مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  جهاد با کژ انديشان ( خطبه شماره 121 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

121- و من کلام له (علیه السلام) قاله للخوارج و قد خرج إلی معسکرهم و هم مقیمون علی إنکار الحکومة فقال (علیه السلام) :
أَ کلُّکمْ شَهِدَ مَعَنَا صِفِّینَ فَقَالُوا مِنَّا مَنْ شَهِدَ وَ مِنَّا مَنْ لَمْ یشْهَدْ قَالَ فَامْتَازُوا فِرْقَتَینِ فَلْیکنْ مَنْ شَهِدَ صِفِّینَ فِرْقَةً وَ مَنْ لَمْ یشْهَدْهَا فِرْقَةً حَتَّی أُکلِّمَ کلًّا مِنْکمْ بِکلَامِهِ وَ نَادَی النَّاسَ فَقَالَ أَمْسِکوا عَنِ الْکلَامِ وَ أَنْصِتُوا لِقَوْلِی وَ أَقْبِلُوا بِأَفْئِدَتِکمْ إِلَی فَمَنْ نَشَدْنَاهُ شَهَادَةً فَلْیقُلْ بِعِلْمِهِ فِیهَا ثُمَّ کلَّمَهُمْ (علیه السلام) بِکلَامٍ طَوِیلٍ مِنْ جُمْلَتِهِ أَنْ قَالَ (علیه السلام) أَ لَمْ تَقُولُوا عِنْدَ رَفْعِهِمُ الْمَصَاحِفَ حِیلَةً وَ غِیلَةً وَ مَکراً وَ خَدِیعَةً إِخْوَانُنَا وَ أَهْلُ دَعْوَتِنَا اسْتَقَالُونَا وَ اسْتَرَاحُوا إِلَی کتَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَالرَّأْی الْقَبُولُ مِنْهُمْ وَ التَّنْفِیسُ عَنْهُمْ فَقُلْتُ لَکمْ هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِیمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ آخِرُهُ نَدَامَةٌ فَأَقِیمُوا عَلَی شَأْنِکمْ وَ الْزَمُوا طَرِیقَتَکمْ وَ عَضُّوا عَلَی الْجِهَادِ بَنَوَاجِذِکمْ وَ لَا تَلْتَفِتُوا إِلَی نَاعِقٍ نَعَقَ إِنْ أُجِیبَ أَضَلَّ وَ إِنْ تُرِک ذَلَّ .

وَ قَدْ کانَتْ هَذِهِ الْفَعْلَةُ وَ قَدْ رَأَیتُکمْ أَعْطَیتُمُوهَا وَ اللَّهِ لَئِنْ أَبَیتُهَا مَا وَجَبَتْ عَلَی فَرِیضَتُهَا وَ لَا حَمَّلَنِی اللَّهُ ذَنْبَهَا وَ وَ اللَّهِ إِنْ جِئْتُهَا إِنِّی لَلْمُحِقُّ الَّذِی یتَّبَعُ وَ إِنَّ الْکتَابَ لَمَعِی مَا فَارَقْتُهُ مُذْ صَحِبْتُهُ فَلَقَدْ کنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ إِنَّ الْقَتْلَ لَیدُورُ عَلَی الْآباءِ وَ الْأَبْنَاءِ وَ الْإِخْوَانِ وَ الْقَرَابَاتِ فَمَا نَزْدَادُ عَلَی کلِّ مُصِیبَةٍ وَ شِدَّةٍ إِلَّا إِیمَاناً وَ مُضِیاً عَلَی الْحَقِّ وَ تَسْلِیماً لِلْأَمْرِ وَ صَبْراً عَلَی مَضَضِ الْجِرَاحِ وَ لَکنَّا إِنَّمَا أَصْبَحْنَا نُقَاتِلُ إِخْوَانَنَا فِی الْإِسْلَامِ عَلَی مَا دَخَلَ فِیهِ مِنَ الزَّیغِ وَ الِاعْوِجَاجِ وَ الشُّبْهَةِ وَ التَّأْوِیلِ فَإِذَا طَمِعْنَا فِی خَصْلَةٍ یلُمُّ اللَّهُ بِهَا شَعَثَنَا وَ نَتَدَانَی بِهَا إِلَی الْبَقِیةِ فِیمَا بَینَنَا رَغِبْنَا فِیهَا وَ أَمْسَکنَا عَمَّا سِوَاهَا.


