ستودن بيش از آنچه كه سزاوار است نوعى چاپلوسى ، و كمتر از آن ، درماندگى يا حسادت است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت
فصاحت و بلاغت

پيرامون بلاغت در نهج البلاغه (1)

امّا دربارة سؤال كه آيا بلاغت نهج البلاغه با اين بلاغت رسميِ مَدرسيِ تعريف شده چگونه است و آيا در مقايسه با اين تعريف كه سالها و قرنها حوزه هاي علميه در معاني و بيان و بديع و نقدالشّعر و نقد النّثر و موازنه هاي كتب، كه به نظم و نثر در ادبيات عرب و ادب اسلامي جاري است

مقایسه قرآن و نهج البلاغه از نظر فصاحت

قتی الفاظ نهج البلاغه را پهلوی قرآن می گذاریم مثل این است كه انسان با اتومبیل در جاده ای حركت می كند می بیند نشیب و فراز دارد، یك دفعه روی آسفالت جدید قرار می گیرد می بیند اتومبیل روی یك خط هموار حركت می كند و كوچكترین نشیب و فرازی ندارد: «دار بالبلاء محفوفة و بالغدر معروفة، لا تدوم احوالها و لا تسلم نزّالها. . . العیش فیها مذموم» تا آخر، آنگاه می گوید: «هُنالِكَ تَبْلوا كُلُّ نَفْسٍ ما اَسْلَفَتْ وَ رُدّوا اِلَی اللّهِ مَوْلیهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانوا یَفْتَرون» یك انسجام عجیب! من دیدم این قدر تفاوت است