(از امام پرسيدند: اگر دُرِ خانة مردى را به رويش بندند، روزى او از كجا خواهد آمد ؟ فرمود) از آن جايى كه مرگ او مى آيد!.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  توصیف جاهلیت ( خطبه شماره 26 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

26 .و من خطبة (له (علیه السلام):و فيها يصف العرب قبل البعثة ثم يصف حاله قبل البيعة له‏

العرب قبل البعثة

1.      إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى‏] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله و سلم)نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ .

2.      تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ.

3.      الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَةٌ.

و منها صفته قبل البيعة له‏

4.      فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلَّا أَهْلُ بَيْتِي فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ .

5.      وَ أَغْضَيْتُ عَلَى الْقَذَى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجَا وَ صَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ الْكَظَمِ وَ عَلَى أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ‏

و منها

6.      وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ عَلَى الْبَيْعَةِ ثَمَناً فَلَا ظَفِرَتْ يَدُ الْبَائِعِ وَ خَزِيَتْ أَمَانَةُ الْمُبْتَاعِ .

7.      فَخُذُوا لِلْحَرْبِ أُهْبَتَهَا وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا فَقَدْ شَبَّ لَظَاهَا وَ عَلَا سَنَاهَا .

8.      وَ اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ فَإِنَّهُ أَدْعَى إِلَى النَّصْرِ.


متن فارسی

از یک خطبه ی آن حضرت در وصف حال مردم جاهلیت ودوران سکوت خود 

عرب قبل از بعثت
(1)خداوند محمد صلی الله علیه وآله وسلم را بیم کننده ی جهانیان و امین وحی خود بر انگیخت آن گاه که شما جامعه ی عرب دارای بدترین آیین بودید ودر بدترین خانه  ها به سر می بردید.میان سنگلاخ های سخت منزل می کردید وبا مارهای بی پروا  سرو کار داشتید .
(2)آب گندیده می نوشیدید و نان خشکیده می خوردید . خون یکدیگر را می ریختید و با خویشانتان قطع رابطه می کردید .
(3)بت ها در میان شما بر پا بود وگناهان به شما بسته و پیوسته بود. 
حالت خود قبل از بیعت 
(4)پس (از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم )نگاه کردم دیدم جز خاندانم یاری برایم نمانده ،دریغم آمد که آنان را به دست مرگ بسپارم.
(5)پس چشم بر خاشاک فرو بستم وبر روی استخوان گلوگیر زهر جفا  نوشیدم .بر آن اختناق صبر کردم و حوادث تلخ تر از علقم را تحمل نمودم 
معاویه و عمرو عاص
(6)و (عمرو با معاویه)بیعت نکرد مگر بدین شرط که بهایی بر آن بیعت به وی بپردازد . پیروز مباد دست فروشنده(عمروعاص که دین خود را فروخت) ،و رسوا باد کالای امانتی  خریدار(معاویه که با واگذاری حکومت مصر دین او را خرید)!
(7)اکنون آماده ی جنگ شوید و سازو برگ آن را آماده کنید، که آتش جنگ زبانه کشیده و شعله آن بالا گرفته  .
(8)جامه ی صبر وپایداری بر تن کنید که صبر بهترین منادی پیروزی است.

 

قبلی بعدی