نگاهی به حقوق حیوانات در اخلاق زیست محیطی اسلام از منظر نهج البلاغه
برخی از متفکران معاصر غرب بر این عقیدهاند که ادیان، از جمله اسلام، عامل اساسی تخریب و ایجاد بحران محیط زیستاند. این مقاله با ردّ این ادعا، اثبات میکند اخلاق زیستمحیطی که غربیها در دوره معاصر در اندیشه رعایت آن برآمدهاند، پیشتر در منابع و آموزههای دینی و اسلامی بدان توجه شده است.
ریزترین نکتههای اخلاق زیستمحیطی مانند توجه و اهتمام به آبادانی زمین و طبیعت، سفارش به حفظ حقوق کشاورزی و دامپروری، رعایت عدالت در رفتار با حیوانات و بچههای آنها، پرهیز از استفادهای بیحدّ وحصر و اجتناب از اذیت و آزار موجودات در سیره علوی، به ویژه کتاب نهج البلاغه بازتاب گستردهای داشته، و افزون بر آن، امامعلی(علیه السلام) راهکارهای عینی حفاظت از محیط زیست را ارائه کرده است. امامعلی(علیه السلام)، در نهجالبلاغه به تنظیم رفتار کارگزارنش، در بهرهبرداری از حیوانات به گونهای دقیق و قابل توجه پرداخته است. این مقاله به بررسی موارد مذکور در نهجالبلاغه میپردازد.
دنیای معاصر غرب، در حالی به دنبال ایجاد نگرشها و آرا و تفسیرهای جدید دینی درباره حمایت مسیحیت از اخلاق محیط زیست است که اخلاق زیستمحیطی، در کتاب جاودانه و مقدس قرآن و روایات نورانی معصومان و آموزههای دینی به شکلی شفاف و گسترده، بیان شده است. در قرآن کریم، بارها به احیای طبیعت و عناصر طبیعت از قبیل دریا، کوه، درخت، باد، آب، خاک، آسمان، زمین، چارپایان و پرندگان و ...اشاره، و به منزله آیات و نشانههای خالق جهان هستی بدانها توجه ویژه شده است. در این میان، اخلاق محیط زیست در کتاب نهجالبلاغه که کتابی بالاتر از کلام مخلوق و پایینتر از کلام خالق و مبتنی بر کلام وحی و اندیشههای اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) و بیانگر سیره علوی و رهنمونهای روشنگر حضرت علی(علیه السلام) است به روشنی و فراوان بازتاب یافته است. مقاله حاضر، میکوشد به تبیین اخلاق محیط زیست در نهجالبلاغه بپردازد و نشان دهد که اولاً توجه به محیط زیست، دستاورد دنیای معاصر غرب نیست، بلکه خاستگاه آن آموزههای دینی و اسلامی است؛ ثانیاً بطلان تفکر اندیشمندان معاصری مانند وایت و دیگران را مبنی بر اینکه دین عامل اساسی تخریب محیط زیست است، اثبات کند.
محیط زیست و اخلاق
محیط زیست در حقوق ایران، عبارت است از: «فضایی با تمامی شرایط فیزیکی و بیولوژیکی، اجتماعی و سیاسی و غیره که همه موجودات زیستکننده در آن را شامل میشود و مجموعه روابط آنها را در برمیگیرد»
بنا بر این تعریف، میتوان عناصر و ارکان محیط زیست را شامل این موارد دانست: مکان و فضا، شرایط فیزیکی و زیستی، حضور زیستکنندگان، تنظیم روابط میان زیستکنندگان. اخلاق کاربردی نیز که در حقیقت زیر مجموعه اخلاق هنجاری یا به تعبیر دیگر همان اخلاق هنجاری می باشد، درصدد است در حوزههای خاصی از زندگی فردی و اجتماعی، کاربرد و اعمال منظم و منطقی نظریه اخلاقی را در زمینه مسائل اخلاقی خاصی نشان دهد.
