دیدگاه قرآن و نهج البلاغه در مورد کُره زمین (1)
شناخت زمین و وقایع آن به گونهای گسترده است که این مقوله را تا حدّ معرّفی یک علم مستقل به نام زمینشناسی (Geology) ارتقا داده است.
چکیده
شناخت زمین و وقایع آن به گونهای گسترده است که این مقوله را تا حدّ معرّفی یک علم مستقل به نام زمینشناسی (Geology) ارتقا داده است و ذهن هر انسان را به این معطوف میدارد که چگونه در قرآن، معجزه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)و نهجالبلاغه حضرت علی(علیه السلام) در زمانهای کهن این مطالب دقیق علمی شناخته و بیان شده است. این بدان معنی است که قرآن مطابق سطح دانش و درک موضوعات علمی در زمان نزول، به بیان مطالب علمی پرداخته است. در این مقاله با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و سخنان گهربار حضرت علی(علیه السلام)به بررسی علوم موجود در این متون در مورد پیدایش، شکل، حرکت، موجودات و پایان کره زمین و... و نهایتاً مقایسه آنها با علم روز زمینشناسی پرداخته شده است.
کلیدواژگان
زمینشناسی، قرآن، نهجالبلاغه، حضرت علی(علیه السلام)، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
مقدّمه
امروزه در بسیاری از محافل علمی و در بین محقّقان این موضوع مطرح است که بسیاری از یافتههای جدید بشر در علم زمینشناسی به طرق مختلف در قرآن کریم و نهجالبلاغه مطرح شده است و در واقع، قرآن کریم و نهجالبلاغه، انسان را به وجود حقایقی از کلّ جهان متوجّه ساختهاند.
علم زمینشناسی همواره به بیان کلّیّه مسایل مرتبط با زمین، اتمسفر، تغییر و تحوّلات زمینشناسی در طول ادوار مختلف و ظهور و انقراض گونههای مختلف جانداران پرداخته است و همهروزه بر اساس یافتههای جدید زمینشناسی دریچههای جدیدی از این علم بر روی انسان گشوده میشود: ﴿قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَهالْآخِرَه إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس خداوند (به همینگونه) جهان آخرت را ایجاد مىکند. یقیناً خدا بر هر چیز توانا است﴾ (العنکبوت/ 20)؛ ﴿قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَه الْمُجْرِمِینَ: بگو: در روى زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!﴾ (النّمل/ 69).
یکی از مسایلی که از جانب خداوند به بندگان توصیه شده، تفکّر و تعمّق در چگونگی آفرینش از طریق سِیر در زمین است (النّمل/ 69). چون قرآن معجزهای برای تمام زمانهاست، لذا صرفاً به بیان کلّیّاتی از علوم مختلف از جمله علم زمینشناسی پرداخته است و جزئیّات آن را به اندیشه بشر واگذار کرده است.
بحث و بررسی
در ادوار مختلف همیشه از مطالب قرآن در خصوص بیان حقایق علمی استفاده شده است و بحث وابستگی علوم طبیعی به قرآن از موارد مورد تأکید دانشمندان معاصر است. یافتههای جدید علمی بهوسیله دانشمندان، همسو بودن کشفیّات و علوم را با آیاتی از قرآن که به آن مطالب وابستگی بیشتری دارند، به اثبات میرساند؛ برای مثال اندیشمندانی نظیر شیخ طنطاوی، تفسیر جامعی در مورد اعجاز قرآن را در 25 جلد تهیّه نموده است (رضایی اصفهانی، 1389: 13).
بدیهی است چون قرآن مجید به تمام مسایل بشریّت میپردازد، بررسی جزئیّات را به انسان واگذار نموده است و تنها به بیان اندکی از علوم مختلف، از جمله زمینشناسی پرداخته است. مطالعه تمام علوم زمینشناسی در این مقاله نمیگنجد و تنها به بیان گلهایی از این دو بوستان الهی پرداخته میشود.
