ویژگی های اخلاقی یک انسان مسلمان در نهج البلاغه
زیست اخلاقی، یکی از نیازهای جدی انسان امروزی است که هر جامعه به تناسب فرهنگ حاکم بر آن تلاش کرده تا الگوی مناسبی برای آن ارائه کند. در جوامع اسلامی دو منبع قرآن و عترت، بهتر از هر دستورالعمل دیگری می تواند الگوی مناسب این نوع زیستن را ارائه کند. ویژگی های اخلاقی یک انسان مسلمان را می توان در جای جای نهج البلاغه مشاهده کرد.
دو نوع مفهوم شناسی معروف درباره مفهوم اخلاق وجود دارد:
اول، تعریفی که قدما ارائه داده اند و بر اساس آن، اخلاق، ویژگی و خصلت های درونی ای است که انسان آنها را به راحتی و بدون تکلف انجام می دهد. و شامل دو جزء است: فضایل و رذایل. با این تعریف، اخلاق یعنی پاک شدن از رذایل و متصف شدن به فضایل.
در تعریف دوم که در عصر جدید ارائه شده، اخلاق همان رفتارهایی است که انسان باید آنها را داشته باشد.
اما در نهج البلاغه تعریف اخلاق فراتر از این است؛ درنهج البلاغه اخلاق شامل شش بخش است: بینشها، ارزشها، گرایشها، روشها، کنشها و گویشها. از نگاه نهجالبلاغه در یک زیست اخلاقی، انسان باید همه موارد فوق را اصلاح کند.
در نهجالبلاغه تعریف اخلاق فراتر از این است؛ درنهج البلاغه اخلاق شامل شش بخش است: بینشها، ارزش ها، گرایش ها، روش ها، کنش ها و گویش ها.
جایگاه اخلاق
در خطبه 192 نهجالبلاغه، امامعلی (علیه السلام) می فرماید: اگر قرار باشد ما در زندگی به چیزی تعصب بورزیم و ایستادگی کنیم و از آن عبور نکنیم، آن اخلاق است:
«فَإن کانَ لا بُدَّ مِنَ العَصَبِیه.. فَلیکُن تعصُّبُکم لِمَکارمِ الْخِصالِ و مَحامِدِ الأفعالِ و مَحاسِنِ الأمورِ» 1
نکته زیبا اینجاست که امیرمؤمنان (علیه السلام) اخلاق را فقط خصلت نمی داند. فقط رفتار هم نمیداند. خصلت هست، رفتار هست، فراتر از این هم هست. همان طور که در ادامه خواهیم دید که ایشان میدان اخلاق را خیلی وسیع و در تمام امور زندگی می بیند.
«الّتی تفاضَلَت فیها المُجَداءِ و الْنُّجَداءُ مِن بُیوتاتِ العَرَبِ و یعاسیبِ القَبائِلِ» 2
این سه چیز مواردی است که انسانهای بزرگوار و شایسته در آن از هم سبقت میگیرند؛ یعنی اگر قرار باشد ما باهم مسابقه ای بدهیم در اخلاق است. جامعهای سالم است که با ارزش ترین مسابقهاش در اخلاق باشد. بهترین مسابقه انسانی در «بِالاخلاق الرَّغیبه..» است؛ یعنی اخلاق پسندیده. «والاَحلامِ العَظیمه..» خردهای بزرگ. «والاَخطارِ الجَلیلَه..» مقامهای والا.
«و الآثار المَحموده..» نشانه های نیکو. مشاهده می شود که نوع نگاه امام (علیه السلام) به اخلاق نگاه وسیعی است.
