وَ الْکفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى التَّعَمُّقِ.
وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّيغِ وَ الشِّقَاقِ فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ ينِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ مَنْ کثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيئَةُ وَ سَکرَ سُکرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَيهِ مَخْرَجُهُ وَ الشَّک عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى التَّمَارِي وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيدَناً لَمْ يصْبِحْ لَيلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَينَ يدَيهِ نَکصَ عَلَى عَقِبَيهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِک الشَّياطِينِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَکةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ هَلَک فِيهِمَا.
قال الرضي : و بعد هذا کلام ترکنا ذکره خوف الإطالة و الخروج عن الغرض المقصود في هذا الکتاب.
اميرالمومنين همچنين فرمود: کفر نيز بر چهار ستون استوار است: 1- بر کنجکاوى بسيار تا حد منحرف شدن از راه راست و پناه بردن به اوهام و پندارها، براى کشف اسرار، 2- بر نزاع و ستيزه جويى در راه باطل 3- بر متمايل شدن از حق به سوى باطل 4- بر عناد و دشمنى با حق.
پس هر کس در راه باطل به کنجکاوى بپردازد ديگر به راه حق باز نمى گردد و آنکه در اثر نادانى، بسيار گرد ستيزه جويى بگردد، کورى او از ديدن و دريافت حق هميشگى خواهد بود و کسى که حق را فرو نهد و به راه کج برود، چنين کسى عمل نيکو را، مى داند و عمل بد را، نيک مى پندارد و مست مى گردد، آن هم نوعى مستى که در نتيجه غفلت از شناخت حق و رفتن به سوى راه کج عارض مى شود، و آن کس که با حق عناد و دشمنى ورزد راههاى زندگى او دشوار و سنگلاخ مى گردد و کار او سخت و راه بيرون آمدن وى از اين دشواريها، تنگ مى شود.
شک هم بر چهار ستون قرار دارد: 1- جدال و ستيز اما نه براى اثبات حق بلکه براى خودنمايى، 2- ترس (از چيزى که دليل ترسيدن از آن را نمى داند) 3- ترديد و دودلى (که مثلا قصد انجام کارى را بکند سپس از انجام آن منصرف گردد و اين حال ادامه يابد.
4- تسليم در برابر امور هلاک کننده (خود را در موج حوادث افکندن).
پس هر که جدال و ستيز را عادت و خوى خود قرار دهد، شب تاريک او به سپيده دم نمى رسد (همواره در تاريکى جهل باقى مى ماند) و آن کس که از آنچه در برابر رويش قرار دارد، بترسد ، به پشت سر خود باز مى گردد (نه در دنيا نه در آخرت به جلو نمى رود و به جايى نمى رسد) و هر کس که در شک خود دو دل باشد (يعنى همواره از شکى به سوى شک ديگرى برود) و نتواند به کارى مصمم شود، گوشه هاى سم پاى شياطين وسوسه کننده، او را پايمال مى سازد و از ميان مى برد (از سعادت در دنيا و آخرت محروم مى گردد) و آنکه در برابر امور هلاک کننده دنيا و آخرت تسليم شود، هم در دنيا و هم در آخرت هلاک مى گردد.
شريف رضى گويد: بعد از اين سخنان، سخنان ديگرى هم بود که از بيم اينکه مبادا به طول انجامد و ما را از مقصود اصلى از اين کتاب خارج سازد از ذکر آن، صرف نظر کرديم.
Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/5564
[2] https://farsi.balaghah.net/node/5566