چون سختى ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد، و آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( محمدتقی جعفری)  >  علل هلاکت مردم ( خطبه شماره 88 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

88-  و من خطبة له ( عليه السلام ) و فيها بيان للأسباب التي تهلک الناس:
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِي دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَ رَخَاءٍ وَ لَمْ يَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلَاءٍ وَ فِي دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبَرٌ وَ مَا کلُّ ذِي قَلْبٍ بِلَبِيبٍ وَ لَا کلُّ ذِي سَمْعٍ بِسَمِيعٍ وَ لَا کلُّ نَاظِرٍ بِبَصِيرٍ فَيَا عَجَباً وَ مَا لِيَ لَا أَعْجَبُ مِنْ خَطَإِ هَذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلَافِ حُجَجِهَا فِي دِينِهَا لَا يَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِيٍّ وَ لَا يَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِيٍّ وَ لَا يُؤْمِنُونَ بِغَيْبٍ وَ لَا يَعِفُّونَ عَنْ عَيْبٍ يَعْمَلُونَ فِي الشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ الْمَعْرُوفُ فِيهِمْ مَا عَرَفُوا وَ الْمُنْکرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْکرُوا مَفْزَعُهُمْ فِي الْمُعْضِلَاتِ إِلَى أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِيلُهُمْ فِي الْمُهِمَّاتِ عَلَى آرَائِهِمْ کأَنَّ کلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ قَدْ أَخَذَ مِنْهَا فِيمَا يَرَى بِعُرًى ثِقَاتٍ وَ أَسْبَابٍ مُحْکمَاتٍ.


متن فارسی

خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام) در اين خطبه علل هلاکت مردم را بيان مي فرمايد:

پس از حمد و ثناي خداوندي، خداوند سبحان هرگز جباران دوراني را شکست نداده است، مگر پس از مهلت و آسايشي که در آن غوطه ور بوده اند و استخوان شکسته هيچ يک از امتها را جبران نفرموده است، مگر پس از قرار دادن آنان در تنگناي زندگي و آزمايش. براي شما مردم در مشقت و سختي هايي که رو به سوي آنها مي روزيد و در آن حوادث بزرگي که پشت سر گذاشته ايد، عواملي براي تجربه و عبرت وجود دارد. (بدانيد که) هر صاحب قلبي از خرد برخوردار نيست (چنان که) هر دارنده گوشي شنوا نبوده و هر ناظري بينا نيست. شگفتا و چرا از خطاکاري اين فرقه ها با اختلاف استدلال هايي که در دين خود دارند، در شگفت نباشم. اينان نه از اثر پيامبري تبعيت مي کنند، و نه از کردار وصي پيروي مي نمايند. نه ايمان به غيبي مي آورند، و نه از عيبي خودداري و عفت مي ورزند. عمل در مشتبهات مي کنند و سير در شهوات. معروف (نيکو) در نظر آنان چيزي است که (خود) آنان زشتش بدانند. پناهگاشان در مشکلات خودشان هستند. و مرجعشان در امور مهم، آراء و نظرياتي است که خود ابراز مي دارند. گويي هر شخصي از آنان امام خويشتن است. هر شخصي چنين مي پندارد که در نظريات خود به طناب هاي مورد اطمينان چنگ زده و دستاويزهاي محکمي به دست آورده است!

قبلی بعدی