در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد كه سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( محمدتقی جعفری)  >  نشانه هاي اوج انسان ( حکمت شماره 289 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

289- وَ قَالَ ( عليه السلام ) : كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلَا يَشْتَهِي مَا لَا يَجِدُ وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ وَ كَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ لَا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً وَ كَانَ لَا يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَيُخَالِفُهُ فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ.


متن فارسی

و فرمود: در گذشته برادري در مسير جاذبيت الهي داشتم. كوچكي دنيا در چشمش او را در چشم من بزرگ مي كرد. او از سلطه شكمش بيرون بود، لذا اشتها به آنچه كه پيدا نمي كرد، نداشت و وقتي كه پيدا مي كرد، پرخوري نمي كرد و اكثر روزگارش به سكوت مي گذشت. پس اگر سخني مي گفت، ديگران را ساكت مي كرد و تشنگي سوال كنندگان را سيراب مي نمود. او انساني افتاده بود و مستضعف مي نمود. وقتي كه امري جدي پيش مي آمد، مانند شير بيشه و مار صحرايي بود. حجتي نمي آورد تا اين كه نزد قاضي مي رفت و هيچ كس را در كاري ملامت نمي كرد مادامي كه در مثل آن عذر مي يافت تا عذر خواهي او را بشنود و از هيچ دردي شكايت نمي كرد مگر زماني كه از آن درد بهبود حاصل شده بود و آنچه را كه انجام مي داد، مي گفت و آنچه را كه عمل نمي كرد نمي گفت و هنگامي كه در سخن بر او غلبه مي كردند در سكوت مغلوب نمي گشت و به آنچه مي شنيد مشتاقتر از آن بود كه مي گفت. وقتي كه دو كار براي وي پيش مي آمد، مي ديد كه كدام يك از آن دو به هوي و هوس نزديكتر بود و با آن مخالفت مي كرد. و بر شما باد اين اخلاقيات. ملزم باشيد به عمل به آنها و درباره آنها به رقابت بپردازيد و اگر به التزام به همه آنها توانايي نداريد پس بدانيد گرفتن اندكي بهتر از ترك بسياري است .

قبلی بعدی