از یک خطبه آن حضرت درباره ی تقوا و عمل و کوشش جدی در راه خدا
....زیرا تقوای الهی کلید درستکاری، و در معاد ذخیره ی رستگاری، و آزادی از هر خوی و عادت واهی، و رهایی از هر تباهی است. از این راه است که جویندکان به مطلوب خود دست یابند، و گریزندگان از خطر نجات یابند، و خواسته ها به دست آیند.
فضیلت عمل
پس عمل کنید تا عمل بالا میرود، و توبه سود می بخشد، و دعا شنیده می شود، و اوضاع آرام است، و قلم ها (ی فرشتگان) روان است.
و بر عمر واژگون کننده، و یا بیماری بازدارنده، و یا مرگ رباینده پیشدستی کنید و به کار و عمل پردازید. زیرا مرگ شکننده ی لذت ها، و تیره کننده ی شهوت ها، و دورکننده ی منزل های شما است. زائری است ناخوشایند، و حریفی است شکست ناپذیر، و جنایتکاری است تاوان ناپذیر.
که دام هایش شما را در بند کشیده، و بلاهای ناگهانی اش از همه سو شما را فراگرفته ، و تیرهایش شما را هدف گرفته ، و قهر و خشمش بر شمافزون کشته، و ظلم و ستمش پیاپی به شما رسیده،و ضربه هایش بر شما اندک به خطا رفته است. نزدیک است ابرهای تیره اش، و بیماری های سختش ، و دشواریهای تاریکش، و بیهوشیهای فراگیرش، و فرارسیدن شتابان و دردناکش، و لایه های سیاهش، و طعم تلخ و ناگوارش از هر سو شما را فراگیرد.
انگار ناگهان سراغ شما آمده، و همرازهای شما را خاموش ساخته ، و جمعتان را پراکنده، و آثارتان را محو نموده، و خانه هاتان را بیکس نهاده، و وارثانتان را برانگیخته و سرگرم تقسیم ارث شمایند. یکی دوست گرم و صمیمی است که سودی به حالتان ندارد، و دیگری خویش غمگینی است که مرگ را دور نمی سازد، و سومی سرزنش کننده ای است که طعنه می زند و دل نمی سوزاند.
فضیلت کوشش
پس بکوشید و جذیت کنید، و مهیا و آماده باشید، و از این سرای توشه، توشه بردارید. مبادا زندگانی دنیا شما را بفریبد چنان که امت های گذشته و مردمان درگذشته ی پیش از شما را فریفت، آنان که شیرش را دوشیدند، و از غفلت آن بهره گرفتند، و روزگارش را به پایان بردند، و تازه اش را کهنه کردند.
سرانجام خانه هاشان گورستان، و مالیهاشان میراث دیگران شد. کسانی را که به دیدنشان رفتند نمی شناختند، و به کسانی که بر آنان گریستند اهمیت نمی دادند، و به کسانی که آنها را خواندند پاسخ نمی گفتند.
پس، از دنیا حذر کنید که بی وفا و نیرنگباز و فریبنده، بخشنده و بازگیرنده، پوشاننده و برهنه کننده است. خوشی هایش دوام ندارد، و رنج هایش پایان نپذیرد، و بلاهایش فرو ننشیند.
در وصف پارسایان
آنان به ظاهر اهل دنیا بودند و در باطن اهل آن نبودند، و در دنیا چون کسی بودند که اهل آن جا نیست.در دنیا با دانش و بینش عمل کردند، و از چنگ آنچه حذر می کردند گریختند. در میان اهل آخرت آمد و شد داشتند، و می دیدند که اهل دنیا مرگ تنشان را مهم می شمارند