216- و من کلام له (علیه السلام) لما مر بطلحة بن عبد الله و عبد الرحمن بن عتاب بن أسید و هما قتیلان یوم الجمل:
لَقَدْ أَصْبَحَ أَبُو مُحَمَّدٍ بِهَذَا الْمَکانِ غَرِیباً أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ کنْتُ أَکرَهُ أَنْ تَکونَ قُرَیشٌ قَتْلَی تَحْتَ بُطُونِ الْکوَاکبِ أَدْرَکتُ وَتْرِی مِنْ بَنِی عَبْدِ مَنَافٍ وَ أَفْلَتَتْنِی أَعْیانُ بَنِی جُمَحَ لَقَدْ أَتْلَعُوا أَعْنَاقَهُمْ إِلَی أَمْرٍ لَمْ یکونُوا أَهْلَهُ فَوُقِصُوا دُونَهُ.
کلامی است از امیرالمومنین علیه السلام که آن را در آن هنگام که بر جنازه های طلحه و عبدالرحمن بن عتاب بن اسید که در جنگ جمل کشته شده بودند، می گذشت، ایراد فرمود:
هر آینه و به تحقیق، ابومحمد (یعنی طلحه) به روزی در آمده که در این مکان ، غریب به خاک افتاده است، آگاه باشید به خدا قسم، هر آینه و به راستی من از اینکه (افرادی از قبیله) قریش در زیر شکم ستارگان کشته افتاده باشند،کراهت دارم.
من انتقام و خون خود را از فرزندان عبدمناف دریافت کردم و اعیان قبیله بنی جمح از من گریختند، هر آینه و به تحقیق، آنها گردنهای خود را برای کاری بر افراشتند که شایستگی آن را نداشتند پس، در راه رسیدن به آن گردنهایشان، شکست.
قبلی [1] بعدی [2]
Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/6332
[2] https://farsi.balaghah.net/node/6334