233.و من خطبة له (علیه السلام):يحمد اللّه و يثني على نبيه و يوصي بالزهد و التقوى
(1)الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِي فِي الْخَلْقِ حَمْدُهُ
(2)وَ الْغَالِبِ جُنْدُهُ وَ الْمُتَعَالِي جَدُّهُ
(3)أَحْمَدُهُ عَلَى نِعَمِهِ التُّؤَامِ وَ آلَائِهِ الْعِظَامِ
(4)الَّذِي عَظُمَ حِلْمُهُ فَعَفَا وَ عَدَلَ فِي كُلِّ مَا قَضَى وَ عَلِمَ مَا [بِمَا] يَمْضِي وَ مَا مَضَى
(5)مُبْتَدِعِ الْخَلَائِقِ بِعِلْمِهِ وَ مُنْشِئِهِمْ بِحُكْمِهِ
(6)بِلَا اقْتِدَاءٍ وَ لَا تَعْلِيمٍ وَ لَا احْتِذَاءٍ لِمِثَالِ صَانِعٍ حَكِيمٍ
(7)وَ لَا إِصَابَةِ خَطَإٍ وَ لَا حَضْرَةِ مَلَإٍ
الرسول الأعظم
(8)وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
(9)ابْتَعَثَهُ وَ النَّاسُ يَضْرِبُونَ فِي غَمْرَةٍ وَ يَمُوجُونَ فِي حَيْرَةٍ
(10)قَدْ قَادَتْهُمْ أَزِمَّةُ الْحَيْنِ وَ اسْتَغْلَقَتْ عَلَى أَفْئِدَتِهِمْ أَقْفَالُ الرَّيْنِ
الوصية بالزهد و التقوى
(11)عِبَادَ اللَّهِ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا حَقُّ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ الْمُوجِبَةُ عَلَى اللَّهِ حَقَّكُمْ
(12)وَ أَنْ تَسْتَعِينُوا عَلَيْهَا بِاللَّهِ وَ تَسْتَعِينُوا بِهَا عَلَى اللَّهِ
(13)فَإِنَّ التَّقْوَى فِي الْيَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ وَ فِي غَدٍ الطَّرِيقُ إِلَى الْجَنَّةِ
(14)مَسْلَكُهَا وَاضِحٌ وَ سَالِكُهَا رَابِحٌ وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظٌ
(15)لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَةً نَفْسَهَا عَلَى الْأُمَمِ الْمَاضِينَ مِنْكُمْ وَ الْغَابِرِينَ لِحَاجَتِهِمْ إِلَيْهَا غَداً
(16)إِذَا أَعَادَ اللَّهُ مَا أَبْدَى وَ أَخَذَ مَا أَعْطَى وَ سَأَلَ عَمَّا أَسْدَى
(17)فَمَا أَقَلَّ مَنْ قَبِلَهَا وَ حَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا
(18)أُولَئِكَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ هُمْ أَهْلُ صِفَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِذْ يَقُولُ
(19)وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ
(20)فَأَهْطِعُوا بِأَسْمَاعِكُمْ إِلَيْهَا وَ أَلِظُّوا بِجِدِّكُمْ عَلَيْهَا
(21)وَ اعْتَاضُوهَا مِنْ كُلِّ سَلَفٍ خَلَفاً وَ مِنْ كُلِّ مُخَالِفٍ مُوَافِقاً
(22)أَيْقِظُوا بِهَا نَوْمَكُمْ وَ اقْطَعُوا بِهَا يَوْمَكُمْ
(23)وَ أَشْعِرُوهَا قُلُوبَكُمْ وَ ارْحَضُوا بِهَا ذُنُوبَكُمْ
(24)وَ دَاوُوا بِهَا الْأَسْقَامَ وَ بَادِرُوا بِهَا الْحِمَامَ
(25)وَ اعْتَبِرُوا بِمَنْ أَضَاعَهَا وَ لَا يَعْتَبِرَنَّ بِكُمْ مَنْ أَطَاعَهَا
(26)أَلَا فَصُونُوهَا وَ تَصَوَّنُوا بِهَا
(27)وَ كُونُوا عَنِ الدُّنْيَا نُزَّاهاً وَ إِلَى الْآخِرَةِ وُلَّاهاً
(28)وَ لَا تَضَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ التَّقْوَى وَ لَا تَرْفَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ الدُّنْيَا
