(1) اما بعد، همانا وقت آن رسیده که با دیده ی تیز و باز از آنچه عیان است بهره مند شوی،زیرا تو به همان راهی که گذشتگانت رفته اند قدم نهادهای با دعوی های باطلی که کرده ای،و در وادی اکاذیب و دروغهای فریبنده در آمده ای، و مقامی را که بسی برتر از شأن توست مدعی شده ای، و چیزی را که از دسترس تو دور نگه داشته شده بود ربوده ای، همه ی اینها برای آن است تا از حق بگریزی و چیزی (بیعتی) را که از گوشت و خونت به تو چسبیده تر است انکار کنی؛ چیزهایی که گوش تو از آن پر و سینه ات از آن انباشته است. دیگر بعد از حق جز گمراهی آشکار چه تواند بود؟ و پس از بیان روشن جز خلط حق و باطل چه توان کرد؟
(2) پس، از شبهه افکنی و سرپوش گذاشتن بر حقیقت آن بپرهیز که دیر زمانی است که فتنه چادر خود را بر سر و چهره انداخته و تاریکی آن دیدگان را کور ساخته است[1].
(3)او نامه ای از تو به من رسیده سراسر سخن پردازی و گفته هایی است نامربوط که از ایجاد صلح و صفا ناتوان است و افسانه هایی است که تار و پودش را دانش و خردی از سوی تو نبافته است. با این افسانه سرایی ها چون کسی هستی که بر روی زمین لغزنده گام برمی دارد و در بیابان تاریک کورکورانه راه می سپرد. در نظر داری که خود را به مقام بلند دست نایافتنی و ناپیدا نشانه هایی بالا می کشی که شاهین های بلند پرواز به اوج آن نمی رسند و با ستاره ی دوردست عیوق شانه می زند.
(4)حاشا که بتوانی پس از من عهده دار بند و بست امور مسلمانان شوی و یا من به زیان هریک از آنان با تو عهد و پیمانی امضا کنم. از هم اکنون خود را دریاب و در پی چاره ی کار خویش باش، که اگر کوتاهی کنی تابندگان خدا به سویت تاخت آرند، درهای چاره به رویت بسته گردد و آنچه امروز از تو پذیرفته است دیگر پذیرفته نخواهد شد،والسلام.
[1] منظور دامن زدن به مسأله قتل عثمان است که معاویه شبهه ای ساخته و گناه آن را به گردن امیرمؤمنان علیه انداخته بود.
Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/7037
[2] https://farsi.balaghah.net/node/7035