227- و من خطبة له (علیه السلام) فی مقاصد أخری:
فَإِنَّ تَقْوَی اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِیرَةُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ کلِّ مَلَکةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ کلِّ هَلَکةٍ بِهَا ینْجَحُ الطَّالِبُ وَ ینْجُو الْهَارِبُ وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ.
فضل العمل
فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ یرْفَعُ وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ وَ الدُّعَاءُ یسْمَعُ وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِیةٌ وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ عُمُراً نَاکساً أَوْ مَرَضاً حَابِساً أَوْ مَوْتاً خَالِساً فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِکمْ وَ مُکدِّرُ شَهَوَاتِکمْ وَ مُبَاعِدُ طِیاتِکمْ زَائِرٌ غَیرُ مَحْبُوبٍ وَ قِرْنٌ غَیرُ مَغْلُوبٍ وَ وَاتِرٌ غَیرُ مَطْلُوبٍ قَدْ أَعْلَقَتْکمْ حَبَائِلُهُ وَ تَکنَّفَتْکمْ غَوَائِلُهُ وَ أَقْصَدَتْکمْ مَعَابِلُهُ وَ عَظُمَتْ فِیکمْ سَطْوَتُهُ وَ تَتَابَعَتْ عَلَیکمْ عَدْوَتُهُ وَ قَلَّتْ عَنْکمْ نَبْوَتُهُ فَیوشِک أَنْ تَغْشَاکمْ دَوَاجِی ظُلَلِهِ وَ احْتِدَامُ عِلَلِهِ وَ حَنَادِسُ غَمَرَاتِهِ وَ غَوَاشِی سَکرَاتِهِ وَ أَلِیمُ إِرْهَاقِهِ وَ دُجُوُّ أَطْبَاقِهِ وَ جُشُوبَةُ مَذَاقِهِ فَکأَنْ قَدْ أَتَاکمْ بَغْتَةً فَأَسْکتَ نَجِیکمْ وَ فَرَّقَ نَدِیکمْ وَ عَفَّی آثَارَکمْ وَ عَطَّلَ دِیارَکمْ وَ بَعَثَ وُرَّاثَکمْ یقْتَسِمُونَ تُرَاثَکمْ بَینَ حَمِیمٍ خَاصٍّ لَمْ ینْفَعْ وَ قَرِیبٍ مَحْزُونٍ لَمْ یمْنَعْ وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ یجْزَعْ.
فضل الجد
فَعَلَیکمْ بِالْجَدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ التَّزَوُّدِ فِی مَنْزِلِ الزَّادِ وَ لَا تَغُرَّنَّکمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا کمَا غَرَّتْ مَنْ کانَ قَبْلَکمْ مِنَ الْأُمَمِ الْمَاضِیةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیةِ الَّذِینَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا وَ أَصْبَحَتْ مَسَاکنُهُمْ أَجْدَاثاً وَ أَمْوَالُهُمْ مِیرَاثاً لَا یعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ وَ لَا یحْفِلُونَ مَنْ بَکاهُمْ وَ لَا یجِیبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ فَاحْذَرُوا الدُّنْیا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِیةٌ مَنُوعٌ مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ لَا یدُومُ رَخَاؤُهَا وَ لَا ینْقَضِی عَنَاؤُهَا وَ لَا یرْکدُ بَلَاؤُهَا.
و منها فی صفة الزهاد
کانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیا وَ لَیسُوا مِنْ أَهْلِهَا فَکانُوا فِیهَا کمَنْ لَیسَ مِنْهَا عَمِلُوا فِیهَا بِمَا یبْصِرُونَ وَ بَادَرُوا فِیهَا مَا یحْذَرُونَ تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَینَ ظَهْرَانَی أَهْلِ الْآخِرَةِ وَ یرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیا یعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیائِهِمْ.
درباره تقوا
قسمتی از یکی از خطبه های امیرالمومنین علیه السلام است:
پس، بی گمان، پرهیز از ناخشنودی خدا، کلید رسیدن به راه درست و مستقیم و ذخیره ای برای روز بازگشت و حساب و موجب آزادی از هر نوع بندگی (بندگی شهوات نفسانی) و باعث رهایی از هرگونه هلاک شدنی می باشد (هلاک شدنی که در اثر گناه رخ می دهد).
به وسیله تقوی، جوینده سعادت به رستگاری می رسد و گریزنده از خطا و گناه، رهایی می یابد و انسان، به عطای بسیار و به آنچه مورد رغبت و میل اوست، دست می یابد.
پس اکنون به عمل بپردازید، که در این حال (یعنی حالی که در این جهان زیست می کنید و از تنی سالم برخوردارید) اعمالتان به سرای دیگر برده می شود، توبه به شما سود می رساند و دعا پذیرفته می گردد، در حال آرامش به سر می برید (گرفتار اضطرابات بیماری و سکرات مرگ نیستید) و قلمها برای ثبت اعمالتان جاری است.
