضى، در مقدمه نهج البلاغة، انگيزه خود را در جمع آورى اين كتاب شريف، چنين بيان مى دارد:« من در سنين جوانى شروع به تأليف كتابى در خصايص ائمه(علیه السلام) نمودم كه اخبار و كلمات آن بزرگواران را به صورت گل چين شده جمع آورى نمايم؛ زمانى كه خصايص مربوط به امير المؤمنين(علیه السلام) را به اتمام رساندم، مشكلاتى پيش آمد كه نتوانستم كتاب را كامل نمايم. در پايان فصول اين كتاب، فصلى در كلمات قصار آن حضرت آمده بود، لكن خطبه ها و نامه هاى مفصل ايشان را ذكر نكرده بودم. چون عده اى از دوستان اين فصل از كتاب را ديدند، برايشان بسيار جالب بود، لذا از من درخواست كردند كتابى مستقل پيرامون كلمات گران بهاى امير مؤمنان(علیه السلام)، در موضوعات گوناگون تأليف نمايم؛ من هم كه ديدم چنين گردآورى تاكنون انجام نشده، دست به كار تأليف اين كتاب عظيم شدم... و نام آن را نهج البلاغة نهادم.»
چرا نهج البلاغة؟
اينكه چرا سيد رضى نام كتاب خويش را نهج البلاغة( راه بلاغت و فصاحت)، گذاشته است، از مقدمه كتاب به خوبى روشن مى شود.
سيد رضى، كه خود اديب و شاعرى توانا است، چون اعجاز امير المؤمنين(علیه السلام) را در زمينه بلاغت و فصاحت ديد، با جمع آورى اين كتاب، عظمت امير المؤمنين(علیه السلام) را در اين فضيلت، علاوه بر فضيلت هاى فراوان ديگر، به اثبات رساند.
او، با اين كتاب، اثبات كرد كه تنها پرچم دار و يكه تاز ميدان هاى سياست و جنگ و زهد و عبادت و اولين مسلمان و بالاترين مسلمان، در زمينه ادب و سخنورى نيز به بالاترين درجات آن رسيده و در مقامى است كه هيچ انسان ديگرى به آن حد از اعجاز نرسيده است.( البته در اين بين، حساب پيامبر اسلام( ص) كه على(علیه السلام) نفس اوست، از ديگران جداست.)
پس چون سيد رضى هدفش اثبات اين زمينه از فضايل امير المؤمنين(علیه السلام) بود، نام كتاب خويش را« نهج البلاغة» نهاد.
به خاطر رعايت اين جنبه است كه سيد رضى هيچ گونه ترتيب موضوعى براى نهج البلاغة قرار نداده است. هم چنين در ذكر خطبه ها و نامه ها در بسيارى موارد تقطيع نموده و تنها مقدارى از خطبه ها را كه بيشتر توجه او را به خود جلب كرده، آورده است.
روش سيد رضى
سيد رضى در جمع آورى سخنان على(علیه السلام)، روشى مخصوص به خود داشته است و آن اينكه وى، بناى نوشتن و جمع آورى مجموع سخنان على(علیه السلام) را نداشته، به همين جهت، از بين منابع فراوانى كه داشته، قسمت هايى را گل چين نموده است.
او خود نيز در مقدمه كتاب، به اين نكته اشاره كرده كه آنچه مى آورد مختار و انتخاب شده هايى از كلمات و نامه هاى آن حضرت است.
سخنان حضرت
برخى چنين پنداشته اند كه سخنان امير مؤمنان على(علیه السلام) تنها حجمى معادل نهج البلاغة دارد يا خطبه ها و نامه هاى آن حضرت را منحصر در همان تعداد نموده اند در حالى كه چنين نيست. مسعودى كه حدود يك صد سال قبل از سيد رضى مى زيسته، در« مروج الذهب» مى گويد: هم اكنون چهار صد و هشتاد و اندى خطبه از على(علیه السلام) در دست مردم است.
آمُدى در« غرر الحكم»، پانزده هزار كلمه قصار از امير المؤمنين(علیه السلام) نقل كرده است، در حالى كه كلمات قصار نهج البلاغة، 480 كلمه است.كتب فراوان ديگرى نيز پيرامون كلمات آن حضرت تحرير شده، مانند تحف العقول، روضة الواعظين و... كه بيش از يك صد و اندى كتاب قبل از نهج البلاغة، خطبه هاى امير المؤمنين(علیه السلام) را جمع كرده اند.
ترتيب نهج البلاغة
نهج البلاغة، داراى سه محور اصلى است:
1. خطبه ها: تعداد آنها 239 خطبه است كه از نظر زمانى به سه بخش تقسيم مى گردند: الف. قبل از حكومت، مانند( خطبه هاى 5- 67- 139 و...).
