چون سختى ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد، و آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  درباره ی کوفه ( خطبه شماره 47 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

47.و من كلام له (علیه السلام):في ذكر الكوفة

1.      كَأَنِّي بِكِ يَا كُوفَةُ تُمَدِّينَ مَدَّ الْأَدِيمِ الْعُكَاظِيِّ تُعْرَكِينَ بِالنَّوَازِلِ وَ تُرْكَبِينَ بِالزَّلَازِلِ .

2.      وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّهُ مَا أَرَادَ بِكِ جَبَّارٌ سُوءاً إِلَّا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِشَاغِلٍ [أَوْ] وَ رَمَاهُ بِقَاتِلٍ‏.


متن فارسی

47 . از یک سخن آن حضرت  درباره ی کوفه

  1. ای کوفه ،گویا تو را می بینم که چون چرم دباغی شده ی بازار عکاظ (زیر سم ستمکاران)کشیده  و هموار شوی،تورا با سختی ها بمالند و حوادث لرزاننده بر سرت بیارند .
  2. ومن به خوبی می دانم که هیچ ستمگری سوء قصد به تو نکند جز آنکه خداوند از را به دردی گرفتار کند ویا با تیری کشنده هدف گیرد! [1]
 


[1] ستمکارانی که در کوفه گرفتار آمدند از جمله زیاد بن ابیه که فلج شد،و حجاج بن یوسف که شکمش کرم گذاشت و مقعدش بسوخت تا هلاک شد،و عمر بن هبیره و پسرش یوسف که به بیماری پیسی مبتلا شدو خالد قسری که کتک بسیار خورد و آن قدر در زندان ماند تا از گرسنگی مرد،و عبید الله بن زیاد و مصعب بن زبیر و یزید بن مهلب که هدف تیر قرار گرفتند و به درک رفتند.

قبلی بعدی