آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پُست كرده ، و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده ، و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  نهی از عیبجویی مردم ( خطبه شماره 138 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

138- و من کلام له (علیه السلام) فی النهی عن غیبة الناس:
وَ إِنَّمَا ینْبَغِی لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَیهِمْ فِی السَّلَامَةِ أَنْ یرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِیةِ وَ یکونَ الشُّکرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَیهِمْ وَ الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ فَکیفَ بِالْعَائِبِ الَّذِی عَابَ أَخَاهُ وَ عَیرَهُ بِبَلْوَاهُ أَ مَا ذَکرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَیهِ مِنْ ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِی عَابَهُ بِهِ وَ کیفَ یذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَکبَ مِثْلَهُ فَإِنْ لَمْ یکنْ رَکبَ ذَلِک الذَّنْبَ بِعَینِهِ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ فِیمَا سِوَاهُ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ وَ ایمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ یکنْ عَصَاهُ فِی الْکبِیرِ وَ عَصَاهُ فِی الصَّغِیرِ لَجَرَاءَتُهُ عَلَی عَیبِ النَّاسِ أَکبَرُ یا عَبْدَ اللَّهِ لَا تَعْجَلْ فِی عَیبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ وَ لَا تَأْمَنْ عَلَی نَفْسِک صَغِیرَ مَعْصِیةٍ فَلَعَلَّک مُعَذَّبٌ عَلَیهِ فَلْیکفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْکمْ عَیبَ غَیرِهِ لِمَا یعْلَمُ مِنْ عَیبِ نَفْسِهِ وَ لْیکنِ الشُّکرُ شَاغِلًا لَهُ عَلَی مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابْتُلِی بِهِ غَیرُهُ.


متن فارسی

در نهی از غیبت مردم
کلامی است از امیرمومنان علیه السلام درباره نهی از عیبجویی مردم: همانا، برای مردمانی که خداوند آنان را از ارتکاب گناه محفوظ داشته و با سالم نگاه داشتن ایشان از خطاکاری، به آنان نیکی کرده، شایسته است که به گناهکاران و نافرمانان رحم آورند و اینکه شکرگزاری (در قبال این مواهب الهی) بر ایشان غالب باشد و از این کار (یعنی رحم نکردن به اهل معصیت) مانع گردد، (وقتی برای محفوظان از ارتکاب گناه و خطا، رحم کردن به معصیت کاران و غیبت نکردن از آنها سزاوار باشد) پس حال آن کسی که به ذکر عیب برادرش می پردازد و او را به گرفتاری و رنجی که برایش پیش آمده سرزنش می کند، چگونه است ؟ آیا او موردی را به یاد نمی آورد که خداوند گناه او را نهان داشته.
 آن هم گناهی که از گناهی که آن را بر برادرش عیب گرفته، بزرگتر بوده است؟ و اینکه چگونه برادر خود را بر گناهی نکوهش می کند که به تحقیق، خود مانند آن مرتکب شده است؟ و اگر عین آن گناه را مرتکب نشده، پس به تحقیق در ارتکاب گناه دیگری، از نوع گناهانی بزرگتر از آن گناه، معصیت خدا را کرده است، به خدا قسم یاد می کنم که هر آینه اگر چنین کسی (که بر دیگرآن عیب می گیرد) در ارتکاب گناه کبیره ای، معصیت خدا را نکرده و در انجام گناه صغیره ای نافرمانی خدا را کرده، هر آینه جراتی که در پرداختن به عیب مردم به خرج داده بزرگتر از گناهان دیگر اوست ای بنده خدا، در عیبجویی هیچکس به علت گناهی که مرتکب شده، شتاب مکن، پس باشد که خداوند، آن گناه را بر وی آمرزیده باشد و نیز در برابر انجام گناه کوچکی، بر خود ایمن مباش، پس باشد که به علت ارتکاب آن، عذاب شوی، پس هر یک از شما که از عیب دیگران آگاه است، به علت آن چه از عیب خود می داند، باید از عیب دیگران چشم پوشی کند و باید شکرانه سالم ماندن خود او از گناهی که دیگری به آن مبتلا گردیده، وی را از عیبجویی دیگران، باز دارد.

 

قبلی بعدی