متن عربی
206. و من دعاء له (علیه السلام)كان يدعو به كثيرا
(1)الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُصْبِحْ بِي مَيِّتاً وَ لَا سَقِيماً
(2)وَ لَا مَضْرُوباً عَلَى عُرُوقِي بِسُوءٍ وَ لَا مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِي
(3)وَ لَا مَقْطُوعاً دَابِرِي وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دِينِي وَ لَا مُنْكِراً لِرَبِّي
(4)وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِيمَانِي وَ لَا مُلْتَبِساً عَقْلِي وَ لَا مُعَذَّباً بِعَذَابِ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِي
(5)أَصْبَحْتُ عَبْداً مَمْلُوكاً ظَالِماً لِنَفْسِي لَكَ الْحُجَّةُ عَلَيَّ وَ لَا حُجَّةَ لِي
(6)وَ لَا أَسْتَطِيعُ أَنْ آخُذَ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَنِي وَ لَا أَتَّقِيَ إِلَّا مَا وَقَيْتَنِي
(7)اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِي غِنَاكَ أَوْ أَضِلَّ فِي هُدَاكَ
(8) أَوْ أُضَامَ فِي سُلْطَانِكَ أَوْ أُضْطَهَدَ وَ الْأَمْرُ لَكَ
(9)اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي
(10)وَ أَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِكَ عِنْدِي
(11)اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَذْهَبَ عَنْ قَوْلِكَ أَوْ أَنْ نُفْتَتَنَ عَنْ دِينِكَ
(12)أَوْ تَتَابَعَ [تَتَتَابَعَ] بِنَا أَهْوَاؤُنَا دُونَ الْهُدَى الَّذِي جَاءَ مِنْ عِنْدِكَ.
متن فارسی
از دعاهایی که حضرت آنرا بسیار میخواند.
(1)ثنا و ستایش میکنم خدایی را که مرا مرده و یا بیمار به نرسانید، یا مرا مرده ویا بیمار قرار نداد.
(2)ورگهای بدنم را مبتلا به بدی و ناراحتی نکرده، و مرا گرفتار علمهای بدم ننموده است.
(3)و نه بیفرزندم، ونه از دینم مرتد و برگشته و نه انکار کننده پروردگارم هستک
(4)و نه از ایمانم وحشت نگرانی دارم، ونه در عقلم اشتباه واختلاط رخ داده، و نه با عذاب امتهای پیش از من معذّب و گرفتار شده ام.
(5)صبح نمودم در حالیکه بنده مملوک ستمگر ستم کننده بر نفس خود میباشم، ترا بر من حجت و دلیل هست ولی مرا بر تو حجت و بهانه ای نیست.
(6)و نمیتوانم بگیرم و بدست آورم مگر آنچه را که تو به من عطا کنی، و نمیتوانم بپذیرم و خودرا حفظ کنم مگر اینکه تو حفظم کنی.
(7)بارخدایا بتو پناه میبرم از اینکه فقیر و محتاج شو با وجود بینیازی تو- که میتوانی بینیازم کنی- یا گمراه شوم با وجود هدایت و راهنمای تو.
(8)یا مظلوم شوم در سلطنت تو، یا مغلوب و مقهور شودم در حالیه فرمان و احتیار از آن تواست.
(9)بارخدایا یا جان مرا اولین چیز با ارزشی قرار ده که میخواهی از چیزهایی با ارزش من بگیری(یعنی اگر یکی از چیزهای با ارزش من را از قبیل چشم و گوش و عقل ااز من بگیری اول جان مرا بگیر).
(10)و اولیم امانت قرار ده که میخواهی از نعمتهای امانت گذشته خود را از من بگیری.
(11)خدایا به تو پناه میبریم از اینکه از سخن و گفته تو بیرون روم، یا از دین تو در فتنه و گمراهی افتم.
(12)یا پشت سر هم به ما حمله ور شود هواهای نفسانی در مقابل هداست ورستگاری که از جانب تو آمده است.
قبلی بعدی