اخلاق زیستمحیطی از جمله مباحثی است که زیر مجموعه اخلاق کاربردی به شمار میرود. به عبارت دیگر، اخلاق محیط زیست شاخهای از اخلاق کاربردی است که به برخورد انسانها با عالم غیرانسانی و عناصر غیرانسانی میپردازد. از این روی، آنچه به طور مستقیم مورد توجه اخلاق محیط زیست قرار دارد، بررسی چگونگی رابطه عوامل انسانی آگاه و خود مختار با چیزهای موجود در محیط زیست است. بنابراین، اخلاق زیستمحیطی به موضوعهای عام درباره زوایای متعدد رابطه افراد انسانی با محیط پیرامونی و زیستیاش میپردازد.
پس از بیان مطالب مقدماتی، لازم است مروری کوتاه به اخلاق محیط زیست اسلام، ماهیت و محور این اخلاق داشته باشیم. در مکتب توحیدی اسلام، اخلاق زیستمحیطی، اخلاقی خدا محور است؛ زیرا برگرفته از جهانبینی توحیدی است که در آن، خدا محور جهان، خالق و نگهدارنده آن میباشد. بنابراین، مراقبت از محیط زیست، مراقبت از چیزهایی است که متعلق به خداوند است. برخی به این دیدگاه، ایراد انسان محور را گرفتهاند؛ زیرا معتقدند انسان را در مقایسه با سایر موجودات در مرتبهای متفاوت میبیند. در پاسخ باید گفت انسان در ادیان ابراهیمی متفاوت از دیگر مخلوقات است، ولی به دلیل مسئولیتی که در برابر خداوند دارد، نسبت به محیط زیست نیز مسئولیتی ویژه دارد. اینچنین مسئولیتی مستلزم آن است که در هنگام تصمیمگیری درباره محیط زیست، پیامدهای ممکن بر سایر موجودات زنده نادیده گرفته نشود. بنابراین، پاسخ اخلاق زیستمحیطی اسلام به دو پرسش اساسی اخلاق اینگونه است:
1. چه چیزی به طور ذاتی دارای ارزش است؟ تمامی مخلوقات زنده و غیر زنده (کل هستی) مخلوق خداونداند و به همین دلیل، دارای ارزش و شایسته توجه اخلاقی میباشند؛
2. چه چیزی باعث میشود یک عمل، درست یا نادرست محسوب شود؟ انجام دستورهای الهی برای ارتباط با زیست بوم.
بنابراین، اخلاق محیط زیست اسلامی مبتنی بر عدالت در رفتار و تعامل با محیط پیرامونی است و گستره رفتار عادلانه، نه تنها به انسان محدود نشده است، بلکه به تمام ارکان جهان هستی جاندار و بیجان تسری پیدا کردهاست. در نظام هستی، همه موجودات در تسخیر خداوند قرار دارند و از آنِ خداوند هستند و بسوی او در حرکت و جنبوجوشاند. بر این اساس، اخلاق زیستمحیطی بر تبیین رفتار، نوع نگاه و نیز تحدید و تعیین وظایف انسان در برابر عناصر تشکیلدهنده محیط (طبیعت و پدیدههای پیرامونی مانند گیاهان، پرندگان و حیوانات و ...) مبتنی است.
اینجاست که میتوان ادعای لین وایت و کسانی که ادیان توحیدی را عامل اساسی تخریب محیط زیست معرفی میکنند، ادعایی پوچ و باطل دانست؛ زیرا انسانی که خداوند، آسمان و زمین و هرچه درآنهاست را مسخر او گردانیده، انسانی است که در درجه اول، خدا را خالق و مالک کل هستی و صاحب اختیارخود و آنها میداند. و در درجه دوم، خود را در مقابل خداوند و مخلوقات او مسئول میداند؛ نه انسان مورد نظر مکتبهای اومانیستی که انسان را محور عالم میدانند و آزادیهای بی حد و حصر برای او قائلاند.
حقوق حیوانات در نهجالبلاغه
حیوانات از مهمترین زیست بومهاییاند که حقوق آنها بیش از هر موجود دیگری توجه مدافعان زیستمحیطی را به خود جلب کرده است. در دهههای اخیر، توجه جوامع به این مطلب جلب شده است که فقط انسانها از حقوق مختلف برخوردار نسیتند؛ بلکه تمام آنچه روی زمین وجود دارد، مانند کوهها، دریاها و حیوانات و گیاهان نیز دارای حقوق میباشند. چند سالی بیش نیست که انجمنهای حمایت از حقوق حیوانات سراسر دنیا متوجه حیوانات و حق و حقوق آنها شدهاند و به این مسئله پرداختهاند.