1ـ آغاز جهان و آفرینش زمین
علم زمینشناسی بیان میکند که از آغاز پیدایش زمین تاکنون حدود 5/4 میلیارد سال گذشته است و این ادّعا براساس حوادث زمینشناسی نظیر پیشروی و پسروی دریاها، پیدایش و انقراض موجودات، تغییرات جغرافیای گذشته(Paleogeography)، کوهزاییها (Orogenese) و... صورت گرفته که با توجّه به این موارد تقسیمبندی دورانهای زمینشناسی به نامهای پرکامبرین (Precambrian)، پالئوزوئیک (Paleozoic)، مزوزوئیک (Mesozoic) و سنوزوئیک (Cenozoic) صورت گرفته است (Berberian, 1981: p.251.) و مرز هر کدام از این دورانها با رویدادی عظیم از جمله تغییرات زیستمحیطی، کوهزاییها، انقراضها، پیشروی و پسروی دریاها، گرم و سرد شدن زمین و ... مشخّص میگردد (Emery, 1966: p. 296).
در آیه 4 از سوره حدید خداوند متعال از آفرینش زمین و آسمان در شش هنگام و از آن به شش دوران که هر کدام میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامید، یاد میکند و آیه 10 از سوره فصّلت به خلق کوهها و برکات و غذاها در 4 روز اشاره دارد که منظور 4 فصل است که بخشی عظیم از نظام جاری زمین بر اساس آن شکل گرفته است و ادامه دارد: ﴿هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّه أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ: او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید. سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت).
آنچه را در زمین فرو مى رود، مى داند و آنچه را از آن خارج مىشود و آنچه از آسمان نازل مىگردد و آنچه به آسمان بالا مىرود، و هر جا باشید او با شماست، و خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهید، بیناست﴾ (الحدید/ 4).
این دو آیه با هم منافاتی ندارند، بلکه آیه 4 از سوره حدید به آفرینش کلّی آسمان و زمین و آیه 10 از سوره فصّلت به خلق ملزومات در کُره زمین برای فراهم آوردن شرایط زندگی میپردازد. در آیه 11 از سوره فصّلت بیان میکند که آسمان ابتدا به صورت دود بوده است و این مطلب چیزی است که علوم امروزی نیز به آن اشاره دارند. جالب اینکه بدانیم هماکنون ثابت شده که بسیاری از ستارگان آسمان به صورت تودهای فشرده از گاز هستند: ﴿وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَه أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ * ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ: او در زمین کوههاى استوارى قرار داد و برکتهایی در آن آفرید و موادّ غذایى آن را مقدّر فرمود، ـ اینها همه در چهار روز بود ـ درست به اندازه نیاز تقاضاکنندگان.
* سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالىکه به صورت دود بود. به آن و به زمین دستور داد: به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه! آنها گفتند: ما از روى طاعت مىآییم (و شکل مىگیریم)!﴾ (فصّلت/ 11ـ 10).
حضرت علی(علیه السلام) در سخنان ارزشمند خود به این مسأله اشاره کرده است و فرمودهاند که خداوند در حالی که آسمانها به صورت دود و بخار بود. به آن فرمان داد، پس رابطه آنها را برقرار ساخت. سپس آنها را از هم جدا کرد و میان آنها فاصله انداخت و هفت آسمان را پدید آورد و بر هر راهی و شکافی از آسمان نگهبانی از شهابهای روشن گماشت و با دست قدرتمند خود آنها را از حرکت ناموزون نگهداشت و تسلیم خود فرمود؛ «أَمَادَ السَّماءَ وَ فَطَرَهَا وَ أَرَجَّ الاََْرْضَ وَأَرْجَفَهَا، وَقَلَعَ جِبَالِهَا وَنَسَفَهَا، وَدَکَّ بَعضُهَا بَعْضاً مِنْ هَیْبَه جَلاَلَتِهِ وَمَخُوفِ سَطْوَتِهِ...: در این هنگام آسمان را به حرکت آورد و از هم بشکافت و زمین را به لرزش آورد و بهسختی تکان داد، کوهها از جا کنده، از هیبت جلال و سطوت او به یکدیگر کوبیده و متلاشی شوند و با خاک یکسان گردند...» (نهجالبلاغه/ خ 109)؛
«بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ، حُزُونَه معراجها، وَنَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِیَ دُخَانٌ مُبِینٌ، فَالْتَحَمَتْ عُرَی أَشْرَاجِهَا، وَفَتَقَ بَعْدَ الاِرْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا، وَأَقَامَ رَصَداً مِنَ الشُّهُبِ الثَّوَاقِبِ عَلَی نقابها وَأَمْسَکَهَا مِنْ أَنْ تَمُورَ فِی خَرْقِ الْهَوَاءِ بِأَیْدِهِ وَأَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَه لِأمْرِهِ...: و در حالی که به صورت دود و بخار بود، به آن فرمان داد. پس رابطههای آنها را برقرار ساخت (و با نیروی جاذبه هر کدام یکدیگر را جذب کردند). سپس (آسمانها) را از هم جدا نمود (و با نیروی گریز از مرکز) بین آنها فاصله انداخت و بر هر راهی از آنها نگهبانی از شهابها گماشت و با دست قدرت خود آنها را از حرکات ناموزون در میان فضا نگاه داشت. به آنها دستور داد که در برابر فرمانش تسلیم باشند...» (همان/ خ 91)
و «وَمَا الْجَلِیلُ وَاللَّطِیفُ، وَالثَّقِیلُ والخَفِیفُ، وَالْقَوِیُّ وَالضَّعِیفُ، فِی خَلْقِهِ إِلاَّ سَوَاءٌ. خلقه السماء والکون وَکَذلِکَ السَّماءُ وَالْهَوَاءُ، وَالرِّیَاحُ وَالْمَاءُ. فَانْظُرْ إِلَی الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، وَالنَّبَاتِ وَالشَّجَرِ، وَالْمَاءِ وَالْحَجَرِ، وَاخْتِلاَفِ هذَا اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَتَفَجُّرِ هذِهِ الْبِحَارِ، وَکَثْرَه هذِهِ الْجِبَالِ، وَطُولِ هذِهِ الْقِلاَلِ، وَتَفَرُّقِ هذِهِ اللُّغَاتِ، وَالاََْلْسُنِ الْـمُخْتَلِفَاتِ: موجودات بزرگ و کوچک سنگین و سبک، توانا و ناتوان همه در خلقت برای او یکسان (و در برابر قدرت او بیتفاوت) است. آفرینش آسمان و جهان همین گونه است. آفرینش آسمان و هوا و باد و آب اکنون به خورشید و ماه، گیاه و درخت آب و سنگ و اختلاف این شب و روز و جریان دریاها و کوههای فراوان و بلندی قلّهها و تفرّق و جدایی این لغات و زبانهای گوناگون بنگر (تا خدا را بشناسی). وای بر آن کس که ناظم و مدبّر اینها را انکار کند...» (همان/ خ 185).
همچنین ایشان درباره خلقت خشکیهای زمین پس از خلقت دریاها و از دل آبها توضیح کاملی فرمودهاند؛ چنانکه میفرمایند: «... بِقَرَائِنِها وَ أَحْنَائِهَا ثُمَّ أَنْشَأَ ـ سُبْحَانَهُ ـ فَتْقَ الاََْجْوَاءِ، وَشَقَّ الاََْرْجَاءِ، وَ سَکَائِکَ الَهوَاءِ، فأَجازَ فِیهَا مَاءً مُتَلاطِماً تَیَّارُهُ: ....پس از آن خداوند طبقات جو را از هم گشود و اطراف آن را باز کرد و فضاهای خالی ایجاد نمود، و در آن آبی که امواج متلاطم آن روی هم میغلتید، جاری ساخت...» (همان/ خ 1).
زمین را با موجهای پرخروش و دریاهای مواج پوشاند، موجهای بلند به شدّت به هم میخورد و در تلاطمی سخت هر یک دیگری را واپس میزد. سپس قسمتهای سنگین آب از سنگینی فرونشست و هیجان آنها بر اثر تماس با سینه زمین آرام گرفت (در جریانهای توربیدیتی (Turbulence Current) یا همان جریانهای آشفته که این سخن بدان اشاره دارد، مشخّص شده است که بیشترین شدّت جریان در نزدیک کف بستر نیست، چون آب با کف بستر تماس دارد و نیروی اصطکاک مانع از حرکت زیاد میشود). خشکیهای زمین را در دل امواج گسترد و آب را از خروش بازداشت و از شدّت حرکت آن کاسته شد و بر جای خود آرام گرفت.
