دانش، ميراثى گرانبها ، و آداب ، زيورهاى هميشه تازه ، و انديشه ، آيينه اى شفاف است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( مصطفی زمانی)  >  پايان رياست طلبى ( خطبه شماره 212 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به خطبه مورد نظر، شماره خطبه را وارد کنید

متن عربی

212-  و من كلام له (عليه السلام) لما مر بطلحة بن عبد الله و عبد الرحمن بن عتاب بن أسيد و هما قتيلان يوم الجمل :
لَقَدْ أَصْبَحَ أَبُو مُحَمَّدٍ بِهَذَا الْمَكَانِ غَرِيباً أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَكْرَهُ أَنْ تَكُونَ قُرَيْشٌ قَتْلَى تَحْتَ بُطُونِ الْكَوَاكِبِ أَدْرَكْتُ وَتْرِي مِنْ بَنِي عَبْدِ مَنَافٍ وَ أَفْلَتَتْنِي أَعْيَانُ بَنِي جُمَحَ لَقَدْ أَتْلَعُوا أَعْنَاقَهُمْ إِلَى أَمْرٍ لَمْ يَكُونُوا أَهْلَهُ فَوُقِصُوا دُونَهُ .


متن فارسی

ص   526
امام عليه السلام كه در جنگ جمل از كنار كشته ها عبور مى كرد به كشته طلحه بن عبد اللّه و عبد الرحمن بن عتاب رسيد و فرمود: ابو محمد (طلحه) در اينجا غريب مانده است بخدا سوگند نمى خواستم طائفه قريش را در روى زمين و زير ستارگان (بدون غسل و كفن) ببينيم بخونخواهى خود از بنى عبد مناف رسيدم اما وحشيان طائفه «بنى جمح» از چنگ من فرار كردند . اينان براى كارى گردن كشيدند (خلافت) كه شايسته آن نبودند، در نتيجه خود را بذلت انداختند .

قبلی بعدی