در این عمری که (چون زیاد و طولانی شود، انسان را به حال کودکی و ضعف عقل) بر می گرداند و با عارض شدن مرضی که انسان را از هر کاری (حتی اعمال واجب (دینی) باز می دارد و با وجود مرگی که آدمی را ناگهان می رباید، (با توجه به این پیشامد تا فرصت از دست نرفته) در انجام اعمال نیک، پیشدستی نمایید، پس به راستی مرگ ، ویران کننده لذتهای شما و کدر کننده شهوات و تمایلات و دور سازنده مقاصدتان می باشد، دیدار کننده ای است که دوست داشتنی نیست، هماوردی است که مغلوب شدنی نیست، قاتلی است که طلب کردنی نیست، (تا مورد باز خواست قرار گیرد) همانا، ریسمانها و دامهای مرگ، به شما چنگ انداخته و مصیبتها و رنجهای آن، شما را در بر گرفته و پیکانهای عریض و طویل آن به شما اصابت کرده و قدرت و شدت آن در میان شما عظیم گشته، دشمنی آن با شما پی درپی گردیده و نبریدن و اثر نکردن آن در شما، اندک و ناچیز می باشد، پس نزدیک است، سایه ابرهای تاریک مرگ و حوادث خشمناک و سوزان آن، شما را فرا گیرد، همچنین ظلمت شدید و دشواریهای مرگ و بیهوشی و سختیهای جان کندن آن که قلب را می گیرد و می پوشاند و درد شدید در آن هنگام که مرگ، روح را از بدن بیرون می راند و شدت تاریکی و رنجی که در اثر به هم فشردن آن عارض انسان می گردد و چشیدن مزه ناگوار و تلخ آن، همه اینها نزدیک است به شما احاطه کند، پس چنین پندارید که مرگ ناگهان نزد شما آمده و سخنانی را که آهسته با یکدیگر می گفتید خاموش ساخته و جمعی را که برای مشاوره گرد همدیگر بر آمده بودند، پراکنده نموده.
و آثار و نشانه های شما را محو و نابود کرده و شهرها و سراهایتان را به تعطیل کشانیده است، و نیز وارثانتان را برانگیخته تا ارثیه شما را در میان خود قسمت کنند، وارثانی که یا خویشاوندان مخصوصتان هستند که به حال شما سودی نداشته اند یا نزدیکانی که از مرگ شما اندوهناکند اما نتوانسته اند از فرا رسیدن آن مانع شوند و جلو آن را بگیرند و دسته سومی که از مرگ شما شادمانند و در فقدان شما، جزع و بیتابی نکرده اند، بنابراین، بر شما باد، جدیت و کوشش و آمادگی و مستعد بودن و توشه گرفتن در منزلی که باید از آن توشه برداشت (یعنی دنیا) و مواظب باشید و سخت توجه کنید که دنیا به همانگونه که افرادی از امتها و نسلهای گذشته را که پیش از شما می زیسته اند، فریب داد، شما را فریب ندهد کسانی که شیر دنیا را دوشیدند (و از لذتهای آن برخوردار شدند) و به غفلت و غروری که در طبیعت دنیا وجود دارد، گرفتار شدند، شماری از روزهای دنیا را تباه ساختند (عمری را به بطالت گذراندند) و چیزهای نو و تازه دنیا را، کهنه و فرسوده کردند، و سرانجام، مسکنهای ایشان به گور بدل شد و مالها و ثروت شان میراث دیگران گردید، آنها کسی را که نزد ایشان برود نمی شناسند و به آن که بر آنان بگرید، اعتنایی نمی کنند و هر که ایشان را بخواند جوابش را نمی دهند، بنابر آنچه گفته شد، شما از دنیا بر حذر باشید که به راستی دنیا مکار و فریبکار و گول زننده است، عطا کننده ای است که به زودی انسان را محروم می سازد و هر چه را عطا کرده، دوباره می گیرد، جامه به تن آدمی می پوشاند، اما آن را زود از تن وی بر می کند و بیرون می آورد، آسایش و آرامش آن، دوامی و رنج و سختی آن، انتهایی ندارد بلاء و دشواری آن، راکد نمی ماند و از حرکت باز نمی ایستد.
از همین خطبه است
در وصف زاهدان: زاهدان مردمانی بودند، از اهل دنیا، لیکن اهل دنیا نبودند، پس در دنیا، مانند کسی که اهل دنیا نیست ، می زیستند، در دنیا به آنچه نسبت به آن بصیرت و بینایی داشتند، عمل می کردند و بر چیزهایی که از آن در حذر بودند پیشدستی گرفتند، بدنهای ایشان در میان اهل آخرت از سویی به سویی دیگر در حرکت است، آنان می بینند که اهل دنیا مرگ جسدهای خود را، امری بزرگ می شمارند در حالیکه آنان (یعنی زاهدان) برای مرگ دلهای افراد زنده خود عظمت اهمیت بیشتری قائل و معتقدند.
قبلی [1] بعدی [2]
Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/6344
[2] https://farsi.balaghah.net/node/6346