سپس کوههای سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد. چشمههای آب را از فراز کوهها بیرون آورد و آبها را در شکاف بیابانها روان کرد و حرکت زمین را با صخرههای عظیم و قلّههای بلند نظم داد. زمین به دلیل نفوذ کوهها در سطح آن و فرو رفتن ریشهها در شکافهای آن و سوار شدن بر دشتها و صحراها از لرزش و اضطراب بازایستاد... (همان/ خ 211 و 91)؛ «...فَمَضَتْ رُؤُسُهَا فِی الْهَوَاءِ، وَ رَسَتْ أُصُولُهَا فِی الْمَاءِ، فَأَنْهَدَ جِبَالَهَا عَنْ سُهُولِهَا، وَ أَسَاخَ قَوَاعِدَهَا فِی متُونِ أَقْطَارِهَا، وَمَوَاضِعِ أَنْصَابِهَا فَأشْهَقَ قِلاَلَهَا، وَأَطَالَ أَنْشَازَهَا وَجَعَلَهَا لِلاََْرْضِ عِمَاداً، وَأَرَّزَهَا فِیهَا أَوْتَاداً، فَسَکَنَتْ عَلَی حَرَکَتِهَا مِن أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا، أَوْ تَسِیخَ بِحِمْلِهَا، أَوْ تَزُولَ عَنْ مَوَاضِعِهَا. فَسُبْحَانَ مَنْ أَمْسَکَهَا بعَْدَ مَوَجَانِ مِیَاهِهَا، وَأَجْمَدَهَا بَعْدَ رُوطُوبَه أَکْنَافِهَا، فَجَعَلَهَا لِخَلْقِهِ مِهَاداً، وَ بَسَطَهَا لَهُمْ فِرَاشاً فَوْقَ بَحْرٍ لُجِّیٍّ رَاکِدٍ لاَ یَجْرِی وَ قَائِمٍ لاَ یَسْرِی، تُکَرْکِرُهُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ، وَتَمْخُصُهُ الْغَمَامُ الذَّوَارِفُ...: ... قلّههای کوهها در هوا پیش میرفت و ریشه آنها در آب رسوخ مینمود.
کوهها از جاهای پست و صاف برآمدگی پیدا مینمودند و کمکم ارتفاع یافتند و بُن آنها در درون و اعماق زمین ریشه دوانید. قلّههای آنها را به سوی آسمان کشید و نوک آنها را طولانی ساخت. خداوند این کوهها را تکیهگاه زمین و میخهای نگهدارنده آن گردانید. پس آنگاه در عین متحرّک بودن آرام گرفت، نکند اهل خویش را در سقوط و اضطراب قرار دهد و یا آنچه را که حمل کرده فرو اندازد و یا آن را از جای خویش زایل سازد. منزّه است آن کس که زمین را در میان آن همه امواج ناآرام ثابت نگهداشت...» (همان/ خ 211).
امروزه بر اساس یافتههای زمینشناسی ثابت شده است که ضخامت پوسته زمین در زیر قلّهها، رشتهکوهها و ارتفاعات بیشتر و در زیر اقیانوسها کمتر است؛ یعنی وقتی بیان میشود که کوهها را میخهای زمین قراردادیم (﴿وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا﴾ (النبأ/7))، کاملاً از نظر علمی صحیح است و ریشه کوهها به مانند میخی بزرگ کاملاً درون پوسته زمین فرو رفته است.
خداوند متعال جهان و آسمانها را پس از آفریدن مرتباً گسترده است و این موضوع با تحقیقات امروزی نیز ثابت شده است. ستارگانی که در یک کهکشان قرار دارند، به سرعت از مرکز کهکشان دور میشوند و تعبیر «اِنَّا لَمُوسِعُون: ما گسترشدهندگانیم» نشان میدهد که این گسترش همواره وجود داشته و دارد و کُرات آسمانی و کهکشانها در آغاز در مرکزی واحد با وزن مخصوص زیاد بودهاند و آنگاه انفجار عظیم و وحشتناکی در آن رخ داده است و اجزای جهان متلاشی شدهاند و به صورت کُرات در آمدهاند که به سرعت در حال توسعه هستند.
