151.و من خطبة له (علیه السلام) يحذر من الفتن
اللّه و رسوله
(1)وَ أَحْمَدُ اللَّهَ
(2)وَ أَسْتَعِينُهُ عَلَى مَدَاحِرِ الشَّيْطَانِ وَ مَزَاجِرِهِ
(3)وَ الِاعْتِصَامِ مِنْ حَبَائِلِهِ وَ مَخَاتِلِهِ
(4)وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
(5)وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ
(6)لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ
(7)أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ
(8)وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ
(9)وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ
(10)يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ
التحذير من الفتن
(11)ثُمَّ إِنَّكُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلَايَا قَدِ اقْتَرَبَتْ
(12)فَاتَّقُوا سَكَرَاتِ النِّعْمَةِ وَ احْذَرُوا بَوَائِقَ النِّقْمَةِ
(13)وَ تَثَبَّتُوا فِي قَتَامِ الْعِشْوَةِ وَ اعْوِجَاجِ الْفِتْنَةِ
(14)عِنْدَ طُلُوعِ جَنِينِهَا وَ ظُهُورِ كَمِينِهَا
(15)وَ انْتِصَابِ قُطْبِهَا وَ مَدَارِ رَحَاهَا
(16)تَبْدَأُ فِي مَدَارِجَ خَفِيَّةٍ وَ تَئُولُ إِلَى فَظَاعَةٍ جَلِيَّةٍ
(17)شِبَابُهَا كَشِبَابِ الْغُلَامِ وَ آثَارُهَا كَآثَارِ السِّلَامِ
(18) يَتَوَارَثُهَا الظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ
(19)أَوَّلُهُمْ قَائِدٌ لِآخِرِهِمْ وَ آخِرُهُمْ مُقْتَدٍ بِأَوَّلِهِمْ
(20)يَتَنَافَسُونَ فِي دُنْيَا دَنِيَّةٍ وَ يَتَكَالَبُونَ عَلَى جِيفَةٍ مُرِيحَةٍ
(21)وَ عَنْ قَلِيلٍ يَتَبَرَّأُ التَّابِعُ مِنَ الْمَتْبُوعِ وَ الْقَائِدُ مِنَ الْمَقُودِ
(22)فَيَتَزَايَلُونَ بِالْبَغْضَاءِ وَ يَتَلَاعَنُونَ عِنْدَ اللِّقَاءِ
(23) ثُمَّ يَأْتِي بَعْدَ ذَلِكَ طَالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ وَ الْقَاصِمَةِ الزَّحُوفِ
(24)فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلَامَةٍ
(25) وَ تَخْتَلِفُ الْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا
(26)وَ تَلْتَبِسُ الْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا
(27) مَنْ أَشْرَفَ لَهَا قَصَمَتْهُ وَ مَنْ سَعَى فِيهَا حَطَمَتْهُ
(28)يَتَكَادَمُونَ فِيهَا تَكَادُمَ الْحُمُرِ فِي الْعَانَةِ
(29)قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ الْحَبْلِ وَ عَمِيَ وَجْهُ الْأَمْرِ
(30)تَغِيضُ فِيهَا الْحِكْمَةُ وَ تَنْطِقُ فِيهَا الظَّلَمَةُ
(31)وَ تَدُقُّ أَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِهَا
(32)يَضِيعُ فِي غُبَارِهَا الْوُحْدَانُ وَ يَهْلِكُ فِي طَرِيقِهَا الرُّكْبَانُ
(33)تَرِدُ بِمُرِّ الْقَضَاءِ وَ تَحْلُبُ عَبِيطَ الدِّمَاءِ
(34)وَ تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّينِ وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْيَقِينِ
(35)يَهْرُبُ مِنْهَا الْأَكْيَاسُ وَ يُدَبِّرُهَا الْأَرْجَاسُ
(36)مِرْعَادٌ مِبْرَاقٌ كَاشِفَةٌ عَنْ سَاقٍ
