خِلْقَةُ الطُّیورِ
تَفسیرُ بَعْض ما فی هذِه الخُطبةِ مِن الغریب
قَالَ السَّیِّدُ الشَّرِیفُ (رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْهِ): قَوْلُهُ علیه السلام: «یَؤُرُّ بِمَلَاقِحِهِ»، الأَرُّ: کِنَایَةٌ عَنِ النِّکاحِ، یُقَالُ: أَرَّ الرَّجُلُ المَرْأةَ، یَؤُرُّها، إذا نَکَحَهَا.
وَ قَوْلُهُ (علیه السلام) : «کأنَّهُ قِلْعُ داریٍّ عَنَجَهُ نُوتِیّهُ» القَلْعُ: شِرَاعُ السَّفِینَةِ، ودَارِیًّ: مَنْسُوبٌ إلى دَارِیْنَ، وَهِیَ بَلْدَةٌ عَلَى البَحْرِ یُجْلَبُ مِنْها الطَّیْبُ. وَعَنَجَهُ: أَیْ عَطَفَهُ. یُقالُ: عَنَجْتُ النَّاقَةَ کَنَصَرْتُ أعْنُجُهَا عَنْجاً إذَا عَطَفْتُهَا. وَالنُّوتیُّ: المَلّاحُ.
وَقَوْلُهُ (علیه السلام) : «وَفِلَذَ الزَّبَرْجَدِ» الفَلِذُ: جَمْعُ فِلَذَةٍ، وَهِیَ القِطْعَةُ.
وَقَوْلُهُ (علیه السلام) : «کَبائِسِ اللُّؤْلُؤ الرَّطْبِ» الکِباسَةُ: العِذْقُ. وَالعَسَالِیجُ: الغُصُونُ، وَاحِدُها عُسْلوجٌ.
شگفتى هاى آفرینش پرندگان
تفسیر بعضى از لغات پیچیده این خطبه
سیّد شریف رضى (رحمه الله) در پایان این خطبه چنین مى گوید: جمله «یؤرّ بملاقحه» در کلام امام (علیه السلام) کنایه از لقاح و آمیزش جنسى است. گفته مى شود: «أرّ الرجل المرأة یؤرّها» هنگامى که با همسرش آمیزش کند،
و در جمله «کأنّه قلع دارىّ عنجه نؤتیه» قلع به معناى بادبان کشتى است، و «دارىّ» منسوب به «دارین» شهرى است در کنار دریا (در اطراف بحرین) که از آن جا عطریات مى آورند (و بادبان هاى کشتى هایش معروف است)، و «عنجه» به معناى کشیدن به سوى خویش است؛ گفته مى شود: «عنجت الناقة أعنجها» یعنى شتر را به سوى خود کشیدم، و «نوتى» به معناى کشتیبان است، و تعبیر «ضفّتى جفونه» به معناى دو طرف پلک هاى چشم اوست، و «ضفتان» به معناى دو طرف است،
و این که مى فرماید: «و فلذ الزبرجد» «فلذ» جمع «فلذة» به معناى قطعه چیزى است و در این جا منظور، قطعه هاى زبرجد است،
و این که فرموده: «کبائس اللؤلؤ الرطب» (کبائس جمع کباسه و) «اکباسه» به معناى خوشه است و «عسالیج» جمع «عسلوج» به معناى شاخه است.
قبلی [1] بعدی [2]
Links
[1] https://farsi.balaghah.net/node/11026
[2] https://farsi.balaghah.net/node/11028