جورج گرینشتاین دانشمند آمریکایی در کتاب خود بیان میکند که «همواره با این حقیقت مواجه میشویم که نیرویی هوشمند و مافوق طبیعی در پیدایش جهان دست داشته است (Greenstein, 1988: p. 81). این موضوع مصداق گفتار خداوند متعال در آیه 47 از سوره الذّاریّات است: ﴿وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ: و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و همواره آن را وسعت مىبخشیم﴾.
حضرت علی(علیه السلام) از این گسترش به مراحل رشد یاد میکند و میفرماید آنچه را آفرید، با اندازهگیری دقیق استوار کرد و نظم بخشید. هر پدیده را برای همان جهت که آفریده شد، به حرکت درآورد، چنانکه نه از حد خود تجاوز نماید و نه در رسیدن به مراحل رشد خود کوتاهی نماید. خداوند این حرکت را بدون دشواری به سامان رسانید (نهجالبلاغه/ خ 91).
در قرن 20 ثابت شد که اتمسفر زمین همانند لایههایی از گازهای مختلف است که بر اساس وزن اتمی در اطراف زمین گسترده شده است. وجود جو در اطراف زمین فوایدی مهم، از جمله مفید بودن برای موجودات در عملکرد حیاتی آنها، جلوگیری از گزند اشعّه مضرّ ماوراء بنفش و سایر امواج مضرّ خورشیدی، جلوگیری از تغییر گازهای مفید مورد نیاز جانداران، جلوگیری از برخورد شهابسنگها و ... دارد (قریب سبحانی، 1363: 23).
حضرت علی(علیه السلام) نیز به اتمسفر اشاره کردهاند و آن را اسبابی برای راحتی بشر معرّفی مینمایند: «بین زمین و جو فاصله افکند و وزش بادها را برای ساکنان آن آمادّه ساخت. تمام نیازمندیها و وسایل زندگی را برای اهل زمین استخراج و مهیّا فرمود» (نهجالبلاغه/ خ 91)؛ «...اللَّهُمَّ رَبَّ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ وَالْجَوِّ المَکْفُوفِ الَّذِی جَعَلْتَهُ مَغِیضاً لِلَّیْلِ وَالنَّهَارِ، وَمَجْریً لِلشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، وَ مُخْتَلَفاً لِلنُّجُومِ السَّیَّارَه، وَ جَعَلْتَ سُکَّانَهُ سِبْطاً مِنْ مَلاَئِکَتِکَ، لاَ یَسْأَمُونَ مِنْ عِبَادَتِکَ. وَرَبَّ هذِهِ الاََْرْضِ الَّتی جَعَلْتَهَا قَرَاراً لِلاََْنَامِ، وَ مَدْرَجاً لِلْهَوَامِّ والاََْنْعَامِ، وَ مَا لاَ یُحْصَی مِمَّا یُرَی وَمَا لاَ یُرَی، وَ رَبَّ الجِبَالِ الرَّوَاسِی الَّتی جَعَلْتَهَا لِلاََْرْضِ أَوْتَاداً، وَ لِلْخَلْقِ اعْتَِماداً إِنْ أَظْهَرْتَنَا عَلَی عَدُوِّنَا فَجَنِّبْنَا الْبَغْیَ وَ سَدِّدْنَا لِلْحَقِّ، وَ إِنْ أَظْهَرْتَهُمْ عَلَیْنَا فَارْزُقْنَا الشهَادَه وَاعْصِمْنَا مِنَ الْفِتْنَه...:... بارخدایا! ای پروردگار این سقف برافراشته، و این جوّ و فضای متراکم که آن را مرکز پیدایش شب و روز و مسیر خورشید و ماه و محلّ آمد و شد ستارگان سیّار قرار دادهای، و مسکن گروهی از فرشتگانت برگزیدهای؛ همانها که هرگز از عبادت و پرستشت خسته نمیشوند.