(29)وَ لَا تَشِيمُوا بَارِقَهَا وَ لَا تَسْمَعُوا نَاطِقَهَا وَ لَا تُجِيبُوا نَاعِقَهَا
(30)وَ لَا تَسْتَضِيئُوا بِإِشْرَاقِهَا وَ لَا تُفْتَنُوا بِأَعْلَاقِهَا
(31)فَإِنَّ بَرْقَهَا خَالِبٌ وَ نُطْقَهَا كَاذِبٌ
(32)وَ أَمْوَالَهَا مَحْرُوبَةٌ وَ أَعْلَاقَهَا مَسْلُوبَةٌ
(33)أَلَا وَ هِيَ الْمُتَصَدِّيَةُ الْعَنُونُ وَ الْجَامِحَةُ الْحَرُونُ
(34)وَ الْمَائِنَةُ الْخَئُونُ وَ الْجَحُودُ الْكَنُودُ
(35)وَ الْعَنُودُ الصَّدُودُ وَ الْحَيُودُ الْمَيُودُ
(36)حَالُهَا انْتِقَالٌ وَ وَطْأَتُهَا زِلْزَالٌ
(37)وَ عِزُّهَا ذُلٌّ وَ جِدُّهَا هَزْلٌ وَ عُلْوُهَا سُفْلٌ
(38)دَارُ [حَرْبٍ] حَرَبٍ وَ سَلَبٍ وَ نَهْبٍ وَ عَطَبٍ
(39)أَهْلُهَا عَلَى سَاقٍ وَ سِيَاقٍ وَ لَحَاقٍ وَ فِرَاقٍ
(40)قَدْ تَحَيَّرَتْ مَذَاهِبُهَا وَ أَعْجَزَتْ مَهَارِبُهَا وَ خَابَتْ مَطَالِبُهَا
(41)فَأَسْلَمَتْهُمُ الْمَعَاقِلُ وَ لَفَظَتْهُمُ الْمَنَازِلُ وَ أَعْيَتْهُمُ الْمَحَاوِلُ
(42)فَمِنْ نَاجٍ مَعْقُورٍ وَ لَحْمٍ مَجْزُورٍ
(43)وَ شِلْوٍ مَذْبُوحٍ وَ دَمٍ مَسْفُوحٍ
(44)وَ عَاضٍّ عَلَى يَدَيْهِ وَ صَافِقٍ بِكَفَّيْهِ وَ مُرْتَفِقٍ بِخَدَّيْهِ
(45)وَ زَارٍ عَلَى رَأْيِهِ وَ رَاجِعٍ عَنْ عَزْمِهِ
(46)وَ قَدْ أَدْبَرَتِ الْحِيلَةُ وَ أَقْبَلَتِ الْغِيلَةُ
(47)وَ لَاتَ حِينَ مَنَاصٍ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ قَدْ فَاتَ مَا فَاتَ
(48)وَ ذَهَبَ مَا ذَهَبَ وَ مَضَتِ الدُّنْيَا لِحَالِ بَالِهَا
(49)فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ.
(1)سپاس و ثنا خدایی را که ستایش او در میان مخلوقات منتشر است.
(2)خدایی که سپاهیان او پیروزند، و بزرگواری او برتر و بالاتر است.
(3)او را حمد میکنم در مقابل نعمتهای پی در پی او، و احسانهای بزرگ او.
(4)خدایی که بردباری او بزرگ است از گناهان عفو میکند، و در هر آنچه حکم کرده عدالت را اجرا کرده، و به هر آنچه میگذرد و گذشته است دانا است.
(5)ایجاد کننده مخلوقات است از روی علم و آگاهی خود، و بوجود آورنده آنها است با فرمان خود.
(6)بودن اقتدا و یاد گرفتن از کسی ، و نه مطابق نمونه آفریننهد حکیم.
(7)و بدون برخورد نمودن با خطا و اشتباه و بدون حاضر بودن جماعت و بزرگانی.
(8)شهادت میدهم به اینکه محمد بنده و فرستاده او است.
(9)خدا او را برانگیخت موقعی که مردم در سختی ضلالت حرکت میکردند، و در حیرت و سرگردانی موج میزدند.
(10)افسارهای هلاکت و تباهی آنها را میکشید، و قفلهای گناه و آلودگی بر قلبهای آنها بسته شده بود.
(11)شما را سفارش میکنم ای بندگان خدا به تقوای الهی.
(12)چون تقوی حق خدای متعال است در عهده و ذمه شما، و باعث لازم شدن شما میشود بر خدا.
(13)و سفارش میکنم که برای بدست آوردن تقوی از خدا یاری بجویید، و بوسیله تقوی برای تقرب بخدا یاری بجویید.
(14)چون تقوی امروز محافظ و سپر است، و فردا راه بهشت است.
(15)راه آن روشن، رونده راه او سود برنده، و جایگاه امانت او نگهدارنده است.
(16)تقوی همیشه خود را بر امتهای گذشته و باقیمانده عرضه نموده و نشان داده چون آنها فردا به آن نیازدارند.