الگوی زیست اخلاقی
بعد ایشان می فرمایند: «فَتَعَصَّبواْ لِخِلالِ الحَمدِ مِنَ...» در خصلتهای نیکو تعصب بورزید. خصلتهای نیکو مانند چی؟ چند مثال ایشان می زند. در این مثال ها هم نگاه امیرمؤمنان (علیه السلام) به اخلاق روشن میشود، هم جایگاه اخلاق، هم اهمیت آن و هم مفهومشناسی اخلاق. میفرمایند بروید در اینها تعصب بورزید، در اینها مسابقه دهید و رشد کنید: «مِنَ الحِفظِ لِلْجِوار» از جمله موارد اخلاقی ای که باید کسب کنید، پاس داشتن حق همسایگان، شهروندان و امثال آن است. زیبایی مطلب در این است که اخلاق با پاسداشت حقوق باید شکل بگیرد. شاید مهمترین مسأله اخلاق هم همین پاسداشت حقوق باشد.
«و الوَفاءِ بالذَّمامِ» و به پیمانها وفا کردن.
«و الطّاعه.. لِلبِرّ» و نیکی را فرمان بردن، یعنی زیر بار غیرنیکی نرفتن، یعنی هرچه به ما فشار بیاورند و دستور دهند، به غیرنیکی تن ندهیم. مهم نیست چه کسی فرمان می دهد یا از کجا انسان در تنگنا مانده است، به جرم و تعدی تن ندهد.
«و المَعصیه.. لِلکِبر» نافرمانی نسبت به تکبر و خودکامگی که این از مسائل محوری در نهج البلاغه است.
«و الأخذ بالفضل» و به فضیلت آراسته بودن. آنهایی که در گذشته اخلاق را تعریف کرده اند تنها به این مورد پرداخته اند.
«و الکفِّ عن البَغْی» ستمگری را پس زدن. از خود و از دیگران. تن به ستم ندهد و ستمگری نکند. از ستم بازایستد.
«وَ الإِعْظامِ لِلقَتل» بزرگ شمردن قتل. این مورد مانند یک خط قرمز میماند و هیچ کس نباید به سمتش برود. اگر خون یک بی گناه ریخته شود، گویی خون همه جامعه ریخته شده است. امیرمؤمنان (علیه السلام) در نامه 53 می فرمایند: خداوند نسبت به هیچ چیز این گونه خشم نمی گیرد. هیچ چیز مثل آن، دولتها و حکومت ها را به سمت هلاک نمی برد.
«و الانصافِ لِلخَلْقِ» و داد مردمان را دادن. با انصاف رفتار کردن.
«و الکَظمِ لِلغَیظِ» و خشم را فرو خوردن. جامعه ای که دل های مردمان آن پر از کینه و دشمنی و خشم نسبت بهیکدیگر است، اخلاقی نیست.
«و اجْتِنابِ الفَسادِ فی الأرضِ» و اجتناب از تباهی کردن روی زمین.
امیرمؤمنان (علیه السلام) نمی خواهد محورهای اخلاق را به این موارد حصر کند. بلکه تعدادی از مهم ترین آنها را بیان می کند تا جهت گیری مشخص شود.
اهمیت اخلاق:
اما اهمیت اخلاق در نگاه امام (علیه السلام) چگونه است؟ در خطبه 113 جملهای از ایشان وارد شده است که «لا قرین کَحُسنِالخُلقِ»3
در خطبه 176 عبارتی هست که امام(علیه السلام) میفرمایند نسبت به اخلاق حساس باشید: «ایاکم و تَهزیعِ الأخلاق و تَصریفَها»4 به نظر اینطور میآید که اگر اخلاق زیرپا گذاشته شود هیچ چیز سالم نمیماند، نه اعتقادات، نه زندگی، نه سیاست، نه اجتماع و نه هیچ ارزش دیگر.