(37)تُقْطَعُ فِيهَا الْأَرْحَامُ وَ يُفَارَقُ عَلَيْهَا الْإِسْلَامُ
(38)بَرِيئُهَا سَقِيمٌ وَ ظَاعِنُهَا مُقِيمٌ
منها
(39)بَيْنَ قَتِيلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِيرٍ
(40) يَخْتِلُونَ بِعَقْدِ الْأَيْمَانِ وَ بِغُرُورِ الْإِيمَانِ
(41)فَلَا تَكُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ وَ أَعْلَامَ الْبِدَعِ
(42)وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ وَ بُنِيَتْ عَلَيْهِ أَرْكَانُ الطَّاعَةِ
(43)وَ اقْدَمُوا عَلَى اللَّهِ مَظْلُومِينَ وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظَالِمِينَ
(44)وَ اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ
(45)وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ
(46)فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ الطَّاعَةِ
(2)و از خدا یاری می خواهم بر اموری که شیطانرا طرد و نهی می کند(مرا یاری کند به انجام کارهایی که شیطان را میراند و از من منع می کند).
(3)و بر چنگ زدند بر او از دامها و حیله های شیطان.
(4)و شهادت می دهم که معبودی جز خدا نیست در حالیکه تنها و یکتاست و شریک ندارد(آین قسمت در بعض نسخه ها هست و در بعضی نیست).
(5)و شهادت می دهم که حضرت محمد بنده او، فرستاده او، و پسندیده او و برگزیده او است.
(6)فضل و بزرگواری آن حضرت برابری نمی شود، و فقدان و از دست رفتن او جبران نمی گردد.
(7)شهرها و محیط انسانی به وسیله او روشن شد پس از آنکه تاریکی گمراهی آنرا فرا گرفته بود.
(8)و بعد از نادانی که بر عقلها چیره شده ود، و درشتی و بدخلقی که حکمفرما بود.
(9)و مردم حرامها را حلال می شمردند، و اشخاص دانشمند و حکمی را ذلیل می داشتند.
(10)در فترت( در حال نبود پیمغبر ، وحی الهی ، احکام دینی) زندگی می کردند، و در حال کفر می میرند.
(11)پس شما گروه عرب نشانه تیربلاها هستید که نزدیک شده است.
(12)پس از مستی های نعمت بپرهیزید ؛ و از هلاکت عذاب بترسید.
(13)و درنگ و ثابت قدمی کنید در گرود و غبار شبهه و کم نوری، و کجی و ناهنجاری فتنه و آشوب.
(14)موقع نمایان شدن ججنین و بچه آن(فتنه) و ظاهر شدن کمین آن.
(15)و موقع نصب و پا برجا شدن قطب آن و به گردش درآمدن آسیاب آن.
(16)و راهاه و مراکز پنهان( فتنه) بوجود می آید و رشد می کند، ودرنتیجه رسوائی نمایان ببار می آورد( رسوائی و قباحت آشکار نتیجه می دهد).
(17)رشد و نموّ آن مانند رشد و نمو پس بچه است( به تدریج رشد می کند) و آثار آن مانند آثار سنگ است( با هر چه برخورد کند می شکند).
(18)نتیجه آن فتنه را که ریاست ناحق است ستمگران از یکدیگر از روی عهد و پیمان ارث می برند(چون معاویه عمرش به سر رسد وصیت و عهد می کند که پسرش یزید در جای او باشد همین طور خلفا و ملوک دیگر).
(19)اول انها پیشوای آخر آنها می باشد، و آخر آنها اقتداء کننده و پیرو اول ایشان است.
(20)در سر دنیای پست با هم رقابت می کنند و اظهار علاقه می کنند، ودر سر لاشه گندیده با هم مکش و نزاع می نند.
