از ويژگى هاى انسان در شگفتى مانيد ، كه : با پاره اى " پى " مى نگرد ، و با " گوشت " سخن مى گويد . و با " استخوان " مى شنود ، و از " شكافى " نَفس مى كشد!!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  زاهدان در دنیا ( حکمت شماره 101 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

[101]وَ عَنْ نَوْفٍ الْبَكَّائِيِ‏ [وَ قِيلَ الْبَكَالِيِّ بِاللَّامِ وَ هُوَ الْأَصَحُ‏] الْبَكَالِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ أمير المؤمنين ‏ (علیه السلام) ذَاتَ لَيْلَةٍ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ فَنَظَرَ [إِلَى‏] فِي النُّجُومِ فَقَالَ لِي(1) يَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ- [قُلْتُ‏] فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ [يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ‏]

(2)قَالَ يَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ أُولَئِكَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِيباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْيَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِيحِ

(3)يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ (علیه السلام)قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِيفاً أَوْ شُرْطِيّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِيَ الطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ [كُوبَةٍ] كَوْبَةٍوَ هِيَ الطَّبْلُ

(4)وَ قَدْ قِيلَ أَيْضاً إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَ [الْكُوبَةَ] الْكَوْبَةَ الطُّنْبُورُ


متن فارسی

نوف بکالی گوید: شبی امیرمؤمنان علیه السلام را دیدکه که از خرتخوابش بیرون آمد و به ستاره ها نگاه کرد و فرمود: (1)ای نوف! در خوابی یا بیداری؟ گفتم: بیدارم یا امیر المؤمنین.

(2)فرمود: این نوف خوشا بحال کسانی که بی میل در دنیا و راغب به آخرت هستند، ایشان گروهی هستند که زمین را فرض و پای انداز خود، و خاک آنرا بستر، و آب آنرا عطر، و قرآن را شعار خود، و دعا را دثار  و روپوش خود قرار داده اند، وسپس دنیا با دم دندان بریدند به روش حشرت مسیح علیه السلام.

(3)در مثل این ساعت از شب بپاخاست و گفت: این ساعتی است که هیچ بنده ای در این ساعت دعا نمی کند مگر اینکه دعای او به اجابت می رسد مگر اینکه باج گیر و گمر کچی، یا شناسایی کننده مردم(مفتش و جاسوس) و یا داروغه، ویا صاحب طنبور و یا صاحب طبل باشد.

(4)و گفته شده که عرطبه: بمعنی طبل، و کوبه: بمعنی طنبور است.

قبلی بعدی