ای پروردگار این زمینی که آن را مرکز سکونت انسانها و جای آمد و شد حشرات و چهارپایان قرار دادهای، (و محلّ حیات) آنچه احصا نمیگردد، چه آنها که به چشم میآیند و چه آنها که به چشم نمیآیند... ای پروردگار کوههای محکم و پا بر جا که آنها را برای زمین میخهای محکم و برای مخلوق تکیهگاه مطمئن قرار دادی! اگر بر دشمن پیروزمان ساختی، ما را از تجاوز و تعدّی برکنار دار و بر راه حق استوار نما، و چنانچه آنها را بر ما غلبه دادی، شهادت نصیب ما گردان و از شرک و فساد ما را نگاهدار!...» (همان/ خ171).
1ـ شکل زمین
در آیات متعدّدی در قرآن از مشرق و مغرب یاد شده است. گاهی مانند آیه 115 از سوره بقره به صورت مفرد، گاه به صورت مثنّی (دو مشرق و مغرب)، مانند آیه 17 از سوره الرّحمن و گاه نیز مانند آیات 40 از سوره المعارج و 137 از سوره أعراف به صورت جمع به کار برده شدهاند (ر.ک؛ مکارم شیرازی، 1388: 145).
*﴿وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ: مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بىنیاز و داناست﴾ (البقره/ 115).
* ﴿رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ: او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است﴾ (الرّحمن/ 17).
* ﴿فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ: سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم...﴾ (المعارج/40).
* ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُواْ یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِی إِسْرَآئِیلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا کَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُواْ یَعْرِشُونَ: و مشرقها و مغربهاى پُربرکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم) واگذار کردیم، و وعده نیک پروردگارت بر بنىاسرائیل، بهخاطر صبر و استقامتى که به خرج دادند، تحقّق یافت، و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخهاى مجلّل) مىساختند، و آنچه از باغهاى داربستدار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم﴾ (الأعراف/ 137).
در حالت اوّل، مقصود، پدیده طلوع و غروب خورشید میباشد و در حالت دوم، به دو مغرب و مشرق ممتاز در تابستان و زمستان اشاره دارد، امّا حالت سوم بیانگر این امر است که خورشید هر روز از نقطه تازهای طلوع و در نقطه تازهای غروب میکند. پس به عدد روزهای سال، مغرب و مشرق داریم و اینکه طلوع و غروب خورشید در نقاط مختلف این کُره خاکی در زمانهای مختلفی رؤیت میگردد. این امر میسّر نمیشود، مگر آنکه زمین شکل کُروی داشته باشد که این مسأله در پس بیان مغربها و مشرقها در قرآن نهفته شده است.
خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید که قیامت را در روز و شبی فرمان میدهد و این امر نیز به کُروی بودن زمین گواهی میدهد و از اعجاز قرآن است: ﴿إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاه الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: مَثَل زندگى دنیا همانند آبى است که از آسمان نازل کردهایم که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین ـ که مردم و چهارپایان از آن مىخورند ـ مى روید تا زمانى که زمین زیبایى خود را یافته و آراسته مىگردد، و اهل آن مطمئن مىشوند که مىتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما شبهنگام یا در روز (براى نابودى آن) فرامىرسد؛ (سرما یا صاعقهاى را بر آن مسلّط مىسازیم،) و آنچنان آن را درو مىکنیم که گویى دیروز هرگز (چنین کشتزارى) نبوده است! این گونه، آیات خود را براى گروهى که مىاندیشند، شرح مىدهیم﴾ (یونس/24).
این از آن روی است که قیامتی که قرآن از آن سخن میگوید در کلّ زمین رخ میدهد که نیمی از آن روز و نیمی دیگر همزمان شب است که تنها در صورت کُروی بودن صدق مینماید و سالها قبل از آنکه این مسأله از نظر علمی به اثبات رسد، در این کتاب مقدّس به آن اشاره شده است، ولی با توجّه به مقتضیّات و سطح علم مردم در زمان نزول به صراحت بیان نشده است (ر.ک؛ حسین انصاریان، 1383: 39). امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیز در این باره میفرماید: «وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَسَافَه مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَقَالَ (علیه السلام) مَسِیرَه یَوْمٍ لِلشَّمْسِ: از فاصله میان مشرق و مغرب از آن حضرت (علیه السلام) پرسیدند. آن حضرت که درود خدا بر او باد، فرمود: به اندازه یک روز حرکت خورشید» (حکمت 294).