در خطبه 192 نهج البلاغه، امام علی (علیه السلام) می فرماید: اگر قرار باشد ما در زندگی به چیزی تعصب بورزیم و ایستادگی کنیم و از آن عبور نکنیم، آن اخلاق است:
«فَإن کانَ لا بُدَّ مِنَ العَصَبِیه.. فَلیکُن تعصُّبُکم لِمَکارمِ الْخِصالِ و مَحامِدِ الأفعالِ و مَحاسِنِ الأمورِ»
ایشان در حکمت 38 می فرمایند: «و أکرمُ الحسبِ حُسنُ الخُلقِ». حسب به معنای شرافت قابل محاسبه است. گرامیترین شرافت قابل محاسبه، اخلاق نیکوست. آنچه اعتبار دارد اخلاق است. انسان ها بر اساس آن به حساب می آیند.
«إنَّ أکرمَکُم عندَالله أتقیکُم»5
قرآن همه ارزش ها را به تقوی (پروا داری) داده است.
در کلمات امیرمؤمنان (علیه السلام) هست که: «التُّقی رئیسُ الاخلاق» پرواداری رئیس اخلاق است. نگاه کنید جامعه چقدر پروادار است. چقدر حریم نگه میدارد رعایت حقوق میکند. ملاک جامعه سالم همین است.
در حکمت 229 حضرت بیان می دارند که «کَفَی بالقَناعَه مُلکاً» قناعت برای دولتمندی کافی است. «و بِحُسنِ الخُلُقِ نَعیماً» کسی که اخلاق دارد همه نعمت ها را دارد. اگر در جامعه ای اخلاق حاکم باشد در پرتوی او می توان به همه جا رسید.
در خطبه 28 میخوانیم «إنَّ أخوَفَ ما أخافَ علَیکُم إثنَتان: إتِّباعِ الهَوَی و طولِ الأمَل» من از دو چیز بر شما می ترسم: پیروی از هوا و آرزوی دراز. هر دوی اینها از جنس بی اخلاقی هستند. در شرح نهج البلاغه ابنابیالحدید، از امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است: «عَدمُ الأدَبِ سبَبُ کلِّ شرٍّ» فقدان ادب (اخلاق) علت همه شرور است.
معیار ارزش عمل
حال ببینیم ارزش هر عمل به چیست. از نگاه امیرمؤمنان (علیه السلام) ارزش یک عمل به اخلاقی بودنش است نه زیادی آن.
در حکمت 95 می بینیم «لا یقِلُّ عملٌ معَ التَّقوی» هیچ عملی با پرواداری کم محسوب نمی شود. «و کََیفَ یقِلُّ ما یتَقبَّل؟» و چگونه کم به حساب آید چیزی که نزد خدا پذیرفته می شود؟ عمل اخلاقی در عالم خواهد ماند؛ چرا که طبق قوانین عالم است. اما عمل غیراخلاقی مخالف قوانین عالم است. رشد نمیکند. بالنده نیست. قرآن می گوید: «و البلدُ الطیب یخرُجُ نَباته بإذنِ ربِّه»6
الگوهایی برای اخلاق
ما باید یک الگوی اخلاقی را پیش روی خود قرار دهیم و رفتار و قواعد زندگی را از آن استخراج کنیم. امیرمؤمنان (علیه السلام) در بحث الگوی زیست اخلاقی، پیامبر اکرم (ص) را معرفی می کند و در امتداد پیامبر (ص) خودش را:
« ولقد کانَ فی رسولالله کافٍ لکَ فی الأُسوه..... فَتَأَسَّ بِنبیکَ الأَطیبِ الأَطهَر فَإنَّ فِیهِ أُسوَه.. لِمَن تأسَّی و عزاءً لمن تَعَزَّی و أَحَبَّ العِبادِ إلَیالله الْمُتَأَسِّی بِنبیهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ.»7
بی گمان در پیامبر خدا برای شما الگوی کافی هست. پس به پیامبر پاک پاکیزه ات تأسی کن که بدون شک او نمونه ای است نیکو برای کسی که به دنبال الگو باشد و انتسابی است عالی برای کسی که به او منتسب شود و محبوب ترین نزدِ خدا کسی است که پیامبرش را پیروی کند و پا جای پای او بگذارد.