متن فارسی

خطاب به خوارج
کلامی است از امیرمومنان علیه السلام که آن را به خوارج فرمود: امیرالمومنین (علیه السلام) به تحقیق به لشگرگاه خوارج رفت و این در حالی بود که آنها بر انکار حکمیت میان آن حضرت و معاویه پابرجا بودند، آن گاه آن حضرت علیه السلام چنین گفت : 
آیا همه شما در صفین با ما حاضر بودید؟ گفتند : گروهی از ما حاضر بودند و گروهی نبودند، فرمود: دو گروه از یکدیگر جدا شوید، یکی آنها که در صفین حاضر بودند ، و دیگری آنهایی که حاضر نبودند، تا با هر گروه طبق آنچه مناسب حال اوست، سخن گویم، امیرالمومنین (علیه السلام) به مردم خطاب کرد و گفت: از سخن گفتن خودداری کنید و به سخن من گوش فرا دارید و با دلهایتان به من رو آورید، پس از هر که درباره امری شهادت خواستیم، آنچه در خصوص آن امر می داند باید بگوید، آن گاه امیرالمومنین علیه السلام با کلامی طولانی با آنها سخن گفت.
 (از جمله اینکه) آیا در آن وقت که سپاه معاویه، از روی حیله و فریب و نیرنگ و خدعه، قرآنها را بر سر نیزه کردند، نگفتید که اینها (یعنی یاران معاویه) برادران و همدینان ما هستند و از ما خواستند از نبرد با آنها دست بکشیم و باز ایستیم و به رجوع به کتاب خدای سبحان راضی شدند و آرامش طلبیدند (و به دنباله این سخنان، گفتید که) بنابراین، رای ما این است که درخواستشان را بپذیریم و دست از آنها برداریم و اندوهشان را برطرف سازیم؟ پس من به شما گفتم که این امر (ظ- یعنی قرآن به نیزه کردن شامیان و تقاضای دست کشیدن ما از جنگ) در ظاهر، ایمان است و در باطن دشمنی، آغاز آن مهربانی و پایان آن پشیمانی است (ظ- یعنی پشیمانی شما از عملی که کردید) پس به همین حالت جنگ پایدار بمانید و راهی را که می روید، رها نسازید، و برای جهاد با دشمن دندانهای عقب دهان را بر روی یکدیگر فشار دهید و به هر صدایی که از دهانی بیرون می آید، توجه نکنید، که اگر به آن صدا پاسخ موافق دادید، صاحب صدا شما را گمراه می کند (یا گمراهی او افزون می شود) و اما اگر آن را رها ساختید و اعتنا نکردید صاحب صدا، خوار می گردد .
و به تحقیق شد آنچه شد و من دیدم که شما، آنچه یاران معاویه خواستند به آنها عطا کردید ، به خدا قسم اگر از آن (یعنی توقف جنگ و حکم قرار دادن) امتناع و خودداری می کردم، فریضه ای نبود که انجام آن بر من واجب باشد یا خداوند، گناه آن را بر دوش من گذارد ، و سوگند به خدا اگر به سوی آن می آمدم و آن را می پذیرفتم، بی گمان من هر آینه بر راه حقی قرار می داشتم که می بایست از من پیروی شود، و به راستی کتاب خدا هر آینه با من است که از آن زمان که با آن همراه شدم، از آن جدا نگردیدم ، پس هر آینه و به تحقیق، ما همراه با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم و همانا قتل و خونریزی در میان پدران و فرزندان و برادران و خویشاوندان، دور می زد ، در برابر هر معصیت و سختی و فشار، جز این نبود که ایمانمان افزون می گشت و گامهایمان در راه حق و تسلیم بودنمان در برابر فرمان الهی و صبرمان در مقابل سوزش زخمها و درد جراحتها، زیاد می شد ، لیکن، جز این نیست که ما به وضعی در آمدیم که برای انحرافات و کجیها و امور شبهه ناک و تاویلاتی که در اسلام وارد شده، با برادرانمان می جنگیم ، پس هر گاه به وسیله و سببی طمع بندیم و دست یابیم که پراکندگی ما را به هماهنگی برساند و با کمک آن به آنچه در میان ما باقیمانده نزدیک شویم، به آن راغب می گردیم و از هر چه جز آن باشد، خودداری می کنیم.

 

قبلی بعدی