بیانیه جهانی حقوق حیوانات به طور رسمی در تاریخ 15 اکتبر 1978 در شورای مرکزی یونسکو اعلان شد. مفاد این بیانیه توسط اتحادیه بینالمللی حقوق حیوانات در سال 1989 مورد تجدید نظر قرار گرفت و از 1990 به رئیس مجمع عمومی یونسکو تسلیم، و در همان سال منتشر شد. این بیانیه ده مادهای بیانگر حقّ و حقوق حیوانات بر انسان و نحوه رفتار و نگهداری از آنهاست. طرفداران حقوق حیوانات معتقدند حیوانات حقوق قانونی و اخلاقی معینیاند که شامل حقّ مورد صدمه و آزار قرار داده نشدن آنها نیز میشود؛ در حالیکه اسلام قرنها پیش با لطافت و دقت تمام به این مسئله مهم در قرآن کریم و سایر متون دینی توجه کرده است. در این میان، حضرت علی(علیه السلام) در نهجالبلاغه به شکل تقریباً برجسته و مبسوط در خطبهها و نامهها به موضوع مورد بحث پرداخته است
الف- رعایت حقوق حیوانات توسط کارگزاران
حضرت علی( در نامهای به یکی از کارگزارانِ مسئول گرفتن زکات، ضمن تأکید بر رعایت حقوق انسانها، به چگونگی رعایت حقوق حیوانات میپردازد:
1- تنظیم شیوه ورود به میان حیوانات: حضرت در این باره تأکید میکند مانند کسی که بر رمه و حیوانات چیرگی و تسلط و قصد آزار و اذیت آنها را دارد بر آنها وارد نشو:«فَإنْ کَانتْ لَه مَاشِیَه أَوْ إِبِلٌ فَلاَ تَدْخُلْهَا إِلاَّ بِإِذْنِهِ، فَإِنَّ أَکْثَرَهَا لَهُ، فَإِذَا أَتَیْتَهَا فَلاَ تَدْخُلْها دُخُولَ مُتَسَلِّط عَلَیْهِ وَلاَ عنِیف بهِ، وَلاَ تنَفِّرَنَّ بَهِیمَه وَلاَ تُفْزِعَنَّهَا.»
2 - پرهیز از جداییافکندن میان حیوانات و نوزادنشان: امام در همین نامه به کارگزار خود سفارش میفرماید چنانچه مؤدیان زکات تمایل داشتند زکات شتر و گوسفندان را بپردازند، اینگونه عمل کنید: «میان ماده شتر و بچه شیرخوارش جدایی میفکن، و ماده را چندان ندوشان که شیرش اندک مانَد و به بچهاش زیان رساند»
3- عدالت در رفتار با حیوانات: حضرت در این خصوص میفرماید چنانچه از حیوان به عنوان مرکب استفاده شد، نباید آن را خسته کرد. امام(علیه السلام) در ادامه بر رعایت عدالت میان حیوانات نیز تأکید میکند: «میان آن شتر مرکوب و سایر شتران عدالت را برقرار ساز و شتر خسته را آسوده گردان و آن را که کمتر آسیب دیده یا از رفتن ناتوان گردیده آرام ران». همچنین بر تغذیه حیوانات و سیراب کردن و استراحت دادن به آنها نیز سفارش اکید میکند.
به نظر میرسد امام بر رعایت حقوق حیواناتی که به منزله زکات در دست کارگزارش قرار دارند، تأکید و اهتمام بیشتری دارند؛ زیرا این نوع حیوانات، اسیر آن کارگزارند و مال دیگران هستند، نه مال آن کارگزار، بنابراین، امام بیم آن داشته است چه بسا که کارگزار به سیری و گرسنگی و چاقی و لاغری آنها توجه نداشته باشد و به آن اهمیت ندهد. از اینروی، امام(علیه السلام) بر رعایت حقوق حیواناتی که در دست غیر مالکان آنها هستند و سود مستقیمی برای نگهداریکنندگان ندارد، حساسیت بیشتری نشان میدهد. نکته قابل توجه اینکه حضرت، حفظ و رعایت حقوق حیوانات را به نظام دینی و الهی نسبت میدهد و برای این کار اجر و مزد اخروی و معنوی قائل میشوند.
