اى مردم، متاع اين جهانى همانند گياهى است خشك و بيمارى انگيز. پس، از چراگاهى دورى گزينيد كه رخت بر بستن از آن خوشتر است از قرار گرفتن در آن و به اندك روزى آن خرسند شدن، بهتر است از ثروت آن.
آنكه مال فراوان اندوخته، محكوم به فقر است و هر كه از آن بى نيازى جسته به آسودگى رسيده.
كسى را كه به زيورها و آرايه هايش فريفته شود، نابينايى در پى است.
هر كه دوستيش را شعار خود سازد، دل خود را از اندوه پر ساخته و اين اندوه در اعماق قلبش بماند، اندوهى بر او چيره شود و به خود مشغولش دارد و اندوهى محزونش نمايد و همچنان، با او در ستيز و كشاكش بود تا راه نفسش بسته آيد و او را در گورستانى افكنند، در حالى كه، شاهرگ حياتش بريده شده است. گرفتن جانش بر خداوند آسان بود و به گورستان بردنش براى يارانش سهل.
مؤمن دنيا را به ديده عبرت مى نگرد، و به هر چه روزى روزانه اوست، خرسند است و با خشم و كينه، سخن دنيا را مى شنود،
اگر گويند كه توانگر شد، بى درنگ، بانگ برآيد كه تهى دست گرديد و اگر به زندگيش شادمان شوند بايد به سوگ مردنش نشست. چنين است حال آدمى در اين جهان و حال آنكه، روزى كه در آن نوميد شوند هنوز در نرسيده است.