نهج البلاغه و اشعار شهریار(1)
اساسا هدف اکثر شاعران و به طور کلی عموم استفاده کنندگان از احادیث و روایات معتبر تایید نظرات و اثبات عبارات و اعتبار بخشیدن و ارزش نهادن برای کلام و اشعار خود است و با توجه به اشتمال علوم مرتبط با ادبیات و آگاهی از طبقه بندی علوم و تقسیم آن به دو بخش عقلی و نقلی دریافت می شود که در میان شاخه های علوم نقلی ، حدیث از اعتبار و ارزش خاصی برخوردار است.
یکی از منابع اصلی و معتبر احادیث در نزد شیعیان ،نهج البلاغه است، زیرا که علی ابن ابی طالب (ع) صاحب و قایل این کلمات نفیس و گران قدر و تجلی عینی قرآن محسوب و قرآن ناطق موسوم و کتاب نفیس نهج البلاغه از امهات کتاب شیعه است.
هدف اصلی و نهایی آن حضرت از بیان احادیث گران سنگ با موضوعات متنوع ، ساختن انسان ایده آل و توصیه های اخلاقی آن در جهت نیل به سعادت و تکامل دنیوی و اخروی انسان هاست.
از سوی دیگر عشق و ارادت به خاندان عترت در ادبیات کهن ما پیشینه ای طولانی و ویژه دارد به گونه ای که پژواک چنین عشقی در ادبیات هیچ یک از ملل مسلمان جهان ، آن سان که در ادبیات ما وجود دارد، قابل مشاهده نیست.
شاعران شیعی مذهب ما کوشیده اند این عشق و ارادت را که سرشار از سوز و شور و عشق و ارادت است در قالب گوهرهایی بی همتا بر اهل ادب و دوست دار اهل بیت تقدیم نمایند ، لذا این عشق سرشار و آکنده از مضامین لطیف و عمیق برخاسته از روح ظریف و لطیف گویندگان در مخاطبان تاثیری دو چندان و مضاعف دارد.
اما کمتر سروده مذهبی و دینی به پای شعر استاد شهریار می رسد ، زیرا که شهریار ، شیفته و عاشق تام و تمام دو ثقل ثقیل و حصن حصین الهی یعنی قرآن و اهل بیت معصومین (علیهم السلام) بود و در اشعار شهریار اندیشه های دینی در قالب نیایش های دینی موثر و دلدادگی هایی که مخصوصا به حضرت علی(ع) از خود نشان داده است کم نیست که از آن جمله می توان به قطعه "شب و علی "با آغاز "علی آن شیر خدا شاه عرب " و مناجات مشهور "همای رحمت " اشاره نمود ، به گونه ای که اساتید و صاحب نظران شیعی اعتقاد واثق دارند که هیچ شاعری چون شهریار در مدح و وصف و منقبت علی (ع) سخن سرایی ننموده است .
اینک در ایام یکصدمین سالگرد تولد استاد سید محمد حسین شهریار و در این مقال کوتاه برآنیم که گوشه هایی از تاثیرات و مطابقت نهج البلاغه را بر اشعار این شاعر گرانقدر بررسی کنیم. باشد که مقبول افتد.
ابیات:
صبح است چشم و چشمک این اختران ببند
این غنچه های گل بر خت چشم باز کن
وقت است دست و روی بشویم، نماز را
مریم نشسته بر لب جود دستماز کن
آفاق و کوه و جنگل و دریا و هر چه هست
بینم بگرد کعبه کویت نماز کن
با حدیث ثم فتقَ ما بین السموات العلا، فمالأهن اطوارا من ملائکته منهم سجود لایرکعون و رکوع لاینتصبون و صافون لایتزایلون و مسبحون لا یشأمون.
سپس آسمان های بالا را از هم گشود و پر از فرشتگان مختلف ساخت. گروهی از فرشتگان در سجده اند و رکوع ندارند و برخی در رکوع اند و قیام ندارند و در صف های به هم فشرده اند و پراکنده نمی شوند و گروهی تسبیح گویانند و خستگی ندارند.(نهج البلاغه ، خطبه1) او شیوه تسبیح فرشتگان را شرح داده و بیت با حدیث مطابقت مضمونی و محتوایی دارد.
ابیات:
خوبان جهان ملعبه دست بدانند
ارباب خرد مسخره بی خردانند
در مکتب دنیا همه خوان و همه دانا
از درس دل و دفتر دین ، هیچ ندانند
با حدیث "اتباع الشیطان.......... عالِمها ملجم و جاهِلها مکرم."(خطبه2 نهج البلاغه)
"در عصر جاهلی ...... دانشمندان به حکم اجبار لب فروبسته و جاهلش گرامی بودند. "مطابقت دارد.
