چون دنيا به كسى روى آورد ، نيكى هاى ديگران را به او عاريت دهد ، و چون از او روى برگرداند خوبى هاى او را نيز بربايند.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  پرداخت بدهی ها ( حکمت شماره 6 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

266-  و في حديثه (عليه السلام):إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا کانَ لَهُ الدَّينُ الظَّنُونُ يجِبُ عَلَيهِ أَنْ يزَکيهُ لِمَا مَضَى إِذَا قَبَضَهُ.
 فالظنون الذي لا يعلم صاحبه أ يقبضه من الذي هو عليه أم لا فکأنه الذي يظن به فمرة يرجوه و مرة لا يرجوه و هذا من أفصح الکلام و کذلک کل أمر تطلبه و لا تدري على أي شي‏ء أنت منه فهو ظنون و على ذلک قول الأعشى :
ما يجعل الجد الظنون الذي * جنب صوب اللجب الماطر
مثل الفراتي إذا ما طما * يقذف بالبوصي و الماهر
 و الجد : البئر العادية في الصحراء ، و الظنون التي لا يعلم هل فيها ماء أم لا.


متن فارسی

در حديث اميرالمومنين عليه السلام است که :به راستى هر گاه انسان دينى به عهده کس ديگرى دارد و نمى داند، آن را از آن کس دريافت مى دارد يا نه؟  چون آن را دريافت بدارد، پرداخت زکات زمان گذشته آن، بر وى واجب است.

 شريف رضى گويد: کلمه ظنون (درترکيب الدين الظنون) به معنى مال به وام داده شده اى است که صاحب آن نمى داند که آيا آن را از بدهکار دريافت مى دارد، يا نه؟  پس گوييا، همان مال است که درباره آن چنان گمانى برده مى شود که در يکبار صاحب مال، اميد دريافت آن را دارد و بارى ديگر، چنين اميدى ندارد و اين کلام، از جمله فصيحترين کلامها مى باشد.
 همچنين، بر امرى که آن را مى جويى و نمى دانى که نسبت به آن در چه وضع و حالى خواهى بود به آن ظنون گفته مى شود.
و کلمه ظنون در شعر اعشى، به همين معنى است:  ما يجعل الجد الظنون الذى جنب صوب اللجب الماطر مثل الفرابى اذا ما طما يقذف بالبوصى و الماهر (چاهى را که دانسته نيست که آب دارد يا نه؟ و از ابر پر سر و صدا و باران خيز هم دور است،  نمى توان با رود فرات در آن) (هنگامى که آب آن بالا آمده و کشتيهاى کوچک و شناگران ماهر را از پا مى افکند و غرق مى ک ند، مقايسه کرد و در پهلوى همديگر قرار داد  جد به معنى چاه است و ظنون چاهى است که معلوم نيست، آب در آن يافته مى شود يا نه؟ 

قبلی بعدی