متن عربی
166- و من کلام له (علیه السلام) بعد ما بویع له بالخلافة، و قد قال له قوم من الصحابة لو عاقبت قوما ممن أجلب علی عثمان ، فقال (علیه السلام):
یا إِخْوَتَاهْ إِنِّی لَسْتُ أَجْهَلُ مَا تَعْلَمُونَ وَ لَکنْ کیفَ لِی بِقُوَّةٍ وَ الْقَوْمُ الْمُجْلِبُونَ عَلَی حَدِّ شَوْکتِهِمْ یمْلِکونَنَا وَ لَا نَمْلِکهُمْ وَ هَا هُمْ هَؤُلَاءِ قَدْ ثَارَتْ مَعَهُمْ عِبْدَانُکمْ وَ الْتَفَّتْ إِلَیهِمْ أَعْرَابُکمْ وَ هُمْ خِلَالَکمْ یسُومُونَکمْ مَا شَاءُوا وَ هَلْ تَرَوْنَ مَوْضِعاً لِقُدْرَةٍ عَلَی شَیءٍ تُرِیدُونَهُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرُ جَاهِلِیةٍ وَ إِنَّ لِهَؤُلَاءِ الْقَوْمِ مَادَّةً إِنَّ النَّاسَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ إِذَا حُرِّک عَلَی أُمُورٍ فِرْقَةٌ تَرَی مَا تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ تَرَی مَا لَا تَرَوْنَ وَ فِرْقَةٌ لَا تَرَی هَذَا وَ لَا ذَاک فَاصْبِرُوا حَتَّی یهْدَأَ النَّاسُ وَ تَقَعَ الْقُلُوبُ مَوَاقِعَهَا وَ تُؤْخَذَ الْحُقُوقُ مُسْمَحَةً فَاهْدَءُوا عَنِّی وَ انْظُرُوا مَا ذَا یأْتِیکمْ بِهِ أَمْرِی وَ لَا تَفْعَلُوا فَعْلَةً تُضَعْضِعُ قُوَّةً وَ تُسْقِطُ مُنَّةً وَ تُورِثُ وَهْناً وَ ذِلَّةً وَ سَأُمْسِک الْأَمْرَ مَا اسْتَمْسَک وَ إِذَا لَمْ أَجِدْ بُدّاً فَآخِرُ الدَّوَاءِ الْکی.
متن فارسی
پس از بیعت با حضرت
کلامی است از امیرالمومنین علیه السلام.
پس از آنکه با آن حضرت به خلافت بیعت کردند، گروهی از اصحاب به او گفتند: اگر قومی را که به دشمنی با عثمان برخاستند (یا دشمنان او را یاری کردند) به کیفر می رسانیدی (کاری خوب و مناسب بود) امیرالمومنین علیه السلام در پاسخ فرمود: ای برادران من، همانا من نسبت به آنچه شما می دانید ناآگاه نیستم، لیکن چگونه می توانم در برابر آنها دارای نیرویی باشم در حالی که هجوم کنندگان بر عثمان به همان قدرت خود باقی می باشند، آنها بر ما چیره هستند و ما در مقابل آنها تسلطی نداریم، متوجه و آگاه باشید که ایشان، همانهایی هستند که بردگان شما در شورش در برابر عثمان با آنها همدست و همراه بودند، و عربهای بادیه نشین شما نیز با ایشان آمیخته بودند، آنها در میان شما هستند و به هر کاری که بخواهند و اراده کنند، شما را به انجام آن وادار می سازند، (با توجه به آنچه گفته شد) آیا جایی برای به کار بردن قدرت، در به دست آوردن چیزی را که اراده کرده اید به نظرتان می رسد؟ به راستی این کاری که انجام یافت، امری است جاهلانه و به راستی برای این قوم (یعنی قیام کنندگان در برا بر عثمان) یاران و مددکارانی است، همانا هرگاه درباره این امر (یعنی قتل عثمان)، به بررسی پرداخته شود، مردم به چند فرقه خواهند بود، فرقه ای، همان را در نظر دارند که شما در نظر دارید (و با شما همفکر می باشند) فرقه ای دیگر نظرشان بر خلاف نظر شماست، فرقه سوم، به هیچیک از این دو نظر اعتقاد ندارند، بنابر آنچه گفته شد ، اینک، شکیبایی را پیشه سازید تا مردم آرام بگیرند (و شدت و حدتشان، فرو نشیند) و دلها در جای خود قرار بگیرد و حق هر کسی به آسانی و با ملایمت گرفته شود، بنابراین از (این سخن) من آرامش یابید و خاموش بمانید و بنگرید که فرمان من چه چیزی را برای شما می آورد (و چه دستوری برای شما صدور می یابد) و کاری نکنید که نیرویی را ضعیف و ویران سازد و قدرتی را فرو ریزد و سستی و خواری را باعث گردد، من هم به زودی تا آنجا که ممکن باشد، از پرداختن به این امر (امر خلافت یا بررسی کار قاتلان عثمان، یا پرداختن به عهدشکنان) خودداری می کنم و هرگاه چاره دیگری نیابم، به آخرین چاره (یعنی نبرد) می پردازم که آخرین درمان درمان زخم، داغ کردن است.