ب. در هنگامه خلافت( مانند خطبه هاى 3- 12- 15- 16 و...).
ج. دوران حكومت( مانند خطبه هاى 20- 21- 27- 105- 47- 108 و...).
2. نامه ها: تعداد آنها 79 نامه است و تقريبا تمام آنها در زمان خلافت آن حضرت نوشته شده است.
3. كلمات قصار يا قصار الحكم: تعداد آنها 480 كلمه است و از حيث موضوع بسيار متنوعند.
عناوين نهج البلاغة
تنوع موضوعات در نهج البلاغة، بسيار چشم گير است و كتب متعددى نيز در اين خصوص به نگارش درآمده است. در اين جا از باب نمونه، به چند موضوع در نهج البلاغة اشاره مى كنيم:
خطبه ها، شامل موضوعاتى مى باشند، مانند: اخلاق( 8- 10- 20- 21- 63- 24 و...)؛ بحث هاى سياسى( 32- 37- 41- 50 و...)؛ افشاگرى و احزاب( 30- 105- 19 و...)؛ جامعه شناسى( 1- 32 و...)؛ آينده نگرى يا ملاحم( 13- 47- 98- 101- 108 و...) و موضوعات فراوان ديگر.
نامه ها نيز به طور كلى به عنوان هاى اخلاقى( مانند 3- 22- 47 و...)؛ نامه به دشمنان( 6- 7- 10- 17 و...)؛ به فرمانداران و استانداران( 5- 8- 19- 20- 56 و...)؛ به فرماندهان نظامى و مسئولان بيت المال( 25- 26- 4- 13 و...)؛ خطاب به مردم( 2- 29- 38 و...) و وصيت هاى امام( 23- 24- 51 و...) تقسيم مى شود.
كلمات قصار نيز تقريبا تمام موضوعات مورد نياز جامعه را در بر دارد و از نظر تنوع موضوعات بسيار گسترده اند.
منابع نهج البلاغة
سيد رضى، در تأليف نهج البلاغة، از كتاب خانه شخصى خود و كتاب خانه هاى بزرگ سيد مرتضى و بيت الحكمة بغداد و ديگر كتاب خانه هاى موجود، استفاده كرده است.
گر چه خود سيد رضى، جز در مواردى اندك، نام منابع خويش را در متن كتاب ذكر نكرده، اما آنچه از منابع مورد استفاده او به دست آمده در كتب شرح نهج البلاغة، مفصلا بيان شده است.
از جمله اين منابع است:
البيان و التبيين، از جاحظ؛ المقتضب، از مبرد؛ مغازى، سعيد بن يحيى اموى؛ الجمل واقدى؛ المقامات في مناقب أمير المؤمنين(علیه السلام)، ابو جعفر اسكافى؛ تاريخ طبرى و...
اسناد نهج البلاغة
اشكالى كه از ديرباز به نهج البلاغة مى كردند اين بود كه سيد رضى سندهاى روايات خويش را حذف كرده، بنا بر اين، اين كتاب از نظر علمى اعتبار چندانى ندارد و تنها در حد يك كتاب ادبيات، مى توان از آن بهره جست.
با توجه به اين اشكال، از قرن ها قبل بزرگان علما در صدد جمع آورى مصادر نقل سيد رضى بوده اند و خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار نهج البلاغة را از منابعى قبل از سيد رضى جمع آورى كرده اند.
هم اكنون چندين جلد كتاب موجود است كه تمام منقولات سيد رضى را با ذكر طرق گوناگون مسندا نقل كرده اند. در بعضى موارد نيز براى يك خطبه ده ها سند و منبع آورده اند كه تفصيل آن را مى توانيد در كتب مذكور بيابيد.
از جمله كتب مصادر نهج البلاغة مى توان به عناوين زير اشاره نمود:
1. مصادر نهج البلاغة و أسانيده از سيد عبد الزهراء حسينى.
2. مدارك نهج البلاغة از هادى كاشف الغطاء.
3. مصادر نهج البلاغة از سيد هبة الدين شهرستانى.
4. اسناد و مدارك نهج البلاغة( فارسى)، از محمد دشتى و ده ها عنوان ديگر در اين زمينه.
شرح
پيرامون اين كتاب شريف، شرح هاى فراوان نگاشته شده و برخى بزرگان كتاب هايى براى فهرست اسامى شرح هاى نهج البلاغة نوشته اند. از جمله شيخ حسين جمعه، در كتاب« شروح نهج البلاغة»، 210 شرح نام برده و آقاى رضا استادى، در كتاب نامه نهج البلاغة نام 370 شرح را ذكر كرده است( همراه با ترجمه).
علاوه بر اهميت و اعتبار اين كتاب شريف، صعوبت و سختى درك آن نيز نياز آن را به شرح، بيشتر كرده است.