(17)زمانیکه خدا اعاده میکند آنچه را که پدید آورده بود(مردهها را زنده کند) و پس میگیرد آنچه را عطا نموده بود، و سؤال میکند از آنچه عطاکرده بود.
(18)پس چقدر کم هستند آنهایی را که آنرا قبول کرده و به آن بطور سزا و لایق آن عمل کردهاند.
(19)و آنان عددشان کم است، و شایته و اهل تعریف و توصیف خدای سبحان هستند که میفرماید: « وقلیل من عبادی الشکور»:و بندگان بسیار شکرگذار من اندکند- سوره سبأ آیه 13.
(20)پس سرعت کنید با گوشهای خود به سوی آن (ّبه ندای تقوی گوش دهید) و با جدیت خود به سوی آن تلاش کنید.
(21)و آنرا از هر گذشته عوض و جانشین، و از هر مخالف موافق بگیرید.
(22)با تقوی تبدیل به بیداری کنید خواب خود را، و با آن روزهای خود را به پایان رسانید.
(23)و آنرا شعار(لباس زیرین، یا علامت) قلبهای خود قرار دهید، و با آن گناهان خود را بشویید.
(24)و با آن دردها را درمان کنید، و با آن بر مرگ پیشی گیرید(پیش ازآمدن مرگ توشه بگیرید).
(25)و عبرت و موعظه بگیرید از کسی که تقوی را ضایع کرده و از دست داده، و نشود که از شما عبرت بگیرد کسی که از تقوی پیروی کرده است.
(26)هشیار باشید که تقوی را حفظ کنید و خود را با آن محافظت کنید.
(27)و از دنیا دوری جوینده و به آخرت مشتاق و علاقمند باشید.
(28)و پست مدارید کسی را که تقوی او را بلند نموده، و بلند نکنید کسی را که دنیا بلند نموده است.
(29)و به برق ابرهای دنیا نگاه نکنید و به گوینده آن گوش ندهید، وبه دعوت کننده و خواننده آن جواب ندهید.
(30)و از تابشهای دنیا روشنایی نجویید، و با چیزهای نفیس و قمیتی آن فریفته نشوید.
(31)زیرا که رعد وبرق آن بیباران است، و گفتار آن دروغ است.
(32)و ثروتهای ان غارت شدنی و چیزهای نفیس آن ربوده شدنی است.
(33)آگاه باشیدد که دنیا زنی است که خود را نشان میدهد و متعرض مردان میشود، وسرکش و چموش است.
(34)و دروغگوی خیانتکار است، و انکار کننده و لجوج است.
(35)و با عناد و اعراض کننده است، و کج خلق و کجرفتار و مضطرب الحال است.
(36)روش آن انتقال و جورواجور شدن است، و جای پا و قدم برداشتن ان متزلزل ومضطرب است.
(37) وعزت آن ذلت است، و جدّی های آن شوخی و بازیچه است، وبلندی آن پستی است.
(38)سرای ربودن اموال و تاراج و غارت و هلاکت است.
(39)اهل آن آماده و در حال حرکت و رانده شدن و ملحق شدن(به مردگان) و جدا شدن (از عزیزان) هستند.
(40)راههای آن حیرت آور است، گرزگاههای آن منجر به ناتوانی است، مطالب و مقاصد آن نومید کننده است.
(41)پس قصرها و پناهگاهها آنها را تسلیم نموده، و منزلها آنها را بیرون انداخته، و تغییران و تبدیلات آنها را خسته و عاجز کردهاست.
(42)پس بعضی نجات یافته ولی مجروج ودریده شده، و بعضی مانند گوشت قطعه قطعه شده است.
(43)و بعضی مانند بدن سربریده، و بعضی مانند خون ریخته شدهاست.
(44)و بعضی(از تعجب و ندامت) دست به دندان گرفته، و بعضی (از حسرت) دست بدست میزند، و بعضی از ناچاری روی بر بازو و دست نهاده است.
(45)و بعضی بر رأی و نظریه خود عیب گرفته و سرزنش میکند، و بعضی از قصد و تصمیم خود برگشته است.
(46)و چاره و علاج پشت نموده و از دست رفته، و بلا و گرفتاری روی و هجوم نموده است.
(47)جای فرار و خلاص نیست، چه بسیار دو استف مسلماً از دست رفت آنچه از دست رفته است.
(48)و از بین رفت آنچه رفت، و دنیا از پیکار و شأن خود رفت.
(49)پس آسمان و زمین به آنها گریه نکردند، و آنها از مهلت داده شدگان نبودند(سور الدخان-29).
قبلی [1] بعدی [2]Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/7017
[2] https://farsi.balaghah.net/node/7015