(1)لِيَعْلَمَ لَهُمْ مِنْهُ حَقِيقَةَ حَالِهِ مَعَ أَصْحَابِ الْجَمَلِ لِتَزُولَ الشُّبْهَةُ مِنْ نُفُوسِهِمْ
(2)فَبَيَّنَ لَهُ (علیه السلام)مِنْ أَمْرِهِ مَعَهُمْ مَا عَلِمَ بِهِ أَنَّهُ عَلَى الْحَقِّ
(3)ثُمَّ قَالَ لَهُ بَايِعْ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ قَوْمٍ وَ لَا أُحْدِثُ حَدَثاً حَتَّى أَرْجِعَ إِلَيْهِمْ
(4)فَقَالَ (علیه السلام)أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ الَّذِينَ وَرَاءَكَ بَعَثُوكَ رَائِداً تَبْتَغِي لَهُمْ مَسَاقِطَ الْغَيْثِ
(5)فَرَجَعْتَ إِلَيْهِمْ وَ أَخْبَرْتَهُمْ عَنِ الْكَلَإِ وَ الْمَاءِ فَخَالَفُوا إِلَى الْمَعَاطِشِ وَ الْمَجَادِبِ مَا كُنْتَ صَانِعاً
(6)قَالَ كُنْتُ تَارِكَهُمْ وَ مُخَالِفَهُمْ إِلَى الْكَلَإِ وَ الْمَاءِ
(7)فَقَالَ (علیه السلام):فَامْدُدْ إِذاً يَدَكَ
(8)فَقَالَ الرَّجُلُ فَوَاللَّهِ مَا اسْتَطَعْتُ أَنْ أَمْتَنِعَ عِنْدَ قِيَامِ الْحُجَّةِ عَلَيَّ فَبَايَعْتُهُ (علیه السلام)
(9)وَ الرَّجُلُ يُعْرَفُ بِكُلَيْبٍ الْجَرْمِيِ.
(2)پس امام بر آن شخص بیان نمود درباره کار خود با اصحاب جمل مطالبی را که آن شخص دانست که آن بزرگوار بر حق است.
(3)سپس اما به آن شخص فرمود: بیعت کن، گفت: من فرستاده گروهی میباشم، از جانب خود کار تازه ای انجام نمیدهم تا به نزد ایشان برگردم.
(4)پس حضرت فرمود: اگر کسانی که پشت سر تو هستند تو را به عنوان پیشرو بفرستند برای ایشان جاهای فرود آمدن باران(جاهای با آب و علف)پیدا کنی.
(5)پس به سوی ایشان برگردی و به ایشان از محل گیاه و آب خبر دهی، ولی ایشان مخالفت کرده به سوی زمینهای بی آب و گیاه بروند. در آن صورت چه میکنی؟
(6)گفت: ایشان را ترک نموده و بر خلاف آنها به سوی جایگاه گیاه و آب میروم.
(7)پس حضرت فرمود: اکنون دستت را دراز نموده بیعت کن.
(8)مرد میگوید: بخدا سوگند که پس از اتمام حجت بر من نتوانستم از بیعت خودداری کنیم لذا به آن حضرت بیعت کردم.
(9)سید رضی میگوید: آن مرد به کلیب جرمی معروف است.
قبلی [1] بعدی [2]Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/7769
[2] https://farsi.balaghah.net/node/7767