آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پُست كرده ، و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده ، و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( مصطفی زمانی)  >  سخن امام عليه السلام به هنگام دفن زهرا عليها السلام ( خطبه شماره 194 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به خطبه مورد نظر، شماره خطبه را وارد کنید

متن عربی

194-  وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (عليه السلام) رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ ( عليها السلام ) كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) عِنْدَ قَبْرِهِ :
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ .


متن فارسی

ص   494
نقل شده است كه امام عليه السلام هنگامى كه حضرت زهرا عليها السلام را دفن مى كرد كنار قبر آن بى بى اين طور با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله-  و سلم راز و نياز كرد : درود من و درود دخترت را كه خيلى زود به تو پيوست و در كنارت آرميد بپذير يا رسول اللّه با از دست رفتن فرزند گرامت صبر من نزديك به پايان است و پوست من نازك شده است ولى با بياد آوردن عظمت جدائى و شدت مصيبت در گذشت شما براى من تسلى پيدا مى شود . يا رسول اللّه من با دست خودم شما را در لحد گذاشتم و روح پاكت در آن هنگام كه سر نازنينت در روى سينه ام بود پرواز كرد . (چاره اى ندارم جز اين كه بگويم:) «انّا للّه و انّا اليه راجعون»: من تسليم خدا هستم . آن امانتى را كه به دست من سپرده بودى بازگشت و آن يادگارى كه من از تو داشتم از من گرفته شد .اندوهم ابدى و شب زنده دارم تا خدا مرا براى خانه اى كه در آن سكونت دارى انتخاب نمايد . بزودى دخترت از فشار خرد كننده اى كه امت شما بوى دادند براى شما سخن مى گويد . با فشار از او بپرس از احوال او جويا باش .روش آنان در شرائطى بوده كه فاصله شما و مردم زياد نبوده و نام تو از ميان مردم نرفته است . با شما نه از روى ضعف يا خستگى خدا حافظى ميكنم . اگر باز مى گردم از روى رنج و سختى نيست و اگر بمانم نه بخاطر اينست كه نسبت به آن چه خدا به صابران وعده داده بد گمانم.

قبلی بعدی