6- و من كلام له (عليه السلام) لما أشير عليه بألا يتبع طلحة و الزبير و لا يرصد لهما القتال و فيه يبين عن صفته بأنه عليه السلام لا يخدع :
وَ اللَّهِ لَا أَكُونُ كَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَى طُولِ اللَّدْمِ حَتَّى يَصِلَ إِلَيْهَا طَالِبُهَا وَ يَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا وَ لَكِنِّي أَضْرِبُ بِالْمُقْبِلِ إِلَى الْحَقِّ الْمُدْبِرَ عَنْهُ وَ بِالسَّامِعِ الْمُطِيعِ الْعَاصِيَ الْمُرِيبَ أَبَداً حَتَّى يَأْتِيَ عَلَيَّ يَوْمِي فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا .
(در سال 36.هجرى در شهر مدينه آن گاه كه از امام خواستند طلحه و زبير را تعقيب نكند، فرمود)
به خدا سوگند از آگاهى لازمى برخوردارم و هرگز غافلگير نمى شوم، كه دشمنان ناگهان مرا محاصره كنند و با نيرنگ دستگيرم نمايند. من همواره با يارى انسان حق طلب، بر سر آن كس مى كوبم كه از حق روى گردان است،
ص 53
و با يارى فرمانبر مطيع، نافرمان اهل ترديد را درهم مى شكنم، تا آن روز كه دوران زندگانى من به سر آيد. پس سوگند به خدا، من همواره از حق خويش محروم ماندم، و از هنگام وفات پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگرى اختصاص دادند.
مرا محاصره كنند و با نيرنگ دستگيرم نمايند. من همواره با يارى انسان حق طلب، بر سر آن كس مى كوبم كه از حق روى گردان است،
ص 53
و با يارى فرمانبر مطيع، نافرمان اهل ترديد را درهم مى شكنم، تا آن روز كه دوران زندگانى من به سر آيد. پس سوگند به خدا، من همواره از حق خويش محروم ماندم، و از هنگام وفات پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگرى اختصاص دادند.
Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/2863
[2] https://farsi.balaghah.net/node/2865