استاد شهریار جایگاه نبوت و امامت را این سان بیان می کند که :
دل از محبت تو برنداشتند آنان
که سر به ملک دو عالم نیاورند فرود
بهر اشاره و اتمام حجتی سازند
در نجاتی و راه سعادتی مسدود
رسول گفت تعصب نمی رود به بهشت
مگر تعصب احقاق حق که شرط ورود
ای دل این که دو ودیعه است کتاب و عترت
گر به جانش بخریدی به جهانش مفروش
با این سخن امیرمؤمنان تناسب دارد :" هم یوضع سرّه و لجا امره و عیبه علمه........... و لهم خصایص حقّ الولایه " "[اهل بیت] جایگاه اسرار الهی و تکیه گاه او امر پروردگار و ظرف علم خداوند هستند... و ویژگی های حکومت و ولایت مخصوص آنهاست."(نهج البلاغه، خطبه 2 )
عشق و ارادت استاد شهریار به امیرمؤمنان ویژه و فوق العاده است و اوج ارادت او را می توان در ابیات زیر جست و جو کرد.
علی ای همای رحمت ، تو چه آیتی خدا را
که با ما سوی فکندی، همه سایه ی هما را
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را
نه خدا توانمش خواند ، نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
که با این سخن حضرت امیر در بیان عظمت خویش مطابقت دارد. "لا یرقی الی الطیر" "مرغان بلند پرواز اندیشه ها به قله بلند وجود من راه نتوانند یافت." (نهج البلاغه خطبه 3)
اساس دعوت همه شاعران مذهبی و اخلاقی دعوت به فضایل و توبه برای سعادت عقباست. استاد شهریار مخاطبان خود را ندا می دهد:
ای خوشا توبه و آویختن از خوبی ها
وزبدی های خود اظهار ندامت کردن
این بیت به توبه و بازگشت دعوت که با این کلام امیرمومنان "واصلحوا ذات بینکم و التوبه من ورائکم" "در میان تان اصلاح کنید و به دنبال لغزش های ناپسند و گناهان توبه کنید"(نهج البلاغه، خطبه16) در تناسب است.
شاعر یکدل و بی ریای ما استاد شهریار، دیگران را از ریاکاری و ظاهر فریبی نهی می کند.
ریا که خرقه صوفی به روی دوش انداخت
کلاه فقر به سر بر نهاد و روش انداخت
خوروش ز مغز جوانان کند که افعی زلف
به روی دوش چو ضحاک مار دوش انداخت
که با سخن " اعملو فی غیر ریاء و لا سمعه " " به دور از ریا و شهرت طلبی و خودنمایی، برای خدا خالصانه کار کنید."(نهج البلاغه خطبه 23)
مظلومیت و تنهایی علی (ع) از زبان شهریار
دلی به نزد شما داشتم ز دور کاش
که این دوباره نبودیم با شما نزدیک
شکسته اند دل ما و خیر دل شکنان
که ساختند دلی خسته با خدا نزدیک
این ابیات با سخن ارزشمند حضرت علی در میان مظلومیت و غربت ایشان "اللهم انی قد مللتهم و ملونی و سئمتهم و سئمونی فأبدلنی بهم خیرا منهم و ابدلهم بی شرا منی." "خدایا! من بر اثر پافشاری در عدالت و تاکید بر اجرای فرمان حق، آنان را آزرده کردم و آنان نیز بر اثر سستی در کارها مرا آزرده نمودند.
من آنان را خسته کرده و آنان مرا خسته نمودند پس ای خدا، به جای آنان ، بهتر از آنان را به من ده و به جای من ، آدم شروری بر آنان بگمار."(نهج البلاغه ،خطبه 25)
ابیات
جز صبر و سوختن نبود سهم عاشقان
عشق است و بی شکنجه هجران تمام نیست
ای دل مقام قرب به هر کس نمی دهند
کافر مقیم روضه دارالسلام نیست
جاوید باد گام عزیزان به جام وصل
ما را به غیر زهر جدایی به جام نیست
با سخن حضرت علی (ع) " و استشعر و الصّبرفانّهُ ادعی الی النصر " " پایداری و استقامت را پیشه خود سازید که این خصلت مایه پیروزی شماست"(خطبه 26 نهج البلاغه ) در دعوت به صبر و بردباری هم خوانی و تناسب دارد. استاد شهریار در ابیات:
حیات ماست بیداری و جوانی
شب و روزی و ماه و آفتابی
سر آبی و دیگر دم سرابی
کجا جای عتابی و خطابی
با تأسی به سخنان گران سنگ " الا انّی لم أر......... و لا کالنّار نام هاربها" " آگاه باشید ندیدم کسی چون فراریان آتش که در خواب غفلت فرو رفته باشند."(نهج البلاغه ، خطبه 28) همگان را از غفلت زدگی به دنیا و توجه و اقبال به آن نهی می کند.