امیر المؤمنین(علیه السلام) به حیوانات بیمار و شکسته پا و پیر و فرسوده نیز توجه دارد و از گرفتن آنها بجای زکات نهی میکند: زیرا این کار مستلزم حرکت دادن و طی راههای طولانی است و بیتردید چنین حیواناتی در راه اذیت خواهند شد
امام علی(علیه السلام) به کارگزارش تأکید میکند که حیوانات را به فردی خیرخواه و مهربان و درستکار و امین بسپارد تا آنها را آزار ندهد: «و بر آن مگمار جز خیرخواهی مهربان، و درستکاری نگاهبان که نه بر آنان درشتی کند و زیانشان رساند ونه ماندهشان سازد و نه خستهشان گرداند.
حقوق حیوانات و عدالت نسبت به آنها در سیره علوی تا آنجا مورد تأکید و سفارش است و اهمیت دارد که حضرت در مقابل تمام هستی و اقلیم هفتگانه، حاضر به گرفتن پوست جویی از دهان مورچهای به ظلم و ناروا نیست
در حدیثی از حضرت امیر درباره ذبح گوسفند چنین آمده است: «گوسفند را نزد گوسفند و شتر را نزد شتر ذبح مکن؛ در حالیکه آن دیگری به او مینگرد» یعنی احساسات حیوانات را نیز باید در نظر گرفت. در جای دیگر نیز بر نگهداری از حیوانات، به ویژه گوسفند تأکید میفرماید: «بهترین چیزی که انسان در خانه برای خانواده خود تهیه میکند، گوسفند است. هرکس در منزل خود گوسفندی داشته باشد، در هر روز فرشتگان خدا دو بار او را تقدیس میکنند.»
ب- سیره علوی و اهتمام به پرندگان، شگفتیهای آفرینش
پرندگان به منزله مخلوقات خداوند و نشانههای خلقت بیبدیل خالق هستی، مورد توجه قرآن و نهجالبلاغه قرار گرفته است. در قرآن کریم، به داستان پرندگان از قبیل هدهد، غراب (کلاغ)، طیر ابابیل و... از زوایای مختلف اشاره، و گاهی به عنوان الگوی رفتاری و پندآموز انسان معرفی شده است. در سوره مائده، پس از اینکه یکی از دو فرزندان آدم، برادر خود را به قتل میرساند، خداوند کلاغی را میفرستد تا به قاتل، روش پوشیدن و دفن جسد برادر را نشان دهد. و در نتیجه، برادر قاتل پند میگیرد و همانگونه عمل میکند و پشیمان میشود: «سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو(کندوکاو) میکرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من ناتوانتر از آن هستم که مانند این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان) از نادمان شد».(مائده: 31)
در نهجالبلاغه نیز در موارد متعددی به توصیف پرندگان و نوع زندگی و پرواز آنها پرداخته شده است؛ از جمله، در خطبه 165، حضرت به وصف پرندگان، به ویژه طاووس میپردازد و در حقیقت با این خطبه میخواهد بشر را به شگفتیهای جهان خلقت و قدرت لایزالی خالق متوجه و متنبه کند و به تفکر در ملکوت مالک هستی وادارد.
حضرت امیر در این خطبه به آفرینش شگفت جانداران و مردگان و آرامگرفتگان و جنبندگان، اشاره میکند و آنها را شاهدان روشن خلقت و صنع و قدرت خداوند میداند؛ سپس حضرت گونهگونه بودن پرندگان را به عنوان دلایل و نشانههای و حدانیت خداوند معرفی میکند.