آن حضرت نیز در حکمت یاد شده با کاربرد واژگان «مغرب» و «مشرق» و نیز اشاره به تفاوت بین شب و روز، با توجّه به این امر و اندازهگیری شماره سالها و اندازهگیری زمان که در خطبه 91 بدان اشاره فرمودند، به کُروی بودن زمین اشاره نمودهاند (داودی، 1382: 53). با توجّه به آنچه ذکر شد، امکان بیان صریح آن با توجّه به دانش روز ممکن نبوده، ولی این سخنان نشانهای برای افرادی است که در این سخنان تفکّر میکنند.
مراجع
قرآن کریم. (1383). ترجمه حسین انصاریان. قم: انتشارات اسوه.
شریف رضی، محمّد بن حسین. (1387). نهجالبلاغه. ترجمه حسین استادولی. چاپ چهارم. قم: انتشارات اسوه.
ـــــــــــــــــــــــــ . (1388). نهجالبلاغه. ترجمه محمّدجعفر امامی. چاپ ششم. قم: انتشارات امام علی بن أبیطالب.
ـــــــــــــــــــــــــ . (1379). نهجالبلاغه. ترجمه محمّد دشتی. چاپ اوّل. قم: انتشارات پارسیان.
ـــــــــــــــــــــــــ . (1391). نهجالبلاغه. ترجمه محمّد دشتی. چاپ سوم. قم: انتشارات رسالت یعقوبی.
بیآزار شیرازی، عبدالکریم. (1360). مجموع قرآن و طبیعت. تهران: مؤسّسه انتشارات بعثت.
پور یوسف، عبّاس. (1386). خلاصه تفاسیر قرآن مجید (المیزان و نمونه). چاپ سوم. تهران: نشر شاهد.
داودی، محمّدرضا. (1382). «اهل بیت و تفسیر موضوعی قرآن». ماهنامه معرفت. ش 71.
رضایی اصفهانی، محمّدعلی. (1389). «چیستی و چالشهای اعجاز علمی قرآن». دو فصلنامه تخصصی قرآن و علم. شماره 7. ص 13.
زارع مایوان، حسن. (1381). زیستشناسی عمومی. چاپ پنجم. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کُتُب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
سعیدی رضوی، بهزاد. (1388). بررسی مرز چینهشناسی زیستی کرتاسه ـ ترشیاری در قسمتهای مرکزی و غربی کپّه داغ بر مبنای فرامینیفرها. رساله دکتری دانشگاه آزاد اسلامی. تهران: واحد علوم و تحقیقات.
سبحانی، قریب. (1363). زمین در فضا. چاپ اوّل. تهران: نشر آفتاب.
طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (1392). المیزان فی تفسیر القرآن. ج 12. چاپ پنجم. قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم.
طبرسی، فضل بن حسن. (1372). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. چاپ سوم. تهران: انتشارات ناصرخسرو.
ــــــــــــــــــــــ . (1368). جوامع الجامع فی تفسیر القرآن المجید. تهران: چاپ دانشگاه تهران.
محقّق، محمّدباقر. (1361). نمونه بیانات درخشان نزول قرآن. تهران: انتشارات اسلامی.
مکارم شیرازی، ناصر. (1388). قرآن حکیم و شرح آیات منتخب. قم: انتشارات باران.
Greenstein, G. . (1988). The symbiotic universe: Life and mind in the cosmos. New York: William Morrow and Co.
Berberian, M., (1981). ”Toward a paleography and tectonic evolution of Iran”, Canadian Journal of Earth Science. King G.C.P. 18. 210-265.
Emery, D. (1996). Sequence Stratigraphy. Blackwells. Oxford, Myers, K.297p.
Stearn et al. (1989). Paleontology, the record of life. Wiley. 453p.
نویسنده:بهزاد سعیدی رضوی: استادیار پژوهشگاه استاندارد، کرج
منبع :فصلنامه سراج منیر شماره 15
Links
[1] https://farsi.balaghah.net/taxonomy/term/939