در خطبه 192 امیرمؤمنان (علیه السلام) نکته ای را درباره اخلاق پیامبراکرم (ص) بیان می کند:
به محض اینکه پیامبر از شیر گرفته شد، خداوند بهبزرگ ترین فرشته اش مسؤولیت داد کرامت های اخلاقی و همه نیکویی های اخلاق جهان را شب و روز به وی آموزش دهد.8
و من مثل سایه پیامبر (ص) را دنبال کردم، مانند بچه شتری که مادرش را دنبال می کند. هر روز پرچمی از اخلاق خود را برای من می افراشت و مرا امر می کرد که از او پیروی کنم.9
می توانیم استنباط کنیم که الگوی مناسب پیامبر(ص) و اوصیای او هستند.
امیرمؤمنان در خطبه 87 هم این گونه خودش را به ما معرفی می کند:
«و ألبَستُکُمُ العافیه.. مِنْ عَدلی و فَرَشتُکمُ المَعروفَ مِن قَوْلی و فِعلی و أرَیتُکمْ کَرائِمَ الأخلاقِ مِن نَفْسی»
از عدالت خود، لباس عافیت بر تن شما پوشانیدم. و توسط گفتار و رفتارم نیکی را برای شما گسترانیدم و کرامت های اخلاقی در زندگی را از جانب خودم نشانتان دادم.
پس در اخلاق، سخن و عمل در کنار هم است. امیرمؤمنان (علیه السلام) می خواهد بگوید مدلی که من پیاده کردم یک مدل کاملا اخلاقی است. یعنی حکومت تابع اخلاق شده؛ اقتصاد تابع اخلاق شده. همه چیز تابع اخلاق شده است. در این صورت، زندگی فرد انسانی میشود. اگر چنین اتفاقی نیفتد، به نظر نمی رسد چیزی اصلاح شود. آنچه از ظلم و ستم می بینیم، بهدلیل فقدان اخلاق است یا اینکه اخلاق تابع چیزهای دیگری شده است؛ تابع سیاست شده است، اخلاق تابع اقتصاد شده است.
در خطبه 176 عبارتی هست که امام(علیه السلام) می فرمایند نسبت به اخلاق حساس باشید: «ایاکم و تَهزیعِ الأخلاق و تَصریفَها» به نظر این طور می آید که اگر اخلاق زیر پا گذاشته شود هیچ چیز سالم نمی ماند، نه اعتقادات، نه زندگی، نه سیاست، نه اجتماع و نه هیچ ارزش دیگر.
منابع:
1- اگر به ناچار تعصب ورزیدن باید، باید در چیزی تعصب بورزید که شایسته باشد: خویهای بزرگوارانه، کارهای پسندیده و کارهایی که نیکوست.
2- اینها مواردی اند که در آن بزرگواران، دلاوران، از خاندان برجسته عرب، مهتران قبایل و شخصیتهای برجسته سعی میکنند خود را بهآن متصف کنند.
3- هیچ همنشین و قرینی برای انسان مانند اخلاق نیکو نیست.
4- از شکستن اخلاق و دگرگون کردن آن بپرهیزید.
5- سوره حجرات – آیه 13
6- سوره اعراف – آیه 58
7- نهج البلاغه - خطبه 160
8- و لقد قَرَنَالله به مِن لَدُن آن کانَ فَطیماً أعظمَ مَلَکٍ مِن ملائکتِهِ یسلُکُ بِهِ طریقَ المکارِمِ و مَحاسِنَ أخلاقِ العالَم لیله و نَهارِه
9- و لقد کُنتُ أتَّبِعُهُ اْتِّباعَ الْفَصیلِ أثَرَ أُمِّه..ِ یرفَعُ لی فی کلِّ یومٍ مِن أخلاقِهِ عَلَماً و یأمُرُنی بالإقتِداءِ بِهِ.
منبع: مجله همشهری آیه مهرماه - مصطفی دلشاد تهرانی/ جهرمی زاده.