مذمت و نکوهش هواپرستی و تمایلات نفسانی را می توان از مطابقت این دو بیت شهریار
بآرزوی درازت نبسته اند نصیب
رسن دراز کن و دلو خود فکن در چاه
اگر پر آمد اگر نصفه دم مزن زنهار
که چاه دلو و دلاور به هم ببلعد گاه
با سخن "ایهاالناس، ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان. اتباع الهوی و طول الامل، فاما اتباع الهوی فیصد عن الحق " " ای مردم! ترسناک ترین چیزی که بر شما می ترسم دو چیز است:
یکی هواپرستی و آن دیگری آرزوهای طولانی است اما پیروی از هوای نفس از حق باز می دارد."(نهج البلاغه ،خطبه 42) امیر المؤمنان دریافت از بیت
به آب و خاک جهان دل منه که خانه عمر
به سان خرمن آتش گرفته بر باد است
عزیزان سود این دنیا نماند
الهی کس در این سودا نماند
کجا با باد سودا می توان کرد
که دائم باد در صحرا نماند
و کلام "والدنیا دار منی لها الفناء " " دنیا خانه ای است که فنا و زوال از ویژگی های ذاتی آن است"(نهج البلاغه ،خطبه 45) .گذرا بودن عمر و فانی بودن دنیا و ناپایداری آن استنباط می گردد.
همچنین از ابیات
کشتی را که پی غرق شدن ساخته اند
هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه؟
مرگ یک بار مثل دیدم و شیون یک بار
این قدر پای تعلل بکشانیم که چه؟
و حدیث "وتر حلوا فقد جذبکم و استعدوا للموت فقد اظلکم "(خطبه 64،نهج البلاغه ) " برای کوچ کردن از دنیا آماده شوید، که به سختی برای کوچ کردن شما تلاش می کردد، مهیای مرگ باشید که بر شما سایه افکنده است. "توجه به ضرورت کوچ از سرای فنا و ذخیره اندوزی برای سرای بقا را دریافت می توان کرد.
تا توانی لئیم عمرت باش
مال اگر رفت ای لئیم منال
می توان مال رفته یافت به عمر
نتوان عمر رفته یافت به مال
"رحم الله امرا ءا (عبدا)... اغتنم المهل و بادر الاجل." " خطبه76 نهج البلاغه "خدایا بیامرز کسی را که فرصت ها را غنیمت شمرد و قبل از مرگ خود را مهیای سفر آخرت سازد.
دنیا سرای غم و زندان انسان های مومن است که سرآغازش رنج و سختی و پایانش فنا و نیستی است.این موضوعی است که از مقایسه این ابیات :
جهان زندان آزاده است لیکن
مکافاتش بهشت جاودانی
و
جسم قبر و خانه قبر و جامه قبر
باز لفظ زندگان عنوان ماست
جمع آب و آتش و خاکیم و باد
این بنای خانه ویرانی ماست
با این سخن امیرالمؤمنان دریافت می شود: "ما اصف من الدار، اولها عناء و آخرها فناء" " چگونه خانه ای را که آغاز زندگی در آن سختی و پایان آن نیستی است بستایم."(نهج البلاغه ،خطبه 83) آنانی که دارای چشم بصیرت و دل هستند از واقعیات و جریانات دنیا پند می گیرند. این موضوع را با مقایسه این بیت شهریار:
یا رب به بنده چشم دلی ده خدای بین
تا عرش و فرش آینه بیند خدای نما
با این کلام حضرت امیر:"ومن ابصر بها بصرته و من ابصر الیها اعمته " کسی که با چشم عبرت و پند پذیری به دنیا بنگرد بیدار و آگاهش کند و آن کس که چشم او به دنبال دنیا باشد، نابینایش کند. (نهج البلاغه ،خطبه82) در می یابیم.
اغتنام فرصت جوانی و بهره گیری بهینه ازایام شباب در ادبیات شهریار یافت می شود که این موضوع ابیات؛
چو رحل فکند این یکی
فرو بست بار سفرآن دگر
به همراه آن رفت عشقم ز دل
به هم پای این عقلم آمد بسر
بر این میهمانم چه روی ملال
وز آن همنشین چه جای گذر
نه اینم سلام و به آنم درود
که آنم قضا بود و اینم قدر
با حدیث"فهل ینتظر اهل بضاضه الشباب الاحوانی الهرم" "پس آیا طراوت جوانی را جز پژمردگی دوران پیری، در انتظار نیست."(نهج البلاغه، خطبه 83) مطابقت و تناسب دارد.
نکوهش غرور زدگی و پرهیز از خود فریبی را از مطابقت این دو بیت شهریار و سخن امام علی (ع) می توان دریافت:
مشو از باغ شبابت به شکفتن مغرور
کز پی اش آفت پیری بود و پژمردن
فکرآن باش که تو جانی و تن مرکب تو
جان دریغ است فدا کردن و تن پروردن
" (الانسان) حتی اذا قام اعتداله و استوی مثاله نفر مستکبرا" "آن گاه که انسان خلقت او استوار شد و به پای خود ایستاد به غرور و تکبر مبتلا و روی گردان از حق شد."( نهج البلاغه، خطبه 83)
نویسنده :علی خوشه چرخ آرانی
Links
[1] https://farsi.balaghah.net/taxonomy/term/10
[2] https://farsi.balaghah.net/taxonomy/term/1088