امام(علیه السلام) در این خطبه به انواع پرندگان اشاره میکند: "دستهای از این پرندگان را که فربه بودند، از بالا رفتن و سبک پریدن در آسمان باز داشت و به پرواز در نزدیکی زمین واگذاشت و مرتّبشان فرمود با رنگی جدا که هر یک را بود، به مهارت در قدرت و باریکی در صنعت. بر دستهای از آنها یک رنگ ریخته است و رنگی دیگر بدان نیامیخته است» امام علی(علیه السلام) در این خطبه به صورت جزئیتر و دقیقتر طاووس و خلقت وی را یکی از زیستکنندگان محیط پیرامونی انسان مطرح میکند .
بدون شک توجه امام به جزئیات یک پرنده از قبیل پَر، دُم، بال، سر، رنگ، راه رفتن، ناز و کرشمه، کبر و غرور و حتی پیش ماده رفتنش، نگریستن به پر خویش، پوشش زیبا، قهقهه، اندوه و پاهای لاغر و سیه فام، همه هزار نکته باریکتر از مو دارد و اهمیت این پرندگان را به مثابه موجودات جهان خلقت میرساند تا بشر هم از زیبایی و دستاوردهای آنها سود ببرد و هم به تأمل و تفکر در آفرینش فرو رود و هم از آنها به طور معتدل و منطقی بهرهبرداری کند.
بدیهی است اهتمام حضرت به طاووس و دیگر پرندگان، تنبیه، هشدار و تأکیدی است بر حمایت همهجانبه بشر از این موجودات زیستمحیطی و پرهیز از آزار و اذیت و تخریب و هلاک آنها. ایشان بشر را به تدبر و تفکر در خلقت ریزترین موجودات دعوت میکند و آنها را وادار میسازد تا از ریزترین موجودات به عظمت و قدرت خالق نظام هستی پی ببرند. امام در این میان به مورچه و ملخ، بهمنزله دو موجود ریز اشاره میکند:
به مورچه و کوچکی جثه آن بنگرید که چگونه لطافت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک نمیشود. نگاه کنید چگونه روی زمین راه میرود ... و اگر خواهی در شگفتی ملخ سخن گو که خدا برای او دو چشم سرخ با دو حدقه چنان ماه تابان آفرید و به او گوش پنهان و دهانی متناسب اندامش بخشیده است. دارای حواس نیرومند و دو دندان پیشین که گیاهان را میچیند و دو پای داسمانند که اشیاء را برمیدارد ... ملخها نیرومندانه وارد کشتزار میشوند و آنچه میل دارند میخورند؛ در حالیکه تمام اندامشان به اندازه یک انگشت باریک نیست.
ج - رویکرد نهجالبلاغه به آبادنی و بهرهوری زمین
آبادانی زمین یکی از مواردی است که در نهجالبلاغه بدان توجه شده است. امام (علیه السلام) میان گرفتن خراج و آبادنی ارتباط تنگاتنگی را لحاظ میکند؛ ایشان معتقد است گرفتن خراج باید به گونهای باشد که به زمین و کشت و محصول آسیب نرساند. حضرت در نهج البلاغه تنگدستی ساکنان زمین را باعث ویرانی آن میداند و در این میان، نقش والیان و کارگزاران را مهم و برجسته معرفی میکندو می گوید زمین جز با تنگدستی ساکنان آن ویران نشود. مردم شهرها هنگامی تنگدست گردند که والیان روی به گردآوری مال آرند.
حضرت حتی در دعای طلب باران، به آبادانی و سرسبزی و گیاهان و حیوانات توجه میکند: خدواندا کوههای ما از بی آبی شکاف خورده و زمین ما غبارآلود و دامهای ما در آغلهای خود سرگردانند و چون زن بچه مرده فریاد میکنند ... خدایا بارانی ده که بسیار ببارد تا زمینهای بلند ما پر گیاه شود و در زمینهای پست روان گردد و نعمتهای فراوان در اطراف ما گسترش یابد تا با آن میوههای ما بسیار، گلههای ما زنده و فراوان، و سرزمینهای دورتر از ما بهره مند گردند ... خدایا بارانی ده دانه درشت که پیاپی برای سیراب شدن گیاهان ما ببارد...