(21)و در اندک زمانی بیزاری کند تبعیت کننده از متبوع، و پیشوا از پیرو.
(22)پس با کینه و عداوت از هم جدا می شوند، و موقع ملاقات یکدیگر را لعنت می کنند( در شوری عبدالحرمن بن عوف طرف عثما نرا گرفته و رای به او داده علی علیه السلام را از حقش محروم نمود بعداً طوری میان ان دو عداوت داده شد که تا اخر عمر با هم قهر نموده و حرف نزدند و یکدیگر را لعن ونفرین می کردند).
(23)پس بعد از این فتنه (مقدمات فتنه) اضطراب آورد و شکننده حمله کننده روی می آورد.
(24)پس دلهایی بعد ز استقامت کج و منحرف شود، و مردانی بعد از سلامتی گمراه می شوند.
(25)و هواها و خواهشها مختلف می شود موقع هجوم آن فتنه
(26)و رأیها و عقیده ها مشتبه می گردد موقع ظهور آن.
(27)هر کس به آن فتنه نزدیک شود او را می شکند و هر کس در ان تلاش کند او را خرد کند.
(28)مردم در آن فتنه یکدیگر را گاز می گیرند، مانند گاز گرفتن خرها یکدیگر را در گله.
(29)ریسمان گره شده(احکام محکم دین) مضطرب و پریشان می شود و روی کار( راه حق و هدایت) پوشیده می گردد.
(30)حکمت و موعظه در آن کاسته می شود، و ستمگران در ان سخن می گویند و زبان می گشایند.
(31)و بادیه نشینها را با سوهان خود خرد می کنند، وبا سینه خود آنها را میکوبد.
(32)در گرد و غبار آن فتنه اشخاص تنها و بی کس( یا یگانه ها) ضایع می شوند، و در راه آن سواران(دلیران و شجاعان) هلاک می گردند.
(33)با تلخی قضا وارد می گرد، و خونهای تازه می دوشد.
(34)در ان فتنه نشانه های دین رخنه می بیند، گره های یقین گشوده می شود.
(35)اشخاص زیرک از آن می گریزند، و اشخاص پلید آنرا داره می کنند.
(36)دارای رعد وبرق است و در تلاش می باشد.
(37)رشته خویشاوندی در آن قطع می شود ، و در آن مردم از اسلام دور و جدا می شوند.
(38)بهبودان آن بیمارند( آنهایی که خود را پاک و سالم می پندارند آلوده اند) و کوچ کنندگان آن(آنهایی که خیال می کنند خود را از فتنه کنار کشیده اند) در فتنه اقامت دارند.
از آن خطبه است درباره حال مومنان در فتنه و وظیفه آنان.
(39)مومنان بعضی کشته وخونش بهدر رفته اند، و بعضی ترسان و هراسان در جستجوی امان و پناهگاه می باشند.
(40)و ایشان را فریب می دهند( فتنه گران مومنان را می فریبند) با بستن پیمانها و سوگندها و یا فریب دین و ایمان.
(41)پس از نشانه ها و رهبران فتنه ها و پرچمهای بدعتها نباشید.
(42)و ملازم باشید به آنچه ریسمان جماعت به ان بسته شده و پایه های اطاعت بر آن بنا و ساخته شد هاست.
(43)و پیش خدا مطلوم بروید و ظالم نروید( اکرامر دائر باشد بین ظالم بودن و مشلوم بودن مظلومیت را اخیتیار کنید).
(44)از پله ها و راههای شیطان و فرودگاههای ظلم و ستم بپرهیزید.
(45)و به شکم های خود حرامهای کم وارد نکنید( تاچه رسد به حرامهای زیاد).
(46)زیرا شما زیر نظر کسی هستید که گناه و نافرمانی بر شما حرام نموده، و راه اطاعت و فرمانبری را برای شما آسان کرده است.
قبلی [1] بعدی [2]Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/7732
[2] https://farsi.balaghah.net/node/7785