معروف ترين شروح نهج البلاغة، عبارتند از:
1. شرح ابن ميثم بحرانى، متوفاى 679 ق.
2. شرح ابن ابى الحديد معتزلى، متوفاى حدود 655 ق.
3. شرح شيخ محمد عبده، متوفاى 1323 ق،( مفتى مصر در آن زمان).
4. شرح علامه محمد تقى جعفرى( معاصر).
5. منهاج البراعة از قطب الدين راوندى، متوفاى 573 ق.
6. شرح فخر رازى، مفسر بزرگ اهل تسنن، متوفاى 606 ق.
مستدركات
براى« نهج البلاغة» به لحاظ اهميتى كه در نظر بزرگان داشته، چندين كتاب به عنوان مستدرك نهج البلاغة نوشته شده است.
انگيزه نوشتن مستدرك براى يك كتاب آن است كه ترتيب و حجم كتاب هيچ تغييرى نكند و اعتبار و مقبوليت و شهرت آن آسيب نبيند و در عين حال آنچه مربوط به موضوع كتاب است و در آن كتاب نيامده، در كتابى ديگر ضميمه گردد.
از جمله مستدركات نهج البلاغة است:
1. مستدرك نهج البلاغة از هادى كاشف الغطاء.
2. نهج السعادة در 8 جلد از محمد باقر محمودى.
3. غرر الحكم و درر الكلم از آمُدى.
4. التذييل از اسماعيل حلبى.
5. ملحق نهج البلاغة از احمد بن يحيى و...
ترجمه
نهج البلاغة، كتابى است كه به جهت فصاحت و بلاغت بالاى آن، بسيارى از عرب زبانان هم از درك مفاهيم آن عاجزند، چه رسد به غير عرب ها، به همين جهت به زبان هاى مختلف ترجمه هاى فراوان شده است. ترجمه هاى فارسى نهج البلاغة، حدود 30 عنوان است كه از قرن هاى قبل تا به حال به فراخور حال منتشر شده اند.
از جمله معروف ترين ترجمه هاى فارسى نهج البلاغة، در عصر حاضر، عبارتند از:
1. ترجمه فيض الاسلام.
2. ترجمه اى توسط آقاى مبشرى.
3. ترجمه آية اللّه مكارم شيرازى.
4. ترجمه علامه محمد تقى جعفرى.
5. ترجمه دكتر شهيدى( تقريبا جديدترين ترجمه اين كتاب است).
6. ترجمه آقاى مصطفى زمانى و...
كتب موضوعات
از كارهاى بسيار ارزش مندى كه پيرامون اين كتاب عظيم شده، استخراج موضوعات و چينش مطالب كتاب، بر اساس موضوعى است. در اين زمينه نيز بزرگانى از شيعه و غير شيعه دست به قلم برده اند كه برخى تنها موضوعات را ليست نموده و آدرس داده اند، برخى ديگر، موضوعاتى كلى انتخاب نموده اند و در ضمن تقسيم موضوعى، شرح و توضيحى نيز بر مطالب نوشته اند.
از كتب موضوعات نهج البلاغة است:
1. نهج الصباغة، از علامه تسترى، كه 67 موضوع كلى انتخاب كرده و پيرامون هر يك شرح و تفسيرى هم نوشته است.
2. الدليل، از على انصاريان با يك صد موضوع.
3. الهادى، از آية اللّه مشكينى كه 625 موضوع انتخاب نموده است.
4. تصنيف نهج البلاغة از لبيب بيضون با 425 موضوع.
5. الكاشف از دكتر مصطفوى.
6. المعجم المفهرس از محمد دشتى كه در ضمن كار معجم نويسى، 45600 موضوع و تيتر بر كلمات امير مؤمنان(علیه السلام) زده است.
نسخه هاى خطى
كتاب شريف نهج البلاغة، از غنى ترين منابع اسلامى از حيث نسخه هاى خطى است. نسخه هاى اين كتاب از عصر مؤلف در قرن پنجم هجرى تا كنون به صورت پيوسته موجود است. در كتاب خانه هاى مختلف بيش از 130 نسخه خطى معتبر از نهج البلاغة يافت شده از جمله:
1. نسخه اى مربوط به سال 421 ق، در كتاب خانه آية الله حسن زاده آملى.
2. نسخه اى از سال 485 ق، متعلق به علامه سيد محمد على روضاتى.
3. نسخه اى مربوط به سال 483 ق، كه با نسخه حسن بن يعقوب نيشابورى مقابله شده است و نسخه هاى فراوانى در كتاب خانه هاى آستان قدس رضوى(علیه السلام) و كتاب خانه آية اللّه مرعشى نجفى در قم و...