303.وَ قَالَ (عليه السلام) لِأَنَسِ بْنِ مَالِكٍ وَ قَدْ كَانَ بَعَثَهُ إِلَى طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرِ لَمَّا جَاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ يُذَكِّرُهُمَا شَيْئاً قَدْ سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله)فِي مَعْنَاهُمَا فَلَوَى عَنْ ذَلِكَ فَرَجَعَ إِلَيْهِ فَقَالَ إِنِّي أُنْسِيتُ ذَلِكَ الْأَمْرَ إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فَضَرَبَكَ اللَّهُ بِهَا بَيْضَاءَ لَامِعَةً لَا تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ يعني البرص فأصاب أنسا هذا الداء فيما بعد في وجهه فكان لا يرى إلا مبرقعا .
امام عليه السّلام به انس ابن مالك (از اصحاب پيغمبر اكرم كه رجال نويسان او را نكوهش نموده اند)
هنگاميكه ببصره آمد او را نزد طلحه و زبير فرستاد تا سخنى را كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله (در محضر آن حضرت) در باره ايشان شنيده (شما طلحه و زبير با علىّ جنگ خواهيد نمود و او را ستمگريد) بآنها يادآورى كند، و انس از آن گواهى خوددارى كرد و چون نزد آن بزرگوار برگشت گفت: آن سخن پيغمبر از من فراموش شده است، حضرت (در نفرين باو) فرمود: 1-
ص1235
اگر دروغ بگوئى خدا بتو سفيدى رخشانى بزند كه عمامه و دستار آنرا نپوشاند (سفيدى در روى تو افتد كه عمامه آنرا از نظر مردم نتواند پنهان نمايد. سيّد رضىّ «عليه الرّحمة» فرمايد:) مراد از آن سفيدى برص و پيسى است كه پس از آن اين درد در روى انس هويدا گرديد و او (از شرمندگى) ديده نمى شد مگر با روبند.
قبلی [1] بعدی [2]
Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/1643
[2] https://farsi.balaghah.net/node/1644