حياةالشريف الرضى
معرفى اجمالى
كتاب «حياةالشريف الرضى»، تاليف عبدالحسين حلى، به زبان عربى در باب شخصيت سيد رضى مى باشد. اين اثر يكى از كتاب هاى ارزشمندى است كه در جهت شناخت شخصيت سيد رضى مولف نهج البلاغه نوشته شده و تمامى زواياى زندگى ايشان را مورد بررسى قرار داده است.
ساختار كتاب
ساختار اين اثر، شامل ده بخش مى باشد كه عبارتند از: ترجمه المؤلف، أدوار حياته، صلته بالملوك و الخلفاء، ألقابه، أخلاقه و ملكاته، عقيدته من شعره، مناصبه، علمه، أدبه و وفاته و مدفنه. مولف در شيوه نگارش خود، در بعضى از بخش ها مقدمه جداگانه اى آورده و در مورد هر بخش توضيحات مقدماتى را توضيح داده است.
گزارش محتوا
بخش اول كتاب، با نام ترجمه مولف، خود داراى سه قسمت مى باشد. قسمت اول اين بخش مقدمه اى در باب شخصيت سيد رضى است و در آن از اين جهت كه سيد از خاندان بزرگ سادات و از لحاظ علمى علوم مختلفى؛ همانند، تاريخ، ادبيات عرب، فقه، تفسير، ... را به خوبى دانسته و به آن پرداخته است. در قسمت بعد به نسب ايشان پرداخته شده كه ابوالحسن محمد، ابن أبى احمد الطاهر ذى المنقبتين الحسين بن موسى بن محمد بن موسى بن ابراهيم المجاب بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن على السجاد بن الحسين السبط الشهيد بن على اميرالمؤمنين مى باشد. بحث بعدى درباره زمان تولد و عصر تولد ايشان مى باشد. در بخش دوم كه ادوار حياته نام دارد، دوران زندگى ايشان را به سه دسته تقسيم كرده است. عصر تولد و زندگى ايشان كه مصادف با دوره حكومت و تسلط آل بويه بر بغداد بود وى توانست، سه حاكم اين خاندان را درك كند كه عضدالدوله، شرف الدوله، و بهاءالدوله آن سه تن مى باشند. در اين بخش نيز بر همين اساس به سه دسته تقسيم شده است. در بخش سوم كتاب، با نام « صلته بالملوك و الخلفاء» چهار بحث قرار گرفته كه در مبحث اول مقدمه اى در اين باب بيان شده است. بحث دوم، در باب صله دادن به الطائع خليفه عباسى است. در قسمت بعد صله به القادر عباسى و در مبحث آخر صله، به شرف الدوله و بهاءالدوله قرار گرفته است. بخش بعدى در مورد القاب اين بزرگوار مى باشد كه از جانب خلفاى عباسى و حاكمان آل بويه، به ايشان داده شده است، همچون شريف الاجل كه بهاءالدوله در سال ٣٣٨ق با نوشتن نامه، به وى اين لقب را در ابتداى نام ايشان بيان داشته است. بخش پنجم، درباره القاب و ملكات ايشان مى باشد كه مباحثى؛ همانند، كودكى و جوانى، سرپرستى خانواده، شفاعت كردن ها، عزت نفس، بعضى از خصلت هاى اخلاقى، ... در اين بخش پرداخته شده است. بخش ششم، درباره شعر و اشعار ايشان است كه خود به چهار دسته تقسيم شده است كه بيان شده است كه ايشان شيعه دوازده امامى بوده اند كه در اشعار ايشان نمود دارد. در بخش ششم، مناصب سيد رضى آورده شده است، اين بخش نيز به چهار بخش مقدمه، بزرگ سادات، ريس ديوان مظالم و امير حاج بودن مى باشد. در بخش هفتم، به علم ايشان در علوم مختلف پرداخته شده است و مباحثى؛ همانند، شهرت علمى، تاثير اعمال و اشعار، مدرسه و تدريس ايشان، اساتيد و مولفات ايشان مطرح شده است. بخش بعدى، ادب و ادبيات مى باشد كه ايشان از آن در تاليف نهج البلاغه استفاده كرده است و جزو شاعران بزرگان زمانه خود بوده است. بخش پايانى كتاب در باب وفات و محل دفن ايشان مى باشد. اين اثر پيرامون سيد رضى است كه در سال ٣۵٩ق؛ يعنى اوايل نيمه دوم سده چهارم هجرى، در بغداد مركز خلافت بنى عبّاس و مقر حكومت تيره اى از آل بويه كه در فضاى باز آن، پيروان مذاهب مختلف اسلامى در كنار هم با آزادى و آسايش به تحصيل و تدريس و تأليف و تصنيف و مذاكره و مبادله علوم عقلى و نقلى و فنون اسلامى و معارف بشرى، اشتغال داشتند، ديده به دنيا گشود. بغداد در سده چهارم هجرى مركز تلاقى تمدن اسلامى، و محل تجمع انبوه دانشمندان، فقهاء، محدثين، متكلمين، ادبا و شعراى نامى بود. به طورى كه در سراسر دنياى پهناور اسلام، مركز علمى ديگرى به پاى آن نمى رسيد. خانواده سيد رضى كه او از ميان آن ها برخاسته، يكى از اصيل ترين خاندان هاى علمى و دينى شيعه اماميه، از دودمان پاك نبوت، و سلاله برگزيده ولايت و امامت بود، و افراد آن از شهرت و محبوبيت خاصى برخوردار بودند. پدرش حسين بن موسى موسوى، ملقب به «طاهر ذو المناقب» شخصيت نامدار عصر، و مورد احترام و تكريم خاص و عام و رجال دين و دولت بود. و مادرش «فاطمه» بانوى فاضله علوى، نواده «ناصر كبير» و «ناصر حق» فاتح مازندران و گيلان، مرد علم و جهاد، و شمشير و قلم بوده است. مطالب اين كتاب تمامى زواياى زندگى ايشان را مورد بررسى قرار مى دهد كه در نوع خود اثرى بى نظير مى باشد كه در قرون اخير به رشته تحرير در آمده است.
توضيحات: اين نوشته در مقدمه كتاب حقايق التاويل سيد رضى منتشر شده است.
منبع:مقدمه و متن كتاب