رترين بى نيازى و دارايى، نوميدى است از آنچه در دست مردم است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( مصطفی زمانی)  >  دوازده علامت از مؤمن ( حکمت شماره 295 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به خطبه مورد نظر، شماره خطبه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

295- وَ قَالَ (عليه السلام) : كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلَا يَشْتَهِي مَا لَا يَجِدُ وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ وَ نَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ وَ كَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِنْ جَا الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ لَا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً وَ كَانَ لَا يَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا يَجِدُ الْعُذْرَ فِي مِثْلِهِ حَتَّى يَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ وَ كَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَ لَا يَقُولُ مَا لَا يَفْعَلُ وَ كَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَيُخَالِفُهُ فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ .


متن فارسی

ص   969
يك برادر دينى داشتم كه چون دنيا در نظرش بى ارزش بود در نظرم محترم بود. از تحت فرمان شكم خارج شده بود در نتيجه، نسبت به آنچه در دسترسش نبود اظهار علاقه نمى كرد و اگر بدست مى آورد در بهره بردارى از آن زياده روى نمى نمود. بيشتر عمرش را در سكوت (از حرف بى فائده) سپرى كرد. اگر سخن مى گفت گويندگان را به سكوت وادار مى كرد. تشنگى سؤال كنندگان را بر طرف مى ساخت. او ناتوان بود و ناتوانش مى پنداشتند اما موقعى كه صحنه ى كار بود، شير خشمگين و مار زهرآگين بيابان بود. به هنگام نزاع، دليل و برهان نمى آورد تا پيش قاضى برود. او كسى را در موردى كه بهانه اى در مشابه آن وجود داشت سرزنش نمى كرد
ص   970
تا عذرش را بشنود. از مرض قبل از اين كه بهبودى يابد شكايت نمى كرد. حرفى را كه مى گفت عمل ميكرد و كارى را كه انجام نمى داد نمى گفت. او هر گاه در سخن گفتن مغلوب مى شد بر سكوت مغلوب نمى گرديد. او بر شنيدن حريص تر بود تا گفتن. هنگامى كه دو كار در برابرش قرار مى گرفت نگاه ميكرد آن كار را كه به مخالفت با هواى نفس نزديك تر بود انتخاب ميكرد. بر شما باد كه اين صفات نيكو را فرا گيريد و در حفظ آنها متعهد باشيد و براى بدست آوردن آنها مبارزه كنيد، اگر قدرت نداريد بدانيد درك كردن كم اين اخلاق بهتر از ترك كردن زياد آن است.

قبلی بعدی