حضرت امیر در خطبه 91، فلسفه هبوط آدم را آبادانی زمین معرفی میکند: « هنگامى که زمین را آماده سکونت نمود و فرمان خویش را جارى ساخت، آدم(علیه السلام) را از میان مخلوقاتش برگزید ... پس از توبه او را از بهشت به زمین فرستاد تا با نسل خود زمین را آباد سازد و بدین وسیله حجت را بر بندگان تمام کرد»
امام(علیه السلام) در جای دیگر به درختکاری و حفاظت از درختان نخل توصیه میفرماید: «... با کسی این اموال در دست اوست شرط میکنم اصل مال را حفظ کرده، تنها از میوه و درآمدش بخورند و انفاق کنند و هرگز نهالهای درخت خرما را نفروشند تا همه این سرزمین یکپارچه به گونهای زیر درختان خرما قرار گیرد که راه یافتن در آن دشوار شود»
در سخنان امام( چند نکته اهمیت دارد:
1. نگاه اقتصادی به زمین و درختان و تأکید بر انتفاع از میوه و ثمره و حفظ اصل آنها؛
2. تأکید بر یکپارچهسازی مزارع کشاورزی که در دنیای معاصر در بخش کشاورزی به آن توصیه میشود؛
3. نگاه زیباشناسانه به درختان، علاوه بر استفاده از میوه و فایدههای مادی آنها. به عبارت دیگر، حضرت معتقد است که افزون بر میوهدهی و نقش اقتصادی، از درختان میتوان برای لذتبخشی چشم و ایجاد آسایش روحی و روانی نیز بهرهمند شد.
نتیجهگیری
خداوند با مسخر قراردادن آسمان و زمین برای انسان به معرفی نعمتهای دنیوی و موارد استفاده و کاربرد آنها میپردازد، امّا اینها همه به معنای ایجاد حق ویران کردن طبیعت یا استفادههای بیحد و حصر و نابجا از زمین و اکوسیستمها و زیستبومهای مختلف نیست تا حق با لین وایت و دیگر مدافعان اخلاق زیستمحیط غربی باشد که ادیان آسمانی را عامل اساسی تخریب محیط زیست میدانند. در منابع دینی، به ویژه نهجالبلاغه هر جا سخن از استفاده و برخورداری از مواهب طبیعی است، به دنبال آن روش صحیح برخورد با زیستبومها و میزان و حد و مرز و چگونگی استفاده از آنها بیان شده است.
حضرت علی(علیه السلام) در نهجالبلاغه، پدیدههای طبیعی را به لحاظ داشتن ویژگیهایی همچون زیبایی و خدمترسانی به انسان، دارای ارزش میداند و آنها را وسیلهای برای تأمل و تفکر انسان برای پی بردن به قدرت و عظمت و دانایی خالق هستی میداند. از اینروی، بر رعایت رفتار عادلانه و توجه و اهتمام به زیستبومها به طور ویژه تأکید میکند و راهکارهای عینی استفاده درست از موهبتهای الهی را پیشروی انسانهای عادی قرار میدهند. علی(علیه السلام) در نهجالبلاغه به تنظیم رفتار کارگزارنش، در بهرهبرداری از حیوانات به گونهای دقیق و قابل توجه پرداخته است. حضرت، سِیری و راحتی گوساله و نوزاد را معیار و میزان بهرهبرداری از شیر ماده گاو میداند و سواری بر چارپایان را تا حدّی مجاز میداند که مرکب، خسته و رنجور نشود.
او اقلیمهای هفتگانه را در مقابل سلب پوست جوی به ناحقّ از دهان مورچه، جایز نمیداند. پرندگان را نشانهها و دلایل شگفتانگیز جهان آفرینش و قدرت لایتناهی خالق هستی میداند و انسان را به تدبّر و تامّل در خلقت آنها، تشویق، توصیه و امر میکند. به اعتقاد نگارنده، منشأ اشتباههای مدافعان اخلاق زیستمحیطی در انتساب تخریب محیط زیست به آموزههای آسمانی و ادیان الهی، به این نکته برمیگردد که انسان، حیوان یا گیاهان را محور اخلاق میدانند؛ در حالیکه بر اساس آموزههای دینی، اخلاق زیستمحیطی، اخلاقی خدامحور میباشد. در این دیدگاه، استفاده از پدیدههای طبیعی بر اساس نیاز و ضرورت، جایز و استفاده نابجا و بیحد و حصر ممنوع شده است.